فصل خوبی برای بازیگران سورپرایز بود. در "پیتزا شیرین بیان"، آلانا هایم، نوازنده و کوپر هافمن نوجوان، اولین فیلم غیرعادی و کامل خود را انجام می دهند. در داستان وست ساید، ریچل زگلر، که قبلاً به عنوان خواننده یوتیوب شناخته می شد، در اولین فیلم خود با بازی ماریا بسیار قدرتمند خواند. و در جدیدترین فیلم شان بیکر، موشک قرمز، که در 10 دسامبر اکران می شود، سایمون رکس کاری را انجام می دهد که شاید حتی دشوارتر از ظاهر شدن بدون تجربه روی پرده سینما باشد. او در حرفه خود تغییر شدیدی در مقوله ایجاد می کند. رکس، که چهل و هفت سال دارد، قبلاً به عنوان وی جی در MTV، به عنوان یک ستاره پورن انفرادی، در نقش های مکمل در برنامه های تلویزیونی و در فرانچایز "فیلم ترسناک" کار می کرد. او نزدیک به یک دهه است که کمی به بازیگری می پردازد. شایان ذکر است، بیکر که سال ها پیش موشک قرمز را اختراع کرد، همیشه رکس را برای نقش اصلی در ذهن داشته است: یک ستاره پورن نوسانی که به زادگاهش بازمی گردد. شهود بیکر در حد و اندازه بود. علیرغم عدم تجربه این بازیگر در فیلم های هنری، بازی او نقطه برجسته راکت قرمز است، جایی که او در کنار گالری به همان اندازه بعید از بازیگران ظاهر می شود.
در ابتدای فیلم، شخصیت رکس، مایکی دیویس (که نامش مایکی سابر است)، با اتوبوس از لس آنجلس به شهر تگزاس سفر میکند و در آنجا نزد همسر جدا شدهاش و شریک سابق سینما، لکسی (بری الرود) توقف میکند. او از دیدن او خوشحال نیست، اما او بیست و دو دلار در جیب دارد و جایی برای رفتن ندارد، بنابراین از او التماس می کند که با او برخورد کند. او با اکراه موافقت می کند، حتی زمانی که مادرش، لیل (برندا دایس)، که با او زندگی می کند، هفته ای دویست دلار برای اجاره می خواهد. مادران به دنبال کار محلی هستند، اما هفده سال فاصله در رزومه آنها وجود دارد و کارفرمایان تمایلی به استخدام او ندارند. وقتی به کاری که انجام داده اعتراف کرد، در به شدت بسته شد. در عوض، مایکی با رئیس تجارت محلی ماری جوانا، لئوندریا (جودی هیل)، دوست دبیرستانی، دوباره ارتباط برقرار می کند و تبدیل به یک تاجر کوچک می شود. در یک مغازه دونات فروشی نزدیک، او با یک کارمند دبیرستان و یک دانش آموز دبیرستانی به نام ریلی (سوزانا سون)، که خود را توت فرنگی می نامد، ملاقات می کند. او هفده ساله است - یا همانطور که مایکی می خواند، "قانونی مثل یک عقاب" - و او او را تعقیب می کند. در ابتدا، او فقط به دنبال رابطه جنسی بود، اما سپس تصمیم گرفت استروبیبری را به لس آنجلس بکشاند تا پورن بازی کند و او را به عنوان مدیر دلال محبت او به عهده بگیرد. مایکی رابطه خود را با توت فرنگی بر روی انبوهی از کلاهبرداری های فزاینده ایجاد می کند که تهدید می کند قبل از اینکه او را با خود ببرد، از بین می رود و او را از شهر بیرون می کند.
اگرچه او با دم بین پاهایش به لکسی می آید، خسته از انبوه مشکلات و گرفتاری های خودساخته ای که در کالیفرنیا گریبانگیرش می شود و قول می دهد که بهتر عمل کند، مایکی شهر یک شادی آفرین متکبر است که سینه اش را باد می کند. داستان های شهرت و پوشیدن سریع استقبال ضعیف او. آشفتگی بیکر در انتخاب بازیگران بیشتر در تضاد میان مایکی، فردی که زمانی شاداب مغرور بود، و ساکنان شهر در حال مبارزه که هرگز فرار نکرده اند و چیزی برای نشان دادن تلاش خود ندارند، مشهود است. بیشتر ساکنان شهر توسط افراد غیرحرفهای بازی میشوند که قبلاً هرگز بازی نکردهاند. بیکر که با همسر و تهیهکنندهاش سامانتا کوان کار میکند، آنها را در شهر تگزاس به خدمت گرفت، یکی در یک رستوران و دیگری از تیم بیسبال جامعه و کالج. برای نقش لکسی بیکر، الرود، بازیگری را که از هالیوود کناره گیری کرده بود، استخدام کرد. (تنها نقش دیگر او در جزیره شاتر مارتین اسکورسیزی بود.) برای توت فرنگی، که مایکی بدبینانه اما به وضوح توانایی هایش را به عنوان یک مجری تشخیص می دهد، بیکر سون را انتخاب کرد که یک غریبه کاملاً غریب بود و در مقابل یک سینمای لس آنجلس به او نزدیک شد. بازیگر تازه وارد جاه طلب برای دنبال کردن یک حرفه.
«راکت قرمز» شباهت زیادی به اسکار بهترین فیلم سال گذشته، «سرزمین عشایر» به کارگردانی کلوئه ژائو دارد که در آن از ترکیب بازیگران حرفه ای و غیرحرفه ای نیز استفاده شده است. هر دو فیلم بر روی شخصیتهای اصلی تمرکز دارند که توسط بازیگرانی با تجربه بازی میشوند که به مکانهای دشوار فرار میکنند، جایی که با افراد دیگری در شرایط سختتر ملاقات میکنند که توسط افراد عادی که در محل استخدام شدهاند بازی میکنند. ژائو و بیکر بازیهای واضح و تند این بازیگران بیتجربه را میگیرند، اما هر دو باعث میشوند غیرحرفهایهایشان تقریباً از بازیگران با تجربهتر قابل تشخیص نباشند. هر دو فیلم ریشه در یک مطالعه مستند از یک جامعه خاص دارند، اما هر دو این عنصر تجربی را تابع مرحله سخت درام میدانند.
فیلم بیکر حتی بیشتر از ژائو از این مشکل رنج می برد. موشک قرمز بیش از حد کشیده شده است، بیش از حد زیبایی شناسی شده، کم شخصیت و کمتر مشاهده شده است. بیکر کنجکاوی کمی در مورد مکان ها یا افراد داستان خود نشان می دهد. فیلمبرداری فیلم با کارت پستال میلهها را تزئین میکند، در حالی که رگههای رئالیسم (مسکنهای محلی، عبارات محلی) به سادگی فیلم را به عنوان نمادهای سطحی اصالت تزئین میکنند. بازیگران غیرحرفه ای حضور استثنایی دارند، اما بیکر عموماً اجازه می دهد تا تعامل کمی داشته باشد که به نظر کارگردانی نمی شود. او گفت که به بازیگران اجازه بداههپردازی را داده است و موسیقی متن فیلم شامل چندین Solecisms واضح است که با شعر خودجوش به نظر میرسد، مانند زمانی که توت فرنگی در مورد پیرمردی صحبت میکند که او را در یک ویدیو دید و از او خواستگاری کرد. دختر لئوندریا جون (بریتنی رودریگز) عملاً در صحنههای کوتاه و متضاد خود در سراسر صفحه منفجر میشود، و همسایه مایکی، لونی (ایتان داربون)، با رقتهای سست و نیازمند خود، شبیه شخصیت دوست پسر حذف شدهای است که نیک در «زولا» بازی میکند. «پسر، مانند استرابری، بخشی از انرژی تکانشی سیسی اسپیسک را در فیلمهای اولیهاش نشان میدهد، اما بیکر ترنس مالیک یا رابرت آلتمن نیست. او صحنه های زیبا و عجیب حاکم بر عملکرد او را ترک می کند.
بیکر تضمین می کند که نشان می دهد که اکشن فیلم در طول مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری 2016 اتفاق می افتد. تابلویی برای کمپین خیابانی ترامپ و بوق مه ترامپ در تلویزیون وجود دارد. با این حال، شخصیت ها کلمه ای در مورد آنچه می شنوند یا درباره سیاست زمان خود فکر می کنند، نمی گویند. الرود در مصاحبه ای در مورد کار بازیگری خود در مورد گرفتن حرکات و تمایلات از دایس، ساکن شهر تگزاس که بیکر پس از ملاقات در مقابل یک گلدان در زمانی که نیاز به شارژ باتری ماشینش داشت، او را به عنوان لیل انتخاب کرد، صحبت می کند. الرود میگوید: «در بین عکسها، او فقط این داستانها را برای ما تعریف میکرد که زندگی در آن منطقه چگونه است و آن را دوست داشت، و زندگی سختی داشت. "و صادقانه بگویم، شنیدن صحبت های او در مورد همه چیز واقعاً بود - مهم نیست چقدر تحقیق کردم، هیچ چیز نمی توانست با آنچه از افرادی که در جامعه ملاقات کردم مقایسه شود. بیکر جایی برای برگزاری چنین داستانی پیدا نکرد. دو جمله ای که الرود را توصیف می کند، بینش بیشتر، صمیمیت بیشتر و محتوای بیشتر از هر چیز دیگری در فیلم را نشان می دهد.
«راکت قرمز» قبل از هر چیز یک نمایش سایمون رکس است و چیزی که او از آن می سازد جای تعجب ندارد. رکس چه بهعنوان ویجی که با توپاک شکور مصاحبه میکند و اظهارات جوکهای برادرانهای مانند «درام با ویرگول» را رد میکند، یا بهعنوان تجسم شادی فراموششده در «فیلم ترسناک V»، غرور گستاخانه و عدم صداقت براق را منتقل میکند. این به معنای اشاره به رکس واقعی نیست که من او را نمی شناسم، بلکه به شخصی است که هنگام چرخش دوربین ظاهر می شود. چه خود به خودی و چه حساب شده، این یک سبک متمایز از خود ارائه است. جای تعجب نیست که او با سالها تمایل به تیراندازی و تجربه در اجرا، می تواند نقش مایکی را با ذوق و شوق تجسم بخشد. تاریخ فیلم ها بر اساس چنین تغییراتی ساخته شده است. لورن باکال به عنوان یک مدل کار می کرد که همسر هوارد هاکس در آن زمان، نانسی (اسلیم) کیث، او را کشف کرد. ماریون موریسون قبل از تبدیل شدن به جان وین، دستیار لوازم جانبی بود و برت لنکستر یک مجری سیرک بود که یک تهیه کننده تئاتر او را در آسانسور دید. ریچارد پرایور و آدام سندلر، مانند بسیاری از کمدینها، به ترتیب در فیلمهای Blue Collar و Uncut Gems قدرت نمایشی بالایی دارند. ویل اسمیت قبل از اینکه به بازیگری روی بیاورد یک خواننده رپ بود و حرفه موسیقی لیدی گاگا منجر به ستاره شدن ناگهانی سینما در اواسط کارش شد. اما همه بازیگران، چه حرفه ای و چه غیر حرفه ای، وقتی با کارگردان های بزرگ کار می کنند، به بیشترین پتانسیل خود می رسند. رکس کمتر از آلانا چایم در پیتزای شیرین بیان کشف شده است، اما آنچه رکس می تواند با همکاری کارگردان خلاقی مانند پل توماس اندرسون انجام دهد، هنوز مشخص نیست.
راه دیگر بیان این موضوع این است که هرکسی می تواند در صورت داشتن فرصت انجام آن عمل کند و مایل باشد تعهدات احساسی و عملی مورد نیاز خود را بپذیرد. TikTok جز در مواردی که چندین دهه از فیلمها و ویدیوهای خانگی، YouTube و تلویزیونهای واقعیت مشخص باشد، نگاهی اجمالی به مخزن اقیانوسی از هنرهای آماتوری بومی که فیلمسازان میتوانند از آن استفاده کنند، ارائه میکند. بهترین کارگردانها به چیزهای خارقالعاده نگاه میکنند - کمدی فیزیکی فاخر، هنر تئاتر استثنایی، صدای آواز آموزشدیده و دیگر عناصری که به سختی پرورش مییابند و استعدادی دقیقاً توسعهیافته - و دیگری به عالیترین چیزهای معمولی. آنچه در نهایت اهمیت دارد این است که کارگردان ها چگونه با هر دو کیفیت فیلم برخورد می کنند. یکی دیگر از فیلمهای اخیر افراد غیرحرفهای را همراه با بازیگران باتجربه با اثری بسیار بهتر از راکت قرمز گرد هم میآورد: «من یک مرد ساده بودم» به کارگردانی کریستوفر ماکوتو یوگی. در این فیلم استیو ایواموتو، تکنسین بازنشسته ای بازی می کند که قبل از اینکه یوگی آن را در یک جشنواره رقص کشف کند، هرگز در فیلمی شرکت نکرد. ایواموتو در مقابل ستاره تثبیت شده کنستانس وو ظاهر می شود که حتی قبل از اجرای موفقیت آمیز او در "Fresh Off the Boat" در این پروژه شرکت کرد. «من مردی ساده بودم»، مانند پیتزای شیرین، قدرت بیگانگان را در گسترش هنر بازیگری آشکار می کند. در هر صورت، به نظر میرسد کارگردان در حال کشف فرمها و سبکهای جدید متناسب با انواع نوازندهها است. در مقابل، بیکر، رکس و تازه واردانش را در حالتهای دراماتیک آشنا قرار میدهد و در این فرآیند، اصالت آنها را سرکوب میکند، حتی زمانی که آن را مجزا میکند.
