'قلب های شیمیایی' وجودی گرایی نوجوان تجسم 88801100011088 <b>درجه: 3.0/5.0</b> دوره نوجوانی اغلب ویژگی یادگیری و کشف خود است که آن را به یکی از مهم ترین مراحل گذار به بزرگسالی می رساند. در فیلم، ژانر آینده سن به عنوان بازتابی از این مرحله از زندگی ظهور کرده است که اغلب بر آزمایش ها و مشکلات نوجوانی تأکید و کاوش می کند تا این مخاطب نوجوان ورجنگ را هدف قرار دهد. نویسنده-کارگردان ریچارد تان در اقتباس جدیدش «قلب های شیمیایی» به جستجوی این جمعیت شناسی می رود که با نتایج مختلط به درام آینده سن دلواپ می کند. مراکز فیلم در اطراف هنری (آستین آبرامز) و سفر او را از طریق سال آخر دبیرستان خود را به عنوان سردبیر در رئیس روزنامه مدرسه. برنامه های او به سرعت کنار زده می شود، با این حال، زمانی که گریس (لیلی راینهارت) نقل و انتقالات می کند و به عنوان دستیار سردبیر به اتاق خبر دانشجویی می پیوندد. هنری از همان ابتدا به طور محسوسی به گریس علاقه مند است، با فیلم قربانی کردن ظریف اولیه یادآور درام نوجوان رده بالاتر - یک "بانو پرنده" یا "لبه هفده"، به عنوان مثال. با این وجود، نیمه اول فیلم از مرحله ناجور رابطه این زوج سرعت می گیرد و دوستی افلاطونی گذشته را هل می دهد و در نهایت به یک ارتباط بسیار عاشقانه تر گذار می کند. میل هنری به عنوان یک شخصیت و شیمی بین این دو منجر به هدیه فیلم قلب و نسبیت بی بها می شود. همان طور که هنری به طرز ناجوری تلاش می کند پای خود را در رابطه با گریس پیدا کند، اجرای آبرامز به عنوان یک نوجوان گیج و ملودرام با ظریفی می درخشد و شخصیت را تا درجه ای دلپذیر مجسم می کند. در حالی که هنری سرگرم کننده ترین شخصیت فیلم به حاشیه است، گریس اغلب در لحظات تنهایی اش گلیم می کند - که در آن برخی از شدیدترین و معنی دارترین صحنه های فیلم اسیر می شوند. اعدام عاطفی راینهارت به عنوان گریس، در حالی که در طول فیلم سازگار است، واقعاً در این لحظات فردی به راس خود می رسد. اگرچه اجراهای بازیگران به طور مداوم بالا بردن فیلم، توسعه شخصیت فیلمنامه و پیشرفت طرح در زمان های ناهماهنگ است. رابطه مرکزی هنری و گریس مسئله متمرکزتر در مورد تحولات طرح بی حاصل در فیلمنامه تان را آشکار می کند. ارتباط آن ها با یکدیگر در زمان هایی احساس باورنکردنی می کند که بیشتر در بخش قبلی فیلم است که در نهایت ریشه در راه اندازی ضعیف محبت اولیه آن ها دارد. مخاطب هرگز به طور قطعی نیروی محرکه پشت محبت هنری به گریس را نمی شناسد، تا حد زیادی به این دلیل که شخصیت او به سختی در رابطه با او مورد پرسش یا کاوش قرار می شود - حداقل، نه به درجه معنی دار و کامل. برای یک فیلم کاملا در اطراف رابطه هنری و گریس متمرکز, آن را بیش از حد اغلب اشتباه تفسیر مونتاژ سریع به عنوان زمینه کافی و توسعه شخصیت. با این وجود، داستان هنری و گریس لحظات پیروزی خود را دارد، به ویژه در واگرایی فیلمنامه از پویایی درام نوجوان معمولی. آن ها اغلب از طریق رفتارها و تعاملات غیرمنتظره از تروپ های عاشقانه نوجوان سرپیچی می کنند - و به این ترتیب ننگ های هترونورماتی را که به دنبال دارند رد می کنند. از همه مهمتر رد نهایی گریس از هنری و جدایی نهایی آن ها نه توسط هنری شرور می شود و نه تشویق می شود که توسط تماشاگران شرور شود. در عوض، فیلم انتخاب های گریس را در این راه می شناسد و به آن احترام می نهد - بر خلاف رمانتیک نوجوان کلیشه ای، که اغلب علاقه عشقی زن را به خاطر رد قهرمان مرد شان سرزنش می کند. کاملا به طور مشابه، منظره بصری فیلم تان بدون شک بالا بردن حضور فنی خود را، سقوط در راستای اجراهای شدید فوق از دو بازیگر پیشرو آن است. صحنه های خاصی زیبا هستند: عکس های طبیعت، به ویژه که، جفت شده با لحن کلی سینماتوگرافی که در سراسر جذاب و همدوس باقی می ماند، برای یک تجربه مشاهده خیره کننده می سازد. کار دوربین به همین ترتیب آشکار از استعداد قابل توجهی و پتانسیل, لهجه برخی از نقاط طرح عاطفی و انفجاری. این استعداد بصری است به احتمال زیاد پرداخت تمرکز تان بر روی منظره "قلب های شیمیایی،" هر چند آن را در هزینه ساختار روایت lackluster می آید....

tinyurlis.gdu.nuclck.ruulvis.netshrtco.de

توسط NEWSWORLDS در 31 مرداد 1399
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن