-صحبت کردن با خودمان

یکی از کم علاقه ترین چیزها درباره خودم، تکمیل گرایی عصبی من است. possibility فشار به فراتر از کمال گرایی، این

توسط NEWSWORLDS در 27 مرداد 1399

یکی از کم علاقه ترین چیزها درباره خودم، تکمیل گرایی عصبی من است. possibility فشار به فراتر از کمال گرایی، این شامل یک اجبار نه تنها برای به دست گرفتن همه چیز درست است، بلکه برای آزمایش هر امکان در طول مسیر است. شما می توانید به من می نامند تریهارد (و مردم). 

رویکرد زمان بر و بیش از حد بلندپروازانه است. من مدت هاست که دارم تلاش می کنم که یاد بگیرم که حل و فصل کنم، تا ناامیدی را از بین ببرم و در تعقیب مدار خودم را از آتش بسازم. هنوز هم، این صفت اغلب مهمات ی است که من در چیدن دعوا با خودم استفاده می کنم، در بازکردن تصوری از خودم به عنوان کوتاه قدی یا ساده و بی صلاحیت.

اما من هم دارم روي اين کار ميکنم که خودم رو کوتاه قناد يا ساده و بي صلاحيت تو ي سرم صدا نکنم تلاش برای رفتن با دانه از که من به جای مبارزه به طور متناوب در برابر آن.

یک drive آخر هفته اخیر، من در برابر این چیزی که من در مورد خودم در رانندگی انفرادی در امتداد ساحل Sonoma، در جستجوی ساحل Goldilocks من آمد: گسترده، با خیال راحت خالی، با امواج به اندازه کافی بزرگ به bodysurf در.

tracing ساحل ، من خودم را در هر مقطع ممکن است ، اجازه دهید زمان حرکت در راه لغزنده عجیب و غریب آن را نشانی از زمانی که شما رانندگی توسط خودتان پیدا کنید. ساحل پس از ساحل من گذشت افتاد کوتاه از انتظارات من، به طوری که در نهایت من ساخت 45 دقیقه بازحمت حرکت کردن به ساحل ملی دریا درست به عنوان بازدید کنندگان روز شروع به سر به خانه. من به طور داخلي بين اغراق و تجدد با خودم تگدايي کردم often من جای دیگری برای بودن نداشتم و کسی را نداشتم که با خودم اذیت شود، به عنوان مردم اغلب، با بهینه سازی وسواسی من. من فقط سعی کردم به خودم اجازه انجام من (دیوانه کننده، کنترل گرسنه) چیز.  

ساعت 7 بود که بالاخره تو ساحل کيهو پارک کردم هوا سرد ميشد و خيلي باد ميکرد من در لباس شنا من به هر حال قرار داده و پیاده روی نیم مایل به ساحل باد را در بر گرفت، گذشته از تمام علائم هشدار می دهد که گشت و گذار بیش از حد خطرناک برای شنا.

و ميدوني چيه؟ عالی بود مثل اينکه توي لبه ي بيروني کاليفرنيا باشيم یا، شاید دقیق تر: صرف نظر از جایی که من به پایان رسید، داشتن تمام گزینه های خسته و داده شده به آن بخش از خشم من در راه است که تا به ندرت ممکن است، ورود احساس خوشمزه، واقعا به دست آورده است.

من خودم را (با احتیاط، نگه داشتن پاهایم زیر من) به امواج انداختم، و با امداد و امداد به پا می کردم. و پريدن و پريدن و تمسخر کردن در کمال آن، در مسخره بازي خودم.

من زياد نموندم هوا سرد و خیلی باد کرده بود. خورشيد به طور غير مراسمي در حال غروب کردن مه هاي منتشر بود بنابراین من یک بار دیگر در اطراف پاشید و مراحل من به ماشین دوباره ردیابی. با وجود جديت سفر، احساس کردم، براي اولين بار در مدت زماني طولاني، کاملاً و بي هيچ سروپا در صلح با خودم.

این بود، آشکارا، یک امتیاز غیر معمول برای یک روز تمام تنها به سر و ته متعرض کردن در هوی و هوی من. و واقعا تنها شانس که وسواس من تکمیل من فرود جایی که من در تلاش بود برای رفتن با (فقط) زمان کافی برای لذت بردن از آن. که می گویند، عادت کردن به این که بخشی از من را به خود مدد بگیریم، یک استراتژی مقابله ای طولانی مدت موثر نیست. judge اما این دوره ی بازگشت درس بود، در دادن حوصله بیشتر از آن چیزی که من می توانستم انتظار داشته باشم، در تصمیم گیری فعال برای قضاوت نکردن در بخشی از خودم که معمولا ً با عصبانیت برای سرکوب مبارزه می کنم. و، پارادوکسیکال، اثبات به خودم که صفت گاهی اوقات می تواند عملکرد میوه را آسان تر کرده است به حل و فصل، در سناریوهای دیگر، برای نتایج ی که ناکامل اما در نهایت فوق العاده است.

آن Madeleine: قسمت از "سونت" ـ آن بخش که هرگز نمی تواند برای آنچه هست، حل و فصل کند تا زمانی که او همه ی آنچه را که ممکن است باشد را دیده باشد ـ زیباست، و به اندازه ی او که فکر می کند دیوانه کننده است. اين باعث ميشه که اون دير و گاهي اوقات شل بشه که براي من سخته اما، تنها در آن ساحل، او می تواند چیزی را به خود می دهد که هیچ دیگری نمی تواند: کامل، پذیرش بی قضاوت. 

قبول ی شده است، به طور معجزه آسایی، یک منبع نسبتا فراوان در زندگی من، به ویژه در چند سال گذشته است. با این حال، حضور صرف دیگران می تواند خود قضاوت را تحریک کند، خود کنترلی را تحمیل کند. خود سرکوب من -- که یک دوست به تازگی لقب "ضد اجتماعی تاخیر پردازش" -- به نظر می رسد مانند این : من رام هر احساسات تاثر را به یک خط صاف از عمدتا شادی. این ثبات احساس خوبی است، در اکثر موارد. من آن را دوست دارم، فکر می کنم آن را باعث می شود من خوب به دوستان، خوش این دو غریبه و اختصاص به کار.

...

tinyurlis.gdu.nuclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن