رابرت کاپرون در روزی که راجر ایبرت یازده ساله را "کرکی" توصیف کرد، خود را "کودکی چاق" تصور نمی کرد. در عوض، با صعود به تور ملی برای اولین نقش مکمل اصلی خود - رولی جفرسون در دفتر خاطرات یک کودک غمگین در سال 2010 - این بازیگر جوان مانند یک ستاره در حال ظهور احساس می کرد. تا زمانی که کاپرون در اتاق هتلش در واشنگتن مستقر شد و مشتاقانه در Rotten Tomatoes بچرخد، اعتماد به نفس او کم شد. همراه با ناامیدی هر نقد منفی، سردرگمی غیرمنتظره شناسایی شدن بر اساس تیپ بدنی بود - احساس بدی که با چراغهای هشدار قرمز قرمز روی بنای یادبود واشنگتن که از پنجره قابل مشاهده است، تقویت میشد.
کاپرون گفت: «هر منتقدی میگوید من چاق هستم: «گرد»، «چاق»، «ماهرو» - «کروبیم» اگر کمی در آن مهارت داشته باشیم. صدای او. "به نظر من نظرات عجیب است. اما من با بالون هوای گرم می روم. من در حال سفر به دور آمریکا هستم. من در یک فیلم هستم، تمام کلاس ششم من برای تماشا به یک گردش علمی می روند. خیلی خوبه من به سختی می توانم در مورد آن فکر کنم."
چنین صفت هایی دیگر برای کاپرون صدق نمی کند. این جوان 23 ساله آخرین بار در یک رنگین کمان در سال 2018 در برنامه تلویزیونی Elementary دیده شد، هیکلی تنگ و ژولیده دارد، با رگهای کشیده شده از فرهای روی نیمکت، و چهره ای کاملاً آزمایش شده است. تصور اصلی که کاپرون امروز ایجاد می کند، بادوام، تغذیه شده است - آرامش ذهنی، که او هنوز برای درونی کردن آن تلاش می کند. او اغلب به تلفن خود نگاه می کند و پیام های اینستاگرامی طرفداران قدیمی رولی را پیدا می کند: "وقتی چاق بودی من تو را بیشتر دوست داشتم."
کاپرون که در رود آیلند توسط والدین محافظی که فکر میکرد مزخرفات هالیوود را میدانستند، بزرگ شد، با الهام از کلاسها و اجراهای تئاتر بعد از مدرسه جیمی استوارت، به تنهایی به دنبال شخصیتی برجسته بود. ضربات اولیه بازیگری - "کودک شیرین" در فیلم هایی مانند "جنگ های عروس" و "افسون جادوگر" - نیز ارگانیک بودند. احتمالاً چیزی که توجه مدیران بازیگر را به خود جلب کرد، حضور شیرین و جوان پسند کاپرون بود. وزن روزافزون آن تنها نقش کوچکی در رشد آن دارد. "[My weight problems] این فقط یک مکالمه خانوادگی به نظر می رسید. من آن را با ادراک بیرونی مرتبط نکردم و نمی توانم کسی را به یاد بیاورم زنگ زدن کاپرون گفت: من چاق هستم و اتهامات آزار و اذیت را رد کرد. "من همینطور بودم خیلی زیاد بچه زیبا."
