یک شب در اوت 1985 شام تقریباً آماده بود، زمانی که مادر کیت برن ده ساله به او گفت که دور نرود. او با دوستش، نوئل موری سیزده ساله، در حومه دوبلین ملاقات کرد و هر دو قطاری را راه اندازی کردند و بدون پرداخت هیچ هزینه ای با آن رانندگی کردند. بعداً یک کشتی و یک قطار دیگر، دو پسر با یک پرواز بینالمللی با ایر ایندیا 747 از لندن به نیویورک بازگشتند. تنها چیزی که برای پول داشتند سکه هایی بود که از چند فواره عمومی دزدیده بودند.
پدر و مادر آنها نمی دانستند کجا هستند، اما زمانی که ماجراجویی پسران فاش شد، تیتر اخبار بین المللی شد. بعد از اینکه کارگردان گرت دالی چند سال پیش این داستان را به صورت آنلاین دید، می خواست بداند چه اتفاقی برای پسران و دوستی آنها افتاده است و آنها در حال حاضر در مورد جوانی خود چگونه فکر می کنند.
در حالی که موری و برن میانسال و موهای خاکستری هستند، آنها فرار بین المللی خود را در مستند کوتاه Nothing to Declare به یاد می آورند، ترکیبی از فیلم های آرشیوی دانه دانه و صحنه های بازسازی شده همراه با بازگویی آنها. دالی و تیمش به دقت حجم عظیمی از فیلمها را بررسی کردند و عکسها و ویدیوها را از تلویزیون، روزنامهها و حتی علاقهمندان به ویدیوهای یوتیوب استخراج کردند. روزنامه دیلی گفت: «ساخت آرشیو و یافتن هر چیزی که مطابقت دارد، چالش بزرگی بود. اما زمانی که این کار را انجام دادیم، حدس میزنم که به نوعی روشنکننده بود، زیرا ناگهان به قطعهای بسیار پر جنب و جوش و جذاب تبدیل شد که تمام خاطرات همه بخشهای آن سفرها را تداعی کرد.»
وقتی پسرها به فرودگاه بین المللی جان اف کندی نیویورک رسیدند، سعی کردند با ترفند خیابانی ایست بازرسی را دور بزنند و به افسر گفتند: "مامان ما درست پشت سر ماست." این مشکوک را برانگیخت، اما وقتی کارمند فرودگاه سرش را برگرداند، آن دو متواری شدند. آنها سپس چندین ساعت را در فرودگاه گذراندند و بعد از تاکسی های زرد رنگ و آسمان خراش های بلند شگفت زده شدند. افسری به نام کنت وایت آنها را متوقف کرد و از آنها پرسید کجا می روند. وایت پس از دروغ گفتن به وایت در مورد ملاقات با مادرش در مرکز شهر، به زور زدن ادامه داد و بیرن و موری اعتراف کردند که تنها بودند. وایت با رئیس رادیو تماس گرفت و گروهبان کارل هریسون برای کمک آمد. پس از بازجویی بیشتر، دو پسر در عقب خودروی پلیس نیویورک قرار گرفتند و به بخشی منتقل شدند که در آنجا برای چند ساعت در اتاقی نگهداری شدند - در نهایت به آنچه انجام داده بودند اعتراف کردند. پس از تماس با سایر حوزه های قضایی خارج از کشور و والدین پسران، پلیس به پسران چیپس و نوشابه داد، سلاح های خود را خالی کردند و پسران را در حال بازی با اسلحه گرم رها کردند. ایر ایندیا برن و موری را در یک آپارتمان غول پیکر در یک هتل پنج ستاره اسکان داد و مک دونالد و فیلم های سینمایی را به آنها اضافه کرد. موری میگوید: «من قبلاً هرگز به هتل نرفتهام، بنابراین عالی بود. فردای آن روز، نگهبانان که وظیفه مراقبت از پسران را بر عهده داشتند، دلیل آمدن آنها را جویا شدند. برن و موری به کارکنان گفتند که میخواهند با BA Baracus از The A-Team ملاقات کنند. سپس نگهبانان پسران را به گشت و گذار بردند، مقداری پول به آنها دادند و برایشان تی شرت هایی خریدند که روی آن نوشته شده بود «من نیویورک را دوست دارم».
