دیروز من در انتظار در خط در خارج معامله گر جو ایستاده در تعیین خط قرمز, شش فوت دور از خریداران همکار من. تمام پوشیدن دستکش آبی و سفید ماسک صورت. تعجب آنچه که عجیب و غریب جهان ما بود فرود آمد.
من پناه در محل برای چند سال در حال حاضر به عنوان من را از طریق خود من مرگ و تولد دوباره روند. سلب دور همه چیز غیر ضروری. ساختمان جدید بنیاد آجر به آجر. آیا این چیزی است که این سیاره در حال رفتن را از طریق در حال حاضر ؟ یک نوع از مرگ و تولد دوباره? جهانی بازسازی?
در تریدر من احساس مانند یک شخصیت در گمشده در ترجمه. چند تنهاست خریداران. آهسته حرکت چرخ دستی. خیره عبارات. ما راه خود را از طریق راهرو چیدن آجیل و میوه. گوشت و پنیر. دوستانه کارکنان تهیه قفسه های خالی در حالی که وحی حفظ مورد نیاز شش فوت است.
در وارسی. بیشتر خطوط قرمز است. بیشتر از شش پا از فاصله به عنوان نوع چکرز کیسه آیتم های من و برای من ارسال پشت کردن به دنیا به تصور یک آینده جدید است. من شروع به توزیع مواد غذایی من به یک خسته بی خانمان ، او لبخند سپاسگزاری. من به عقب بر گردیم در خط به آن را تمام انجام دوباره.