ایمیل نیویورکر
چیزهایی برای نوشتن
ماشینهای تحریر عصر جدید، کاغذ دیجیتال و برنامههای پردازش متن غیر کاربردی که جولیان لوکاس در مقالهاش در مورد ماشینهای تحریر حواسپرتی توضیح میدهد، به نظر میرسد پاسخی اجتنابناپذیر به وضعیت کنونی ما باشد (حالت فوکوس، 20 دسامبر). به عنوان فردی که برای بزرگسالان مبتلا به ADHD است، روشهای مختلفی را برای جلوگیری از حواس پرتی در حین نوشتن آزمایش کردم. اما من مایلم این ایده را رد کنم که فلسفه و فناوری پشت برخی از این دستگاهها به آن اشاره میکند، مبنی بر اینکه فرآیند نوشتن خطی ذاتاً بهتر از پرپیچوخمتر است. به دلیل نحوه عملکرد مغز من، دیدن فقط جمله قبلی در متن یا عدم توانایی برش و چسباندن دیجیتالی خجالت آور است. من نمی توانم بدون اینکه بتوانم چندین نسخه از یک سند را رد و مقایسه کنم، نوشتن را تصور کنم، که به من امکان ویرایش آسان و گسترده را می دهد. خوشحالم که ابزارهای مینیمالیستی برای برخی از نویسندگان کار می کنند، اما همیشه لازم نیست که با شیوه های تفکر و عملکرد خلاقانه که محصول دنیای پراکنده، پراکنده و پریشان ما هستند، مبارزه کنیم.
لوسی گری-پشته
برانکس، نیویورک
لوکاس به طور معمول خاطرنشان می کند که وندل بری، نویسنده و کشاورز «به خود می بالید هارپرز که چون زن دارد به کامپیوتر نیاز ندارد.» بری در مقاله خود به این مباهات نمی پردازد که به کامپیوتر نیاز ندارد. بلکه اعلام می کند که یکی را نمی خرد. او از رایانه دوری میکند نه به این دلیل که همسر دارد، بلکه به این دلیل که وابستگی خود را به شرکتهای انرژی که الکتریسیته تولید میکنند (اینجا در کنتاکی و جاهای دیگر) از سنگ معدن زغال سنگ تولید میکنند و جایگزین فناوریهایی میشوند که روابط اقتصادی و اجتماعی دوستانه دارند را دوست ندارد. آنهایی که کمتر هستند بری از همسرش نام می برد زیرا او پیش نویس های دست نویس او را می نویسد، جزئیاتی که برخی از خوانندگان آن را وارونه می دانند. اما هر کسی (از جمله یک نویسنده) می تواند برای عشق یا پول پیش نویس بنویسد. لوکاس دستخط را یک «لوکسی میداند که نمیتوانستم بپردازم»، اما مقالهاش هزینههای تجملاتی را که از آن لذت میبرد کماهمیت میداند. مهم نیست که شخص نسبت به رویکرد بری به کامپیوترها چه احساسی داشته باشد، باید به او احترام گذاشت زیرا درباره منشأ آنها و تأثیر آنها بر محیط ما فکر می کند.
راندال رودا
لکسینگتون، کی.
من چهل سال نویسنده فنی بودم و بسیاری از مشاهدات لوکاس درست است. پس از ظهور نشر رومیزی و برنامه های پیچیده پردازش متن در اواخر دهه نوزدهم و هشتاد، تأکید زیادی بر فرم در نگارش فنی شد. اکنون نویسندگان تشویق می شوند که ظاهر متن خود را تقریباً به اندازه خود نوشتار ارزش قائل شوند. این نگرانی برای بازنمایی بصری، نوشتن تکنیکی را بهویژه پیچیدهتر و حواسپرتتر کرده است: نویسنده ممکن است ساعتها تلاش کند تا ظاهر و احساس مدیریت را دستکاری کند تا تأثیر کلمات را افزایش دهد. زمان صرف شده توسط چنین تلاش هایی تلف نمی شود، اما می تواند به حواس پرتی کمک کند.
بر فراز روزنبرگ
فیلادلفیا، پنسیلوانیا
مقاله لوکاس من را به یاد نوشتن اولین کتابم انداخت، که بیشتر آن بر روی ماشین تحریر قابل حمل یکی از دوستانم با کلیدهای چسبناک که زمانی از غوطه ور شدن مکونگ جان سالم به در برد، کشته شد. در مراحل نوشتن، دستنوشتهام را با قیچی بریدم، آن را به هم چسباندم، لایههای Wite-Out را اعمال کردم و در نهایت کل مطلب را چند بار بازنویسی کردم. این یک راه عالی برای یادگیری نحوه نوشتن یک کتاب بود. اما نوشتن دومی روی یک رایانه رومیزی مکینتاش که میتوانست املا، حذف و ذخیره کند، بسیار راحت بود.
ادیت مواظب
پورتلند، سنگ معدن.
•
نامه ها باید با نام، آدرس و شماره تلفن نویسنده در طول روز از طریق ایمیل به آدرس themail@newyorker.com ارسال شود. نامه ها را می توان برای طولانی و وضوح ویرایش کرد و می توان آن را در هر رسانه ای منتشر کرد. متاسفیم که به دلیل حجم مکاتبات نمی توانیم به هر نامه پاسخ دهیم.
[ad_2]