شعری را به یاد میآورم که دههها مرا آزار میداد: «همه مانند نابغهها بودند» اثر هوراس گرگوری، که در ابتدا در نیویورکر در 1940. موضوع او عظمت دست نخورده مردم روزمره است: "پسری از اتوبوس اتاق غذاخوری، که شبیه اورسون ولز است"، "دختر تظاهرکننده کرم سرد وولورث / که در نگاه اول گاربو بود، فقط واقعی تر." شاعر تعجب می کند که چرا این مردم علیرغم ظاهر مهیجشان در شرایطی فروتنانه فرو رفته اند و محکوم به زندگی و مرگ هستند که همه آنها را به جز او و شاید غریبه های حیرت زده ندانسته اند. هنر فیلم این است که واقعیت ظاهری، عمق شخصیت پشت چهره و آداب و نبوغ واقعی پشت ظاهر او را آشکار کند. اگر گرگوری کارگردان بود نه شاعر، میتوانستیم نام افراد عادی گمنام او را بدانیم.
[ad_2]
مقالات مشابه
- "فوق العاده دانشمند': سابق دانشگاه برکلی فیزیک پروفسور جورج تریلینگ می میرد 89
- The Influence اسباب بازی در بالقوه/دنبال کنندگان شما
- طرح دعوی در دادگاه مبارزات انتخاباتی ترامپ در مورد صندوق های افت رای در پنسیلوانیا قرار داده شده در برگزاری 88801100011088 سام رلند یورکدیلی رکورد منتشر شده 9:07 PM EDT اوت 23, 2020طرح دعوی در دادگاه دونالد ترامپ رئیس جمهوری آمریکا که به دنبال منع شهرستان های پنسیلوانیا از استفاده از جعبه های قطره ای برای جمع آوری برگه های رای پستی بود، روز یکشنبه توسط یک قاضی فدرال در انتظار قرار گرفت.جي نيکولاس رانجان قاضی دادگاه ناحيه ای آمريکا گفت طرح دعوی فدرال تا زمانی که پرونده های دادگاه ايالتی در مورد رای گيری به جلو برود يا به نتيجه برسد، هر کدام که اول باشد، به جلو نخواهد رفت.استدلال هایی که قرار است اواسط سپتامبر برگزار شود لغو شده است.رانجان نوشت: «دادگاه پس از بررسی دقیق استدلال های مطرح شده از سوی طرفین، در می یابد که مسیر مناسب ممتنع است، حداقل در حال حاضر.» "به عبارت دیگر، دادگاه ترمز به این طرح دعوی در دادگاه اعمال می شود، و اجازه می دهد دادگاه های ایالتی پنسیلوانیا به وزن و تفسیر اساسنامه های ایالتی است که ادعاهای فدرال شاکیان - قانون اساسی است."<strong>بیشتر: </strong> کمپین ترامپ نتواند شواهدی مبنی بر تقلب در رای گیری پستی پا ارائه دهد، ادعا می کند که لازم نیستهمراه با ممنوعیت استفاده از dropboxes، طرح دعوی در دادگاه می خواست به نوار شهرستانها از پذیرش برگه های رای غایب است که بدون پاکت امنیتی می رسند.کت و شلوار همچنین می پرسد که به تماشاگران نظرسنجی اجازه داده می شود حتی اگر در این شهرستان اقامت نکنند، مکان های رای گیری آنلاین را مشاهده کنند. این بدان معناست که هر رای دهنده پنسیلوانیا می تواند در آن نقش در هر محل رای گیری در این ایالت خدمت می کنند.<strong>همچنین مورد علاقه:</strong>
- نکات مهمی که در خرید روتختی دو نفره باید به آن ها توجه کنید
- 'مفهوم' پزشکی قانونی گزارش ها نشان می دهد قربانیان تلاش برای فرار
- تجهیزات و علوم آزمایشگاهی - آزمایشگاه کلینیکال
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- صندلی ماشین زیرسری باز می شود برخی از درهای بسته دیگران در ساخت درب و کمتر باز'
- کاری است که رهبری نسبت به محاکمه در قتل دختر در Gifford Pinchot پارک دولت