وقتی ایرلاین شروع به تحقیق در مورد پسرها کرد، اوضاع تغییر کرد - درست چند هفته قبل از سفر آنها، ناخودآگاه یک هواپیمای ایر ایندیا منفجر شد و همه سرنشینان آن کشته شدند. مقامات می خواستند بدانند که آیا این پسران قصد تروریستی داشتند یا می خواستند چیزهایی را به ایالات متحده بیاورند. برن در سنجاق ضخیم خود می گوید: «ما مادرانمان را می خواستیم. پس از اینکه افراد دیگری که با آنها تماس گرفتند داستان آنها را تأیید کردند، پسران در نهایت به خانه متصل شدند و سوار هواپیما شدند و به ایرلند برگشتند. آنها در حالی که تی شرت های یادگاری خود را در دست داشتند، آمدند و زمانی که آنها با والدین خود ملاقات کردند، جنون رسانه ای به وجود آمد. "بعد از جامبو جویراید در خانه"یک تیتر را بخوانید. زمانی که داستان برای اولین بار منتشر شد، بسیاری از مردم توانایی پسران برای فرار از دست نگهبانان و راهیابی به نیویورک را باور نداشتند، از جمله مارگارت تاچر که در یک برنامه رادیویی تردید خود را بیان کرد. موری میگوید: «اما ما این کار را کردیم، مگی» و دو مرد با هم میخندند.
برن معتقد است که بعید است کودکان امروزی با این نوع ماجراجویی کنار بیایند و دالی موفقیت سفر آنها را به آزادی بدون مراقبت اعطا شده به نوجوانان در دهه 1980 نسبت می دهد. دیلی به من گفت: «1985، زمانی که شما در آن سن بودید، بسیار آزادتر از اکنون بود. او همچنین به طبیعت خیابانی و شیمی فریبنده ای که این زوج دارند اشاره کرد. "رابطه آنها با هم - آنها سالها همدیگر را ندیده بودند که آنها را با هم جمع کردیم و اینطور بود که. آنها فقط کلیک کردند."
بیرن بعداً به یک مدرسه شبانه روزی فرستاده شد و موری، که در آن زمان حکم جرایم کوچک داشت، تقریباً در خانه پسرانه قرار گرفت. با این حال، قاضی موری را آزاد کرد و پسرها رفتند. در بزرگسالی، برن مشاغل مختلفی را انتخاب کرد و اکنون با شریک قدیمی خود و فرزندانشان زندگی می کند. موری بر سی سال اعتیاد به مواد مخدر غلبه کرد و در طول فیلمبرداری به مدت هفده ماه هوشیار بود و آشپزی را آموخت. آنها هرگز باراکوس را ملاقات نکردند. موری گفت: «شاید یک روز برگردم، اما این بار پول را در هواپیما پرداخت خواهم کرد.
[ad_2]
مقالات مشابه
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- هیئت منصفه تصویب سانتا باربارا شهرستان بازداشتگاه
- 'مقدار زیادی از ماری جوانا': نیویورک تیراندازی قربانی دستگیر شده مواد مخدر تفنگ اتهامات
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- قیمت خرید، فروش و دانه فومی صندلی و یونولیت خرد شده مبل هپی چیر
- لیفت شقیقه، معیارهای زیبایی شقیقه و روشهای جراحی لیفت شقیقه
- چگونه بروس فاکسورث قوانین بازی را تغییر داد
- چرا آن زمان به صورت دیجیتال تقسیم مالیات
- لباس بچگانه به شما کمک میکند تا به رویاهای خود برسید
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی