فهرست
این محتوا در سایتی که از آن سرچشمه گرفته نیز قابل مشاهده است.
گوش کنید و مشترک شوید: اپل | اسپاتیفای | گوگل | هر جا که گوش کنی
برای دریافت خبرنامه هفتگی ما با بهترین ها ثبت نام کنید اهل نیویورک پادکست ها
برای چندین سال در اوایل دهه 1950، پورتوریکو دقیقاً نزدیک کریسمس برف داشت. بچه ها در سان خوان سورتمه سواری می کردند و در هوای گرمسیری با گلوله برفی بازی می کردند. این یک معجزه یا یک انحراف هواشناسی نبود. این برف هدیه ای از شهردار قدیمی سن خوان، فلیسا رینکن دو گوتیه بود که در سال های اقامت در نیویورک عاشق برف شد. این هواپیما توسط خطوط هوایی شرقی تحویل داده شد، که مردم را با هر چیزی که ارزشش را داشت دوشید. دختر جوانی از نیوهمپشایر در حال اسکورت مردی بود که کلاه و ژاکت بافتنی بر سر داشت. برف هیچ هزینه ای برای پورتوریکو نداشت، اما مطمئناً با رشته هایی همراه بود. در زمانی که جنبش استقلال به طور وحشیانه به نفع ادامه روابط استعماری با ایالات متحده سرکوب شد، فتیش کردن "کریسمس سفید" شمالی توسط برخی به عنوان یک ژست امپریالیسم فرهنگی خوانده شد که هرگز به طور کامل به پایان نرسید. حتی اخیرا - در حالی که این جزیره همچنان با قطعی برق معمولی روبرو است، سال ها پس از طوفان ماریا - شهردار یک شهر کوچک پورتوریکویی پیشنهاد ساخت یک پیست اسکیت را داده است. Alana Casanova-Burgess از WNYC گزارش می دهد که چرا برف آمد و چه معنایی برای پورتوریکویی ها داشت.
داستان ما با همکاری "لا برگاتوسط WNYC Studios و Futuro Studios.
[ad_2]
مقالات مشابه
- قدرت مثبت اندیشی نیویورکر
- Gyrocopter خلبان سقوط در نیویورک در فرودگاه بین المللی جکسون, شهرستان, پلیس می گویند
- PETA خواستار ممیزی دولتی 5 پردیس UC، از جمله UC برکلی
- آسیبی که کلیشه هالیوود وارد کرده است
- در تبدیل شدن به یک فرد سگ 88801100011088 چمن حیاط خلوت از ماه ژوئن سبز نشده است. دورترین لبه های آن احساس تیشه، درشت و کتان می کنند که تنها توسط قاصدک ها و کلودهای خاک نقطه گذاری شده اند. به تازگی ، بعد از ظهر شده اند همه چیز در مورد آب ، با شلنگ unwound به نبرد خورشید -- سرگرمی Sisyphean. دوست دخترم سگش رو دوست داره او سگ خود را دوست دارد قابل ملاحظه ای بیش از او مرا دوست دارد، در واقع، با وجود رابطه ما خوشحال و پر است. و سگش الی به شدت به کنارش تعلق دارد. وقتي فرار ميکنيم، وقتي آشپزي ميکنيم، وقتي ميخوابيم، وقتي ميرقصيم، الي با ماست و لحظه رو کامل ميکنه. بايد روشن کنم که از سگ خوشم نمياد . الی پارس زمانی که ما به خانه می آیند، کاج به خارج حتی زمانی که ما فقط در آمده است، حاضر به لمس و یا حیوان خانگی توسط تقریبا هر کسی. اون يه قرصه. اما دوست دخترم عاشق این قرص کوچک است، پوست هایش را طنز می کند و خلق و خوی او را افراط می کند. و هنگامی که ما یک توله سگ را برای نیمی از ماه ژوئیه پرورش دادیم، به شوخی گفتیم که ما "میکرودوسینگ در فرزندپروری" بودیم، و وانمود می کنیم که می دانیم بزرگ کردن یک کودک چه حسی دارد. بنابراین من با یک کواندری مواجه شدم: آیا من بر مرزهای روشن اصرار دارم، با سگ ها و مردم تخت ها را به اشتراک نمی گذارند، یا تسلیم شادی دوست دخترم می کنم، اجازه می دهم که او صبح ها صورتم را لیس بزند؟ که ما را به شلنگ و چمن می آورد. الی شلنگ را دوست دارد. و وقتی دوست دخترم <i>I</i> در ماه مه غوطه خرید خانه را گرفت، یادم آمد که چقدر حیاط خلوت پر از چمن را دوست داشتم. بزرگ شدن در اورگان، که در آن خانواده من به تازگی نقل مکان کرد پس از 15 سال دور، من به یاد چمن در پس زمینه خالص ترین خاطرات من -- سرسبز، زمرد کشش آشکار در همه جا. در ذهن من، شمال غربی اقیانوس آرام گوشه ای فراموش شده از آمریکا است، گوشه ای که متعلق به من است، یکی با چمن که همیشه مال من خواهد بود. پس براي من، من و الي حياط رو با هم در ميون ميذاريم. برای او، آن زمین بازی، مهلت و خانه است؛ برای من، آن نیاز به مراقبت، دفاع در برابر خورشید تابستان است. بنابراین ما با یک بازی مصالحه می کنیم: بعد از ظهر، با تنظیم جت شلنگ، چمن مرده طولانی را آب می کنم، به الی اجازه می دهیم جریان سرد را تعقیب کند، فکر می کند که می تواند آن را بگیرد یا ضبط کند، آن را برای من بازیابی کند. اون يه کولي مرزيه بهم گفتن که اونا از اين جور چيزا خوششون مياد چمن ها هيچوقت برنميگردن، نه واقعاً. و انتظارش رو ندارم. بیشتر روزها فکر می کنم تنها کسی که تظاهر من به آب شدن را باور می کند من هستم. الي، دوست دخترم، هم اتاقيش، همشون ميدونن که من براي بازي اونجا هستم، کمتر از الي نيست. من و اون با هم وقت ميذاريم و توي گرما سوار ميشيم تا وقتي که بهمون گفتن بيايم داخل در ابتدا با هم بودن ما برای نمایش بود. دوست دخترم را دوست داشتم و می دانستم که باید سگش را دوست داشته باشم. الی بخشی نه چندان ضمنی از قرارداد آیتم بودن بود. برای بهتر یا بدتر، دوست دختر من در زمان rapport ما شخصا، احساس سگ او خواهد بود مانع و یا پیوند - بسته به آنچه من انتخاب کردم. ویرایش ستون ها در تابستان امسال، توصیه های مکرری کرده ام تا اینکه سرود من شد: «چگونه می توانید این بتن را بسازید؟» ميپرسيدم . "خواننده شما اهمیتی نخواهد داد تا زمانی که آنها می توانند صحنه را ببینند و لمس کنند." در تابستانی که تنها کار واقعی من کلمه کاری بود، بی پایان به روایت فکر کرده ام، ناخودآگاه در مورد آنچه باعث می شود یک داستان بخواند، شوخی کرده ام. تمام تابستون داشتم سعي ميکردم داستانم رو با الي بگم براي خودم به اندازه هر دييلي پدر و مادرم سردرگم شده اند برای دیدن من خاموش کردن یک سگ، تماشای من اجازه زبان خود را به صورت من slather، عبارات خود را نزدیک هیبت. برای توضیح، احساس می کنم به جزئیات نیاز دارم، داستان ها حتی واضح تر از بازی با شلنگ. پس از یک عمر ناراحتی و پریشانی در اطراف حتی سگ های نسبتا خوش رفتار، می خواهم داستانم ملموس باشد. ميخوام بفهمم چرا . مخدوش کننده، نميتونم. هر روز، الی هنوز مرا irks، ساخت صداها و یا بوی من نمی توانم ایستادن، و با حقوق، من باید تغذیه می شود، حوصله گرما، با او و با همه چیز است. اما وقتي توي چمن هاي خيس و بي جان ميرقصيم، نيستم. در عوض، من هیجان زده ام. در برابر شانس و در سرپیچی از عقل، این کولی مرزی با تعمیر و نگهداری بالا تبدیل به دوست من شده است و مرا در میان آخرالزمان خوشحال کرده است. به طور غير قابل توضيحي، دوستش دارم. ماه آینده به یک چهارراه تلخ و شیرین می رسند: یک سال در حومه غربی پاریس زبان انگلیسی تدریس می کنم و با اینکه کار احساس تماس می کند، اما مثل یک حرفه و ماجراجویی، بیش از هر زمان دیگری گوشه فراموش شده ام از آمریکا را ترک خواهم کرد. در 22 سالگی، من آن را به تنهایی قابل توجه، مطمئن نیستید که در آن من خودم را پس از این سال پیدا کنید و bereft از سادگی من پشت سر می گذارد....
- کمدی نوستالژیک جدید عزیز انصاری
- ریس اوج پروژه تساوی واکنش از جامعه و Chumash
- توری لو رهبر اعتراض می گوید گروهی که از میلواکی به دی سی راهپیمایی می کردند در پنسیلوانیا مورد اصابت گلوله قرار گرفت و یک نفر مجروح شد سوفی کارسون و جسیکا رودریگزمیلواکی ژورنال سنتینل منتشر شده 2:10 PM EDT اوت 26, 2020به گفته يک رهبر اعتراضی توري لو، فردی که با گروهی از معترضان از ميلواکی به واشنگتن دي سی راهپيمايی می کرد، دوشنبه شب در شلزبورگ پنسيلوانيا مورد اصابت گلوله قرار گرفت.لو گفت مردی که تیر خورد ساکن میلواکی است و با نام سینو می رود. او با شلیک پرنده پاشیده شد و به صورت و پهلوش اصابت کرد.به <strong>روز رسانی:</strong> فعالان میلواکی که به دی سی راهپیمایی می کنند، لجن ها، دستگیری ها، تیراندازی ها را تحمل می کنند اما همچنان بازدارندگی نمی کنندشات پرنده نام دیگری برای گلوله های کوچک است که اغلب از سرب ساخته شده است که در یک پوسته تفنگ ساچمه ای موجود است. هنگامی که شلیک شد، شات پرنده الگویی از بسیاری از پرتابه های کوچک را تشکیل می دهد، به جای یک گلوله شلیک شده از یک تفنگ دستی یا تفنگ.سینو بعد از ظهر سه شنبه از بیمارستانی در جانزتاون، شهری در حدود ۶۰ مایلی غرب پیتسبورگ آزاد شد.لو گفت این حادثه بی دلیل است.این گروه اواخر دوشنبه شب در امتداد ۳۰ آمریکا که با نام بزرگراه لینکلن نیز شناخته می شود، از طریق شهرستان بدفورد راهپیمایی می کرد. به گفته لو، این گروه در پایین یک تپه خمیده، در نزدیکی یک حیاط نجات مکث کرد و در تلاش بود تا تصمیم بگیرد که آیا پس از یک روز طولانی در زمین های تپه ای از آن بالا رود یا اینکه راهپیمایی برای شب را به پایان برسد و به هتلی سر بزند.لو می گوید ظاهرا ً یکی از همسایه ها که از پنجره اش تماشا می کرد، با پسر بالغش در مورد گروهی که در خارج از خانه اش استراحت می کردند تماس گرفت. در حالی که برخی از اعضای گروه از تپه بالا می روند تا ببینند چقدر تند است، پسر از خانه ای در بالای تپه بیرون آمد و شروع به تیراندازی کرد.مرد حدود نیم بلوک دور تر بود که او شروع به شلیک تفنگ خود را بی رویه و فریاد به "گرفتن (expletive) از اینجا،" لو گفت. به گزارش لو، این مرد همچنین این گروه را کلمه n نامیدم.لو گفت: «آنها در حال فروزان شدن بیرون آمدند.»برنت ميلر سخنگوی پليس ايالت پنسيلوانيا صبح روز سه شنبه در يک کنفرانس خبری گفت پليس ايالت پنسيلوانيا در حال تحقيق در باره تيراندازی است.به گفته پلیس ایالتی، یک صاحب کسب و کار ساعت ۱۱:۱۸ بعد از ظهر به پلیس زنگ زد و گفت گروهی از مردم در پارکینگ او وجود دارند.کاپیتان جیمی کلارک پلیس ایالتی گفت: «او از آنها خواسته بود که بروم و آنها نبرند.»اما لو گفت هیچ تعامل بین راهپیمایان و مرد و پسرش قبل از این حادثه وجود ندارد.لو گفت: ما حتی با این افراد هم گفتگو نکردیم.اين دو مرد پنسيلوانيا صبح روز سه شنبه توسط تحقيقگران پليس ايالتی مورد بازجویی قرار گرفتند. تا بعد از ظهر سه شنبه کسی در بازداشت نبود و هیچ اتهامی مطرح نشده بود.شلزبورگ، در شهرستان بدفورد روستایی، بیش از ۱۵۰ مایل از مقصد نهایی راهپیمایان فاصله دارد.گروه شروع به راهپیمایی از Caledonia در اوت 4 به امید ورود به کاپیتول کشور تا جمعه -- 57 سالگرد مارتین لوتر کینگ جونیور معروف "من یک رویا" سخنرانی.لو و فرانک "نیتی" Sensabaugh دو هفته پیش در ایندیانا پس از پلیس گفت که این گروه در حال مسدود کردن ترافیک دستگیر شدند.لو در این ویدئو گفت: «چیزهایی که ما فقط از طریق راه رفتن در مسیر به واشنگتن دی سی بوده ایم، دیوانه وار است.»
- «قرنطینه ازدواج» نوشته کیت والبرت
- UC Board of Regents مورد بحث کمک های مالی دانشجویی نامه