موسیقی برای من سال

چند ماه پیش من قدم زدن در امتداد Sproul وقتی که من شنیده ام چیزی. از دور صدای ضبط شده من شوپن را "Fantaisie-Im

توسط NEWSWORLDS در 22 خرداد 1399

چند ماه پیش من قدم زدن در امتداد Sproul وقتی که من شنیده ام چیزی. از دور صدای ضبط شده من شوپن را "Fantaisie-Impromptu" من به ارمغان آورد به متناوب متوقف شد. مانند برخی مغناطیسی flashback تمام رسیتال عرق کف دست و مرحله frights yank من پایین سوراخ خرگوش.

در حال رشد در یک به اندازه کافی متنوع منطقه سن خوزه بخش زیادی از همکلاسی های من صحبت نمی کنم همان زبان مادری و پدر و مادر خود به آمریکا مهاجرت کرد از بسیار کشورهای مختلف است. که در آن من از آن کاملا معمول است برای نسل اول والدین برای انتخاب کردن مهارت های خاص موسیقی و یا در غیر این صورت فرزندان خود را به امید پرورش آینده نوازندگی.

اینترنت آشغال با اثبات: مقالات با استناد به "بهترین سن برای کودک شما برای یادگیری پیانو" "مزیت" یادگیری پیانو و حتی بیشتر ادعا "ابزار را بچه های خود را دقیق است." این جای تعجب نیست که والدین شور و شوق فشار کودکان به موسیقی در نرخ هشدار دهنده با افزایش فشار به اکسل و انجام این کار به سرعت. با پدر و مادر نگران با توسعه خود را بیش از خود تنظیمات کودکان, اعتراض به درس موسیقی بیشتر یا کمتر سقوط پدر و مادر تن-گوش ناشنوا.

در زادگاه پدر و مادر اغلب اندازه گیری فرزندان در برابر یکدیگر بر اساس گواهی شایستگی دستاوردهای. دانش آموزان موسیقی خم تحت استرس موسیقی امتحانات و آن را غیر معمول نیست برای پیانو بازیکنان برای تبدیل شدن به اضطراب مزمن در اطراف اجراهای عمومی.

در مورد من, من در کنار ویولونیست, flutists رقصنده و نقاشان و البته دیگر بازیکنان پیانو. همه آنها تجسم خیالی نابغه شکل همیشه تمرین سخت تر برنده شدن در مسابقات در حال تبدیل شدن بیشتر ماهر و غیر ممکن است برای گرفتن تا. در زمان به نظر می رسید به یک باطل موش نژاد و همه برای چه ؟

البته من می دانم که در حال حاضر که پدر و مادر من به معنای هیچ آسیبی. به عنوان خود ساخته مهاجران خود آنها گرفتار شده بودند در همان مسابقه موش. دیگران موفقیت به معنای تشویق اثبات است که اگر دیگر نسل اول پدر و مادر می تواند جذب استعداد در یک کشور خارجی پس من هم تا به حال شانس در موفقیت است. گمان می کنم آنها فکر می کردند مقایسه می زنند من به عمل; در عوض, من دلسرد شده است.

برای مدت زمان طولانی من علاقه پیانو. در واقع من پناه بسیار کمی از خشم برای آن امتناع شیوه و deviously شورش در برابر من مادر فقیر با پنهان کردن موسیقی من یادداشت ها و تظاهر آنها به طرز مرموزی ناپدید شد. هنگامی که او می خواهم آنها را پیدا کنید و چسب مرا به نیمکت پیانو با برخی از نور را تهدید من می خواهم اخم کردن در موسیقی ورق و خم unpleasantly تیز خوشه ای از یادداشت ها به وجود او و (تحت اللفظی) ابزار از زندان. متخاصم من می خواهم مبارزه با پیانو با ابتکار عمل من باید کانال را به عمل.

من خسته پدر و مادر احتمالا نمی تواند درک کند که چرا یک کودک بود که با توجه به امتیاز از یادگیری موسیقی — چیزی که آنها تا به حال هرگز — آیا مقاومت در برابر آن است. به عنوان یک نتیجه, من متقاعد شده بود من نا امید همه: من پدر و مادر من مرحوم پیانو-نواختن اجداد ده ها تن از مرده آهنگسازان عطف در گورهای خود را به خاطر من برش زندگی خود را کار. این Liszt رفت.

و به هیچ کس تعجب من را ترک کنید. مثل همه بچه های دیگر که می خواهم از طریق پست و براق گواهی در زمان برای برنامه های کاربردی کالج و متوقف در دسترس نباشد من به پایان رسید هر سطح از گواهی شایستگی اثبات شد از من در حد متوسط توانایی ها و این بود که.

در حالی که من شاد — پیانو بود دیگر هیچ وزن بر روی شانه های من. اما فقط چند ماه پایین خط من احساس گرسنگی. گوش دادن به موسیقی بود قطعا همان ایجاد آن است. هر چند من می خواهم در ابتدا شگفت زده در من تازه کشف شده, رایگان, زمان, چیزی شروع به ساییدن در من هر بار من می خواهم به شنیدن یکی دیگر از پیانیست التماس حرکت کنسرتو یا شبانه از نوک انگشتان خود را.

یک روز من در پیانو نشسته نیمکت در تلاش برای جلب از دوران کودکی من کارنامه. آن را خرد کردن, اعتراف به خودم نبود یک قطعه واحد من می توانم به یاد داشته باشید که چگونه به بازی در تمامیت خود را بدون اشتباهات سزاوار ،

بنابراین به تازگی پیانو و شروع کردم دوباره. من برای اولین بار به تن است که من با هر وسیله ای یک نابغه; من بسیار دور از آن است. اما من هنوز هم برای رسیدن به, پیانو, تلاش برای نجات آنچه که من پشت سر گذاشت.

در برخی از نقطه, هر کس احساس ناکافی در مقایسه با دیگران است. همیشه وجود دارد کسی که نقش مانند شوبرت, رنگ, مثل, مونه, رقص مانند لازاریویچ baryshnikov. این به این معنا نیست که ما باید به ایجاد هنر و ترک آن را به حرفه ای. هنگامی که موسیقی در نظر گرفته شده است خارج از چارچوب رقابت دیگر یک ابزار برای اندازه گیری ارزش واقعی خود را شکل تغذیه روح.

این روزها من بازی فقط برای خودم. زمانی که دیوار در پیانو اتاق آرام در حال اشتعال با گذشته چند نورهای بعد از ظهر پیانو و من نشستن با هم در صلح است.

من نفس, بالا بردن دست به موقعیت. انگشتان من زمین در اولین وتر و من پراکنده خودم را جایی در میان 88 کلید سراسر نکاتی در مورد مشخص کردن صفحات به فضای بین بدن من و براق چوب ماهون چوب. این شاید خیلی جذاب به من در مورد موسیقی چه من ached و آنچه باعث شد من — من عاشق چیدن آن را از هم جدا قرار دادن آن را به عقب با هم و به طور همزمان انجام این کار با خودم.

الکساندرا ساشا Shahinfar می نویسد: دوشنبه ستون در چند فرهنگی. او تماس بگیرید در [email protected]



tinyurlis.gdclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب