یک دختر سحر و جادو

شخصا من همیشه آرزو برای سحر و جادو است. به عنوان یک بچه من به خاطر تلاش زیاد به چیزی حرکت می کند با ذهن من و یا به "Twitches"-esque جرقه پرواز از انگشتان من. من هرگز مغرضانه است که در آن سحر و جادو بهتر بود یا از "هری پاتر" کتاب "Sabrina the Teenage Witch" reruns وجود دارد همیشه یک صدای کمی در سر من که من من می دانستم که چیزی هر کس دیگری نیست و یک روز من می خواهم از خواب بیدار با قدرت آماده به اختیار داشت.

اما من را دریافت نمی اشتباه: همانطور که تا به امروز خوانندگان متوجه خواهد شد از ستون قبلی من مناسب کودک است. من می دانستم که پرواز در broomsticks نیست واقع بینانه (اخ) و آن صحبت کردن گربه ها فقط کار می کرد اگر یک انسان تبدیل شده بود به یکی. اما وجود دارد جادویی حقایق در مورد جهان من مطمئن هستم که وجود دارد و من هیجان زده به دریافت و کشف آنها.

به عنوان من من به نظر من جادویی ایدئولوژی پذیرش است که آن را اغلب به عنوان یک غبار پنهان سرد واقعیت از جهان واقعی است. اما با وجود رشد سرخوردگی من مصمم به ماندن در حباب که به عنوان طولانی به عنوان امکان پذیر است.

یک شب با خانواده ام نشسته در اطراف میز شام من معمولی اعلام سردرگمی من در مورد اینکه چرا من هرگز دیده می شود یک اسب شاخدار در وحشی.

"چه شما می گویند ؟" مادر من خواست او لب وحشیانه ای به یک شکل من هرگز قبل از دیده می شود.

خواهر و برادر من همه نیمه همان پوزخند بر روی چهره خود. "Yo" شما می دانید تک شاخ ... واقعی نیست, راست?"

من فکر کردم آن را زیبا چگونه آنها در تلاش بودند برای فریب من و من می خندید در تمسخر تن. "من در حال سقوط نیست که برای این زمان." من تا به حال شده است به موضوع خود را عملی جوک های قبل از, اما یک حقیقت همانطور که واضح است که این یک بی احترامی آشکار به من مادر 12 ساله و مغز است. من می دانستم که تک شاخ واقعی بودند. منظورم آمده در شما دیده می شود یک نهنگ دریایی قطب شمال?

اما آنچه پس از میز شام ما تبدیل به یک بحث با مادر ما به عنوان قاضی. تیم تکشاخ شامل خودم و خواهر من که فقط عاشق بحث است. (برکت قلب. من حدس می زنم آن همه کار می کرد چرا که او در حال حاضر یک منطقه خلیج منطقه ای قهرمان.) هر کس دیگری بود در منفی. پس از ما به ما باز استدلال ما آمده بود به صلیب-ex.

"چه بر روی زمین ساخته شده شما فکر می کنم آنها واقعی است؟"

"آیا شما تا کنون دیده یک؟"

"من حدس می زنم آن را ممکن است؟"

اما در پایان نتیجه مهم نیست. همه من می دانستم که پس از آن بود که حجاب حذف شده بود و من در معرض سخت "دنیای واقعی" من می خواهم اجتناب شود برای مدت طولانی. وجود دارد اما upsides برای بیدار شدن از خواب به جهان واقعی است.

در واقع اگر چه سحر و جادو نیست, واقعی, که من پیدا کردم نیاز به تخیل وحشی — به خصوص در میان برخی از واقعیت خشن — عمیق بود. تابستان قبل از سال اول دبیرستان, من به عنوان معلم در یک اردوگاه تابستانی برای کودکان و نوجوانان در سن 6 تا 12 در غرب اوکلند (با یک دهه کمتر gentrification) و من بلافاصله یادآوری اهمیت جادویی که فاز. بچه ها باور زحمت در سحر و جادو اما در زندگی واقعی خود را آرمان بسیار شبیه معدن در آن زمان بودند و باور نکردنی محدود است.

یک بار به همه تمرکز بازگشت به کلاس درس پس از ما در خارج از فعالیت های ما آغاز شده با یک سوال به ظاهر بی ضرر.

"چه چیزی شما را هنگامی که شما رشد می کنند؟"

پاسخ خود نیست که من انتظار داشتم. این نمی تواند همان بچه ها که پرواز کردن در مقوا کشتی موشک فقط 10 دقیقه پیش.

"من نمی دانم یک مکانیک?"

پاسخ های خود را همه تکرار این کار در برخی از مد. به عنوان ما رفت و در اطراف دایره, من تو را دیدم چهره خود را تغییر دهید و خودتون. یا آنها را نمی دانند و یا به جای آن به من گفت آنچه پدر و مادر خود را انجام داد و به دنبال آن است. آن را مانند آنها مجبور بودن در برابر اراده خود را به فکر می کنم در مورد چگونه آنها رشد می کنند و آنچه که به معنی. دیدن همان به نظر می رسد من می خواهم به حال در آن سرنوشت ساز بحث من سعی کردم به آنها اطمینان کنید.

"نگران نباشید شما می توانید هر چیزی می گویند. شما می توانید هر چیزی که شما می خواهید!"

و فقط می خواهم که ما بودند. همه آنها شروع به صحبت در همان زمان به سرعت پرتاب "ابرقهرمان!" و "آتش!" و "مدال المپیک!" به ترکیبی از افکار است که قبلا آنها طفره رفت.

سیاه و سفید بچه ها خیلی ریشه در واقعیت است که می شود آن را سخت به فکر می کنم در خارج از جعبه به خصوص وقتی که می آید به زندگی خود را. قبل از آنها حتی می خواهم تبدیل 12, آنها تا به حال مواجه می شوند بسیار محدود است مجموعه ای از مشاغل و جاه طلبی — و متوجه پوست خود را به حال چیزی برای انجام با آن. بنابراین به جای مقابله با زندگی واقعی آنها می خواهم در آغوش فانتزی برای دفاع در برابر واقعیت فقط به عنوان من انجام داده بود.

در حال رشد در اوکلند, آن را سخت برای دیدن چیزی فراتر از واقعیت در مقابل از شما. رفتن به دانشگاه تبدیل شدن به رئیس جمهور مشغول به کار در ناسا — این آرمان به نظر می رسید مانند تب رویاهای یا افسانه. در بالا از آن, قتل مردم شما می تواند با شناسایی (همیشه به نحوی تلقی "اراذل و اوباش") پر از اخبار شب در حالی که سفید جامعه رو ابرقهرمانان و زندگی واقعی رئیس جمهور.

آن ساخته شده آن را سخت به خواب در مورد آینده خود را به خاطر آن به قتل رسیدند "اراذل و اوباش" شبیه شما. این یک محیط خشن برای نوپای آرمان زمانی که زندگی واقعی خاموش شما را در هر نوبت. تشویق این کودکان و نوجوانان که به تصورات وحشی که سزاوار به گفته آنها می تواند هر چیزی که خواستم شد و چیزی که من هرگز انتظار می رود برای پیدا کردن پس از انجام.

سیاه و سفید بچه ها نمی توانید به بچه ها. و اگر آن را برای مدت طولانی — پس از آن چیزی است که ما آمده ایم برای گرامی داشتن. ما gleefully به اشتراک گذاری داستان از جوان سیاه و سفید بچه ها در اعتراض به نژادپرستی و مبارزه با بی عدالتی اجتماعی در زمانی که مسئولیت خود را. آنها باید به کودکان و نوجوانان است. آنها سزاوار دوران کودکی است.

اما همیشه وجود دارد که لایه ای از واقعیت های برنامه ریزی شده در درون ما و به عنوان بسیاری از اکو به دنیا ما با یک هدف در پشت ما. ما رشد دیدن جهان برای آنچه در آن است چرا که ما هیچ انتخاب دیگری. دوز از واقعیت ما باید فرو کردن سخت است اما نه هر اثر جانبی مضر است.

من به طور فزاینده ای واقع بینانه نگرش کمک به من شور و شوق برای کار با سیاه و سفید و قهوه ای جوانان و من در تلاش برای حفظ این تعهد در زمان من در دانشگاه و پس از. ممنون میشم برای من باور قوی در سحر و جادو من تخیل قوی. آن را می سازد اعتقاد به دور از ذهن کمی آسان تر است. و امیدوارم که واقعیت من نشان داد به این بچه ها.

Savon Bardell می نویسد: دوشنبه ستون در تجربه بودن یک دانشجو در دانشگاه برکلی است. او تماس بگیرید در [email protected]



tinyurlis.gdu.nuclck.ruulvis.netshrtco.de