مادرم هميشه زيباترين زن دنيا براي من خواهد بود
بزرگ شدن، من اغلب موهاش رو نگاه می کردم و ماسک صورت ش رو می زدم با مشاهده این لحظات مادرم با خودش به سر برد، من زبان زیبایی را یاد گرفتم - سلامتی و تمیزی.
"شما باید گرامی داشته و مراقبت از آنچه به شما داده شده است،" او اغلب retorted.
تعجبی نداره که من خیلی دوست داشتم دقیقا مثل اون زیبا باشم فقط يه مشکل کوچيک يبود
مادرم موهای یخ و ضخیم و صاف و سرراست داشته که بیشتر عمرش به باسنش افتاده است. من از طرف دیگر، قفل های پف کرده و سرخ شده ای داشتم که در همه جهات ایستادند (به لطف پدرم که آفرو رقیق شده بود و به من منتقل شد).
من تفاوت های مان را مانع ی نمی بینم؛ بلکه فکر می کردم اگر از همان آیین های خودمراقبتی که مادرم انجام داده پیروی کنم، موهایم به شکل جادویی به او تبدیل می شود.
مادرم تمام تلاشش رو کرد وقتی او نرفت تا جانور ناآشنا را که موهای فربه من است رام کند، این برای به چالش کشیدن یک خرس برای مبارزه با یک دوسر دندان، با هم بود. اما روس بودن، آستین هایش را بالا می زد و پا به عرصه می گذاشت.
از طریق اشک تمساح و یال های تیز من، مادرم برای ساعت ها با یک شوب دندانه دار پهن و یک بطری اسپری دتنگلر داروفروشی (که nothing)احتمالاً فقط آب معطر بود چون هیچ کاری نمی کرد) با هیولای اساطورال روی سرمنبرد. با زدن شونه از طریق مته های هیسه من، او به شدت با دشمن مبارزه می کرد - اما مانند هیدرا یونانی، با هر حلقه او را مسواک سه فر فازیر جای خود را گرفت.
اين يه مراسم هفتگي بود، مراسمي که من ازش ميترسونم. بدترین قسمت آنقدر درد پس از مسواک زدن بود، اما نگاه کردن در آینه پس از آن. اين چيز خارجي روي سرم چي بود؟ -چرا اينقدر سخت و زشت و کثيف بود؟ احساس می کردم که بدنم با من می جنگد، خواستار فضای اضافی، توجه و مراقبت، همه چیزهایی که خودم به حال آوازی مشکل داشتم.
رشد در منطقه خلیج, موهای فرفر بسیار کم نشان داده شد - اکثریت همکلاسی های من با موهای بی مشکل, ضخیم و زیبا راست آسیایی برکت. برای مدت طولانی، شمع و شیک با همان آرزودر ذهن منفجر: به بیدار شدن با همان آبشار براق از مو، و یا حداقل چیزی شبیه به مادر من.
در هر جا که نگاه می کردم، همان صفت های خستگی ناپذیر به موهای فرفر فرفر چسبیده بودند: کثیف، کثیف، سرگیجه، غیرحرفه ای. هنگامی که پوشیده سست و دور در یک نان یا برنجی، آن را برچسب توجه خواهی بود. در فیلم ها، قبل از makeover "دختران زشت" اغلب یک موی فرفر، در حالی که بدجنسان و جادوگران دارای موهای یقه دار و مفربه شبیه به من بودند - عمیق ترین نا امنی من بر روی صفحه نمایش به عنوان پادتن به زیبایی به تصویر کشیدند.
استانداردهای زیبایی در ایالات متحده (و جهان) بیش از حد Eurocentric و قابل توجه خودسرانه. در ایالات متحده به خصوص، در حالی که ما دوست داریم بگویند زیبایی در چشم اندرکار است، این درست تر خواهد بود که می گویند آن را در دست شرکت های بزرگ و تبلیغ کنندگان نهفته است.
وقتی موهایی که از آن شرمنده بودم، به یکجا برگشته بود و در موج جدید تبلیغات "زیبایی طبیعی" به من عرضه شد. در آغوش زیبایی درونی، طبیعی خود را، اما تنها با استفاده از یک محصول از شرکت ما.. ##
در ایالات متحده سرمایه داری، زیبایی کاملاً مونه است - در هسته اصلی آن، مصرف کنندگان (به ویژه زنان) همیشه فاقد آن هستند. موهای صاف خیلی ساده و خسته کننده است؛ موهاي فرفري خيلي کثيف و وحشيه همه شرط می بندند تا آنچه را که نمی توانند داشته باشد، طولانی کند و رسیدن به زیبایی درونی، به عوامل بیرونی بستگی دارد.
چرا هميشه چيزي رو ميفروختم که قبلا ً بخشي از من بود؟
اگر چه decolonization corporations امروز، استعمار زدایی در صنعت زیبایی در حال حاضر در کار با کمپین های تبلیغاتی فراگیر و شرکت های نمایندگی زنان از تمام زمینه ها و ویژگی های فیزیکی، همه ما می دانیم که هنوز هم کار می شود انجام می شود.
به سادگی از جمله آنها کافی نیست -- ما نیاز به شروع پاک کردن لکه های استعمار از بدن زنان. ما هرگز نباید از این سوال که زیبایی چه چیزی است دست برداریم، آن را دوباره تصور کنیم و آنچه را که می تواند باشد، دگرگون کنیم.
امروز، موهای من یک آپانداژ محبوب است؛ من نمی توانم خودم را تصور کنید بدون فر من در ید کُش. اگرچه من دوست دارم به من می گویند من تعمیر و نگهداری کم و آسان، موهای من التماس می کند متفاوت است. قطعا ً آسون نيست ساکت و زیرکانه نیست شاید این بدن من است که خود را یادآوری به صحبت می کنند و شنیده می شود، و برای مراقبت و عشق به خود.
در حمام تنگ خانواده ام، یک لامپ زرد تک نور زرد من را در نور گرم حمام می کند. در حالي که کره ي درخت روغن رو در گرماي کف دستم ذوب ميکنم و روغن رو توي هر حلقه کار ميکنم، در بدن نفس کشيدن خودم گم شدم. من هرگز از بلندی و وحشی بودن که به طور غیر قابل عذرخواهی از من بزرگ شد خوشم نمی ومد. با دم اسبی تنگ و بانو که بافت موهام رو پنهان می کرد، مبارزه کردم.
اما در نور، موهای من به آرامی شکل می گیرد به عنوان انگشتان من پیچ و تاب. به هر حال، در حالی که به خودم تمایل دارم، می بینم که صورتم به شکل دیگری قاب بندی شده است: مادرم، استخوان های برجسته ابرو و چشمان دور مادربزرگم. من پدرم، دهان پف کرده و کیسه های چشمی عجیب و جذاب را می بینم. من موهایم را می بینم، که مال خودم است- نه به اندازه پدرم، نه به اندازه ی مادرم صاف و براق.
من سریع به عشق دیگران، به ارائه مراقبت و محبت و به جشن و در زیبایی خود را relish. اما وقتي که حرفم به مياد، من تردد ميکنم. به نظر من زيبايي چيز ساده يا طبيعي نيست اکثر روزها من نیاز به جستجو فعال برای آن -- من می دانم که آن وجود دارد ، اما من (بیش از حد اغلب) شکست به یاد داشته باشید. اما وقتی زیبایی دیگران را که در حمام کم نور خود دوست دارم، برای لحظه ای می بینم، خودم را زیبا می بینم.
الکساندرا ساشا شاهین فر ستون پنج شنبه را در مورد چند فرهنگی می نویسد. تماس با او در [ایمیل محافظت شده]
tinyurlis.gdclck.ruulvis.netshrtco.de
مقالات مشابه
- هشدار: این 6 اشتباهات اسباب بازی شما را از بین میبرد.
- افراط در کارول بنت الهی دسر
- 4 پیشنهادات برای شروع ساختمان یک لباس بچگانه شما در همه اوقات نیازمند
- همه می توانند 88801100011088 بنویسند مدت ها می خواستم نوشته ام زیبا باشد. راستش، نه فقط زيبا، بلکه عالي. تماشاگران هر کسی و همه بودند و من می خواستم حرف هایم ارزش توجه آنها را داشته باشد. نوشتن به خوانندگان نیاز داشت. من ساعت ها را به داستان ها، برنامه ها و شخصیت ها قبل از foisting کلمات من بر روی خانواده ام به این امید که آنها می خواهم چیزی را بخوانید و آن را فوق العاده قرار داده است. مانند بیشتر رویاهای دانش آموزان راهنمایی خودتشدد کننده، نتایج در هم آمیخته بود (هیچ علاقه ای نداشت)، اما من سربازی کردم. ميخواستم نويسنده بشم . با دیدن آن نگاه در چشم دیگران، آن احساس وقتی کلماتی را که نوشتم فهمیدم یا احساس می کردم - هوس کردم. اون درک يه دارو بود، يه مواد مخدر که ارزش تعقيب کردن رو داره. ميخواستم حرفام متعالي باشه . می خواستم نوشته ام به نوعی حیرت انگیز باشد. من این را از نظر سلسله مراتبی یا مخرب نمی خواستم. من نمی خواستم به بهتر از هر کسی ، در هر ثانیه -- من فقط می خواستم تعالی. می خواستم نوشته ام معنی دار باشد. نوشتن، برای من، چیزی قطعی و سرراست و عینی بود. همانطور که من رشد کرد، من haphazardly jotted همه چیز را پایین و تایپ کردن جملات و پاراگراف. من سعی کردم دنیاها، مردم، شهرها را بسازم تا چیزی بیشتر در پی آنچه دیگران زیبا می نامیدم ایجاد کنم. من برای شگفتی مردم تلاش کردم؛ نوشته من نیاز <i>به تایید.</i> اگر خوب نبود، اگر افراد دیگر آن را زیبا نمی دانستند، اصلا ً چه نقطه ای از نوشتن بود؟ دنیا مقید بود. یک راه درست و راه اشتباه وجود داشت - یک بد، خوب و بهتر. اما جهان آشکار شد، به آرامی، صبورانه، مانند یک گل در یک صبح بهاری، تا زمانی که همه چیز تغییر کرده بود، تا اینکه دنیا منفجر شد و یکسان نبود. وقتی قرنطینه شروع شد، من و گروهی از دوستان تصمیم گرفتیم یک گروه خلاق بی درنگ را با هم پرتاب کنیم. برای یک کلاس نبود، به هیچ منظوری نبود و به غیر از خودمان برای کسی نبود. ما تصمیم به تفریح، به نوشتن و یا قرعه کشی و یا آزمایش چگونه ما به صورت جداگانه مناسب برای اعلان است که ما در زمان نوبت آینده با. ما وقتمون رو گرفتيم تا دقيقا هر کاري که ميخواستيم انجام بديم . هیچ حقی وجود نداشت، اشتباه نبود، فقط شما و حرف ها یا تصاویر یا رنگ ها یا افکارتان. تماشای همه چیز به زندگی می رسد جذاب بود. من به همان اندازه خواندم که مردم به اشتراک گذاشتند و از هر چیزی که ایجاد کردند قدردانی کردم. زیبا بود و درک باریکم را از اینکه چرا نوشتم قطع کرد. کلمات گرانبها یا انحصاری نیستند. هیچ دستور العملی برای کمال وجود نداشت. هر در آن گروه نوشتن به ارمغان آورد بی درنگ به زندگی متفاوت است. همه آنها به شیوه خودشان زیبا بودند، به قول خودشان. آنها زیبا بودند چون متفاوت بودند. این فقط این نیست که هر کسی می تواند بنویسد، بلکه همه می توانند بنویسند. بیش از این همه می توانند به زیبایی بنویسند. کلمات قدرت را تحمل می کنند، اما متاسفانه ممکن است از زیبایی آن ها به طرز وحشتناکی استفاده شود. همانطور که با هر چیزی که به اشتراک گذاشته شده است، ما همیشه مسئولیت آنچه که ما می نویسیم را بر عهده خواهیم گرفت. آگاهی باید در آنچه که ما نمایندگی می کنیم و چگونه آن را نمایندگی می کنیم، در آنچه می نویسیم یا مستثنی می کنیم، باقی بماند. صداها هرگز در خلاء وجود ندارند. همیشه نیاز به استفاده از احترام و احتیاط برای کسانی که آسیب دیده اند و گذشته هایی که آفرینش های ما را به وجود می آورد، وجود خواهد داشت. آن قدرت را درک کنید، و عاقلانه و فوق العاده از آن استفاده کنید. داستان های ما منتظرند. موضوعات ایده ها را از طریق ذهن دنبال کنید تا زمانی که با هم می بافند تا به چیزی بیشتر تبدیل شوند، تا زمانی که تاب می آیند و در ذهن می رقصند. قفل کردن بر روی یک مکان یا یک نام یا یک خط گفتگو تا زمانی که آن را به یک پنجره منجر می شود، که از طریق آن نهفته است یک داستان به گفته می شود. یک جهان بی پایان و پر ستاره از داستان ها در تخیلات ما منتظر است و تعداد بی نهایت کلماتی که با آن ها به آنها بگوییم وجود دارد. ما این داستان ها را می دانیم چون بخشی از ما هستند، چون از قبل در چشم ذهن ما زندگی می کنند. آن شخصیت ها، آن مکان ها، آن ساخته ها، در حال حاضر زنده هستند - ما فقط آنها را بر روی صفحه، از چشم ذهن ما به چشم جهان آزاد. کلمات به رویاهای ما بال می دهند تا پرواز کنند. با این حال، من می توانم آن کلمات را نگه دارید. من می توانم آنها را دوباره کار کنم و آنها را مانند سنگ های گرانبها مد کنم تا زمانی که دقیق و درست به داستانی که از آن می آیند، تا زمانی که قوی تر و کامل تر شوند. من می توانم بازنویسی، تغییر نام و اصلاح تا زمانی که آنها سوگیری های من را به چالش بکشند و افراد به جای چهره های یکپارچه هستند. با این حال ، من می توانم اجازه دهید آنها را به رفتن و دنبال آنها را به موضوعات جدید ، به مکان های جدید به عنوان کلمات ایجاد جهان بیشتر است. با این حال ، من می توانم داستان باز کردن تماشا تا زمانی که آن زیبایی است که من به دنبال....
- آنتونی رابینز اطلاعات به لباس بچگانه
- ساختمان یک انسانی تر آینده: سازماندهی برای زندان لغو طول COVID-19
- ما مارشال پیگیری کردن و دستگیری نیویورک, قتل مشکوک در برانکس
- "Frontloading" برای یک فروش موفق
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- بابا. به لبنان مراقبت از قانون پول؛ شهرستان خواهد شد $ 2.8M برای ترویج ماسک صورت