اعتماد به نفس کاپرون با چشمان شبنمآمیز او را از همه بازیگران کودک دیگری که به دعوت برای انتخاب رولی جفرسون پاسخ دادند، پیشی گرفت. رولی به عنوان بهترین دوست تنبل شاد گرگ، بچه لاغر تیتراژ، پذیرش ذاتی خود را در تضاد کامل با تلاش های شکست خورده گرگ برای تبدیل شدن به باحال ترین پسر دبیرستانی نشان می دهد. و اگرچه آشکارا کاپرون برای این نقش متولد شده است، مفهوم شخصیت دارای ویژگی تند و تند "کیک خود را بردارید و بخورید" دارد. زیرا حتی زمانی که ناآگاهی اجتماعی رولی به اخلاقیات فرانچایز «خودت باش» اجازه میدهد، به فیلمسازان اجازه میدهد تا به قهرمان داستان - «چانک ای. پنیر» و «بیبی کرگدن» - توهینهای تند و زنندهای بزنند تا کاپرون لبخند بزند. بر اساس سناریویی که در دسترس عموم قرار گرفته است، کلمه راولی «قوی» است. سر، گردن، بالاتنه و پاهایش مانند انبوهی از بلوک ها روی هم می نشینند. در بازی با پیراهن و پوست گلادیاتورها، در حالی که شخصیت دیگری از ظلم وادار کردن همه دانشآموزان غیرورزشکار به پوست بودن شکایت میکند، رولی در حاشیه است و با بازیگوشی چینهای چاق خود را دستکاری میکند. کاپرون به ندرت به تصویری که از خود میفرستد فکر میکرد، چه وزنهاش را روی زمین بیاندازد تا برادر نوجوان گرگ را متوقف کند یا روی صندلی غلت بزند در حالی که تند با TiK ToK Ke $ha میرقصید. او گفت: "شما با همه این افراد ارتباط دارید، مهم نیست که چه چیزی روی صفحه است." "من به مردم اعتماد کردم. من به چیزهایی گفتم بله. دلیلی نداشتم. من این احساس را داشتم که زندگی من به یک بشقاب نقره سپرده شده است.»
اما زمانی که فرنچایز Wimpy Kid شروع به به دست آوردن نقشهای مکمل برای او کرد که به وزن او بستگی داشت، آگاهی کاپرون بیشتر از آگاهی ناخودآگاه جایگزین تخیلی او بود. حتی صداپیشگی در Frankenweenie نیز نتوانست کاپرون را از تسکین کمیک کرکی رها کند. نه شانسی که مدتها در انتظارش بود برای نقش اول. این نقش برای اقتباسی از رمان «یک تابستان چاق» اثر رابرت لیپسیت بود، رمانی درباره بلوغ شدن برای یک کودک چاق خوددوست که انگیزه کاهش وزن دارد در حالی که برای یک مرد مسن سختگیر کار میکند. کاپرون که برای آزمایش روی صفحه به لس آنجلس دعوت شده بود، به او دستور داده شد که پیراهن خود را در بیاورد، یک ساندویچ بخورد و با دوربین روبرو شود. چیزی که برخی از تیم خلاق بعداً گفتند یک "قفل" بود، تنها چیزی که کاپرون می شنید این بود: "آیا چاق هستی؟" شما هستید کامل.پس از اینکه بزرگترین فرصت شغلی او در توسعه از بین رفت، او بی سر و صدا سپاسگزار بود.
با این حال، تحقیر نهایی کاپرون زودتر اتفاق افتاد و مقصر خود راولی جفرسون بود. در یک نمایش برای سومین فیلم "بچه بی روح" در سال 2012 که توسط بنیاد بازیکنان NBA کارملو آنتونی سازماندهی شد، این بازیگر چهارده ساله به امید شنیدن صدایش پا به پشت سینما گذاشت. وقتی صفحه غولپیکر پر از تصاویر رولی بدون پیراهن در استخر شد، کاپرون متوجه ردیفهایی از بچههای قهقههای شد که به او نگاه میکردند. در ابتدا بازیگر گیج شد. او گفت: «هیچ چیز خندهداری رخ نداد. و سپس او را بزن. کاپرون به یاد می آورد: "اوه خدای من، آنها می خندند، زیرا سینه های مردانه من تاب می خورد." «در آن لحظه، حقیقت زندگی من این بود که چاق بودن چیز بسیار بدی است. دو سال بعد، او می گوید که "فقط غذا خوردن را متوقف کرده است."
کاپرون که هنوز یک نوجوان در حال رشد بود، شروع به محدود کردن مصرف خود به پانصد کالری در روز کرد، انرژی او با رویاهای کاهش وزن کافی برای بازی در مرد عنکبوتی تامین می شد. شمارش هر Cheerio فقط چند ماه طول کشید تا کاپرون را از صد و نود پوند به صد و ده کاهش دهد، پس از آن مدیریت او شروع به قرار دادن او در نقش های بالاتر کرد. هنگامی که او در حال دور انداختن ساندویچ ژامبون و پنیر ساخته شده توسط پدرش دستگیر شد، کاپرون روند بهبودی را آغاز کرد که در نهایت باعث شد تا آنچه را که فکر میکرد در اواخر نوجوانیاش بیشتر از زمان و یا هر دوی آنها به متخصصان تغذیه اختصاص دهد. تنظیم.
"من واقعا فکر می کردم که مرد اصلی خواهم بود س کاپرون گفت بهترین دوست چاق. اما از آنجایی که من ضعیف بودم، هالیوود به هیچ وجه نمی توانست مرا اذیت کند. بدتر از آن این است که پیشنهادات برای بچههای پیر مدام ارائه میشد - کم کاری کاپرون به مدیران بازیگران این تصور گمراهکننده را داد که او «هنوز چاق» است. کاپرون نمی تواند بگوید که آیا استقامت منجر به پیشرفت خواهد شد یا خیر. وقتی هر روز به پنهان کردن یک اختلال خوردن از دنیایی می گذرد که از فراموش کردن چاق بودن شما امتناع می ورزد، ممکن است انرژی لازم برای یافتن جایگاه جدید و مطمئن را نداشته باشید. "من هرگز از این احساس نکردم که به دقت معاینه شده ام. او گفت که این عزت نفس من را از بین برد. «من کاملاً بدون مانع وارد بازیگری شدم. در پایان، نسبت به چیزهایی که نباید نسبت به آنها ناامن میشدم احساس ناامنی میکردم.»
ناتوانی کاپرون در اجرای نقش هایی که نیازی به شناسایی تمسخرآمیز با بدن او در سنی چشمگیر نداشت، عواقب ناگواری داشت. او از طریق مایک انگلبرگ در «خرسهای اخبار بد» و چانک در «گونیها» به مجموعه تاسفباری از ویژگیهای برگرفته از وزن پیوست. من با آرون شوارتز، یکی از معدود کودکان چاق سابق در هالیوود صحبت کردم که کارگردانی فیلم خود در سال 1995 Heavyweight را برعهده داشت، که در آن او نقش کودکی را بازی می کند که برای کاهش وزن در یک کمپ سرگرم کننده و ناکارآمد چربی فرستاده شده است. در این محیط شگفتانگیز آرمانشهری است که او جایگاه خود را پیدا میکند - یک "کودک چاق" در میان طیف متنوعی از جوانان دارای اضافه وزن، از جمله هم کلاهبرداران مطمئن و هم عاشقان حساس. هنگامی که جامعه محکومیت خود را تحمیل می کند و وارد شدن در قالب یک تیم جدید از آجیل های تناسب اندام به رهبری یک کودک چاق سابق که با بازی بن استیلر نفرت انگیز است، تاپ تاپ پوچ به نظر می رسد.
[ad_2]
مقالات مشابه
- آن را به کلاس -- در فرد و یا عملا -- به عنوان مدارس شروع به باز شدن در اطراف شهرستان نیویورک
- Patricio گوزمن و "Cordillera رویاها" می پردازد ادای احترام به شیلی mountainscape
- بررسی تفاوت های بین فالوور ارزان و فالوور واقعی در اینستاگرام
- انواع مختلف پاپ اپ در ایتا و تاثیر آن ها بر روی مخاطبان
- Hollister Ranch Coastal Access Program, Survey #3
- تقلب، فریب، و دروغ های صریح درباره اسباب بازی Exposured
- برکلی شطرنج مدرسه مبارزات مالی در میان همه گیر
- 'گسترده ای از ایران را تحت گردد و اگر ناقص 'گرگ و میش منطقه' بیعت
- پرشین چت
- تبریک می گویم! اسباب بازی شما دیگر مرتبط نیست