پیدا کردن راه من دور از خانه

من نه از طبیعت پرماجرا فرد است. وقتی که من مورد مطالعه در خارج از کشور در لندن, اما من می خواستم به های مختلف

توسط NEWSWORLDS در 6 خرداد 1399

من نه از طبیعت پرماجرا فرد است.

وقتی که من مورد مطالعه در خارج از کشور در لندن, اما من می خواستم به های مختلف زندگی می کنند و بیشتر adventurously از من تا به حال همیشه قبل از. به دلیل اضطراب و افسردگی ماندن در رختخواب در تمام طول روز گاهی اوقات اجتناب ناپذیر برای من اما در یک کشور دیگر با یک ساعت تیک تاک در زمان باقی مانده به کشف اقامت خانه بزرگ بود اتلاف وقت و پول هدر من فقط نمی تواند قبول کند.

بنابراین من ساخته شده یک پیمان با خودم. مهم نیست که چقدر بدبخت احساس کردم چه حالی من بیماری روانی کردم یا چقدر من تلاش برای خارج شدن از رختخواب من را خودم انجام چیزی جدید در هر روز است. آن را نمی باید به یک چیز بزرگ و اکثر مردم آن را نمی خواهد به نظر می رسد اما برای من این چالش بود بهترین تصمیم من تا کنون ساخته شده است.

در روز بد به یک چیز جدید بود به سادگی گرفتن یک جاده جدید از کلاس به تخت من که در آن من می توانم با خیال راحت بماند برای بقیه روز. در شرایط بسیار استرس زا و طاقت فرسا روز آن پیدا کردن یک کافی شاپ جدید کتابخانه و یا مطالعه فضا به کار در. اما در این روز به طور منظم آن را کاوش یک قسمت جدید از این شهر یک موزه جدید جدید پارک ... جایی من هرگز شده است.

اگر من قرار بود به افسرده و مضطرب به هر حال من احساس کردم که من نیز ممکن است رنج می برند در جهان و در حالی که وجود دارد برخی از روزها زمانی که من می توانم آن را اتفاق می افتد ترین روز اکتشاف ساخته شده همه چیز کمی بهتر و یا حداقل بیشتر جالب است.

آن آسان نبود. زمانی که من سوار لوله برای اولین بار من تا به حال هیچ سرنخی که در آن من بود و من نصب اضطراب تقریبا spiraled به یک حمله وحشت. همانطور که من راحت تر این است که اضطراب شروع به فروکش بیشتر به سطوح قابل کنترل.

به آرامی من سقوط در عشق با شهر — محبت من تا به حال انتظار می رود به احساس. با وجود چقدر بزرگ و دلهره آور آن من شد راحت تر با لندن به عنوان من بیشتر به کاوش و یادگیری به استفاده و اعتماد به سیستم حمل و نقل عمومی به رسمیت شناختن ساختمان ها و اتوبوس متوقف می شود و رودخانه ها — دانستن که در آن من بود.

من می دانستم که این نقاط در شهرستان که در آن من می تواند به تنهایی نشسته و استراحت: در هلند پارک روی نیمکت مورد علاقه در میان درختان و یا در راهرو از تیت مدرن موزه هنر, که در آن من می توانم نگاه کردن در رودخانه تیمز — نقاط ساخته شده است که من احساس امن است که من هرگز کشف شده تا به حال من نه به چالش کشیده خودم به ترک خانه.

هنگامی که ما برای اولین بار در لندن وارد ما راهنمای تور به ما گفت که افرادی که تا پایان در تیمز فقط نه دقیقه به زندگی به طور متوسط به این دلیل که جریان رودخانه ها خیلی سریع. من به نام نقطه زیبا "نه دقیقه تضمین" و رویا پردازی در مورد شنا با مهر و موم است که ظاهرا در شمال لندن در همان رودخانه. وجود دارد چیزی است که آرامش در مورد آن است.

حتی زمانی که همه چیز بودند قطعا نه چیزی کوچک هنوز هم رفت و درست از آنجا که من در رختخواب من. من در ایجاد یک فضای کاربردی در این میان از لندن با داشتن عنوان مناسب و معقول در یک زمان به عنوان من می تواند در میان افسردگی و اضطراب است.

این درمان — و من هنوز هم احساس تمام احساسات من می خواهم که در غیر این صورت احساس — اما حداقل من احساس آن احساسات جایی سرد است. در حال حاضر من می توانم نگاه از روی علاقه در آن لحظات سبکتر و به مردم در مورد چیزی بیشتر از من صاف و تخت من.

امروز همه به من چپ لندن خاطرات و نوستالژی.

من به تازگی نقل مکان به خونه پدر و مادرم — یک جای من هرگز برنامه ریزی دوباره برای بیش از چند روز در یک زمان — برای آینده قابل پیش بینی و استقلال که یک بار به من رایگان و تحت فشار قرار دادند من به جهان ضرورت احساس می کند مانند آن را رفته است.

من صادقانه باشد. پس من من صرف مقدار زیادی از زمان در دوران کودکی من در بستر که در آن دبستان و دبیرستان من خواب و یا بیشتر خواب نیست — احساس همان چیزهایی که او انجام داد. و با این کار در بالای نمی دانستند آنچه در آینده فاقد کنترل در بسیاری از جنبه های زندگی من و این واقعیت است که وجود دارد به معنای واقعی کلمه جهانی همه گیر همه چیز را احساس می کند بسیار غیر ممکن است خارج تخت من.

بنابراین اگر چه آن را نمی لندن, من فکر می کنم آن زمان برای درمان این مانند یک محل جدید و فرصت خارج شدن از تخت و افسرده در جایی دیگر در حالی که تلاش چیزی جدید تا این زمان در زندگی من نیست اتلاف بیش از حد.

شهر من یک شهر — آن را کوچک و حومه, و, بسیار وجود دارد برای انجام (و هیچ حمل و نقل عمومی به شما وجود دارد). با همه گیر این محل احساس می کند و حتی کوچکتر است.

اما چه کسی می داند ؟ شاید فردا من سعی کنید پخت و پز چیزی غیر از ماکارونی برای اولین بار و یا رفتن در پیاده روی و یا رنگ چیزی جدید. یا شاید من فقط یک جاده جدید خانه.

"خاموش ضرب و شتم" ستون نوشته شده توسط روزانه کال کارکنان تا ترم تابستان به طور منظم به نظر نویسندگان انتخاب شده اند. تماس با افکار میز در [email protected] و یا به دنبال ما در توییتر @dailycalopinion.



tinyurlis.gdu.nuclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب