-آخرین
Aug. 26 خواهد بود آخرین روز من از مدرسه همیشه -- که احساس کاملا عجیب و غریب می گویند با توجه به آن قرار بود (مامان ، پدر ، نگران نباشید ، من رفتن به مدرسه ، "آخرین روز اول" فقط برای اثر).
لحظه ای که من کلیک کردم "قبول" برای پیشنهاد من از پذیرش دو سال پیش، کلاس UC برکلی از سال 2022 شد یک بازتاب، نشانه ای از هویت، بکونن من به گروه های فیس بوک و دادن زمینه مشترک با افراد جدید در پردیس.
2022، آنقدر مدرن و دور، به من جایی داد تا آینده را قرار دهم. تمام عدم قطعیت های پس از درجه بندی تنها توسط بتن بودن آن سال کاهش می شد.
به طور خلاصه، تا سال 2022، من می خواستم خودم را داشته باشم، با هم، یا بنابراین من فکر می کردم.
اما همه گیر آمد و همه چیز را تغییر داد، مثل همه ما. من برگشتم به خانه فکر می کنم من می توانید تعطیلات بهار و برخی از تغییر در اینجا صرف، اما آن را پنج ماه شد. فاصله، که قبلا باعث ایجاد طولانی مدت، باعث شد که من به طور فزاینده ای دشمنی با UC برکلی به جای.
ماه ها قبل از همه گیر شدن، من به شدت افسرده شده بودم و به طور فزاینده ای از کار مدرسه جدا شده بودم. من دانشگاه برکلی رو سرزنش کردم و حتی از هر چیز کوچکی که در مورد دانشگاه بود هم متمرد شدم اين يه جدايي مريد بود
من به سادگی نمی تواند فکر بازگشت به کلاس درس یا سالن سخنرانی دیگر و یا دیدن یک باشگاه مشاوره دیگر در Sproul و یا رو به حمام godforsaken Barrows دوباره تحمل.
احساس می کردم هیچ ارتباطی با پردیس ندارم، برای روزنامه دیلی کالیفرنیا ذخیره کنم و فکر کردم که کاملا ً خوب می شدم که در خانه بمونم و دیگر هرگز برنگشتم.
بنابراین من تصمیم گرفتم: با تنها چهار کلاس مورد نیاز برای فارغ التحصیلی، من انتخاب کردم که نقطه من در کلاس 2022 برای یکی در کلاس 2021 به جای آن را از دست بدهم. و برای اینکه حواسم را از تابستان ی داخل پرت کنم، تصمیم گرفتم که روزنامه نگاری تابستانی را به صورت جزئی تکمیل کنم چون متاسفانه، در مطالعات روزانه کال جزی نیست.
من می خواهم از طریق تابستان و بازگشت به UC برکلی، درگیر با "روند رشد" و کار بر روی "شفا" در طول سال ارشد من -- چرا که، از جنوب کالیفرنیا، برخی از platitudes جدید عصر من فقط نمی تواند مقاومت در برابر وجود دارد.
من می خواستم یک سال بزرگ ارشد است که می تواند پرده بر قوس روایت تجربه کالج من رسم, چرا که من نمایشی و مانند نماد.
به نظر احمقانه ميومد
البته، به زودی مشخص شد که ما نمی خواهد به عقب برگردیم به کلاس های داخل شخص، حداقل در "عادی" معنا.
اگر در نشانه ، که احساس دوباره آمد : حس راجعه بودن فریب خورده ، مانند من همیشگي درجه سوم خود خیره خیره wistfully در برخی از حزب پیتزا پرتاب برای کلاس درس دیگر در حالی که من با سرب سرد و J گیر کرده است.
من بیش از حد از دو سال گذشته در احساس UC برکلی فریب داده شده صرف -- احساس بیش از حد بیمار ، بیش از حد احمق ، بیش از حد تنبل و یا بیش از حد مستعد به طور کامل با آموزش و پرورش من درگیر. اما همه گیر بخشی از زندگی است، و من دو گزینه دارم: درگیر شدن با منفی ترین تکانه های من در مورد سال آینده مدرسه یا سعی کنید چیز دیگری.
پس اين منم که دارم سعي ميکنم ممکن است این بهترین از همه واقعیت های ممکن نیست، اما واقعیت است.
در حالی که آخرین روز مدرسه من در زوم خواهد بود، آن را از دست دادن امتیاز حضور در UC برکلی، مدرسه رویای من را نمی. من خود دبیرستان من، که احساس می شود کاملا پریشان بیش از "وارد کالج حق، خوشحال خواهد بود که من به پایان رسید تا در اینجا. من هنوز هم به پایان رسید تا تبدیل شدن به کسی که من یک بار از بودن رویا، حتی اگر آن شخص به اندازه خود گذشته من به عنوان ناقص و اشتباه است.
و در حالی که من وسوسه می شود که این مدرک را همه چیز در مورد من، آن را به طور کامل نیست. من نمی توانم تمام نارضایتی های من در UC برکلی احساس می شود، اما صرف نظر از احساسات خود من، فارغ التحصیلی در مورد بیش از من است. این یک پیروزی برای کسانی است که پیش من آمده اند - مادر زنده مانده از انقلاب ایران، پدری که از دانمارک روستایی آمده بود با هیچ چیز، پدربزرگ و مادربزرگی که دهه ها حقوق پرداخت ی را صرف پرداخت حقوق برای دادن زندگی بهتر به فرزندانشان کردند، مادربزرگی بزرگ که هیچ گاه تحصیلات رسمی فراتر از سال های نوجوانی اش را دریافت نکرد اما به دخترانش گفت که بروند و یاد بگیرند.
من محصول افرادی هستم که طلا را از نخ بیرون می کنند و لیمو را به لیموناد تبدیل می کنند تا روزی شانس بهتری داشته باشم - و امسال، این شانس را به مدرک دانشگاهی تبدیل می کنم.
همه گیر شده است دور پیشرفت من به سمت فارغ التحصیلی ساخته شده است ، آن را گرفته نشده است عشق من به زبان انگلیسی ، آن را گرفته گرفته دور هیجان سال جدید آینده و آن را دور گرفته است هیجان از perusing بخش لوازم مدرسه از استیپلز (پوشیدن ماسک ، البته).
به من ياد داده که تاب آوري داشته باشم، تعريفي که در اين چند ماه گذشته تغيير کرده. برای من، تاب آوری در حال حاضر شامل گرفتن روز سلامت روانی و (گاهی اوقات) پرش کلاس به دلیل روز وجود دارد که آن را به سادگی بیش از حد برای دریافت زوم از نیمکت - و این خوب است. تاب آوری لازم نیست بزرگ یا نمایشی. در واقع، این می تواند فقط ادامه داشته باشد به انجام بهترین ما می توانیم زمانی که همه چیز دیگر به راه می افتد.
و هنوز در طول این نه ماه سخت، من در سراسر همه گیر، سالم و راحت مانده ام، که بزرگترین امتیاز همه است.
بنابراین با وجود اینکه این روز اول آخر پایان چیزی است، اما پایان همه چیز بین من و UC برکلی نیست. این رابطه به سر نمی رسه؛ هنوز هم خیلی چیزها باقی مانده است که باید گفت و انجام داد.
و ميدونم، يه روز خوب، دوباره همديگه رو ميبينيم.
tinyurlis.gdclck.ruulvis.netshrtco.de