بند تصادف نیویورکر

[ad_1]

همه چیز از هفته قبل از کریسمس شروع شد. آن لحظه در ماه دسامبر که آنقدر حال و هوای جشن داشتی که پلک هایت به ضرب آهنگ جینگل بل راک بال می زد و عرق های شبانه ات بوی گردو می داد.

در حال رانندگی در لابرا بودم که رئیسم زنگ زد تا بپرسد آیا می‌خواهم از مشتریان بین‌المللی خود دیدن کنم. لازم نبود دوبار فکر کنم. به او گفتم: «جنگل-دی-دی». سپس از من پرسید که این یعنی چه و من گفتم: بله.

معلوم شد که آدرس در قطب شمال است، جایی که من در مورد آن زیاد شنیده بودم اما هرگز ندیده بودم. البته قبل از پنج شش سالگی برنامه ریزی کرده بودم که بروم. حتی به مادرم هم این موضوع را گفتم. تا آنجا سوار خرس قطبی می شدم و با جن ها اسباب بازی درست می کردم. اما این تنها یکی از بسیاری از چیزهایی است که در زندگی من شکست خورده است.

روز بعد حوالی ظهر رسیدم و به زنگ تکیه دادم. هیچ کس نیامد، و من شروع به تعجب کردم که آیا شصت و پنج ساعت گذشته را که به آنجا رسیده بودم از دست داده ام. وقتی برگشتم تا بروم صدای خش خش دستگیره در را شنیدم و او جلو رفت.

او یکی از آن مادربزرگ هایی بود که باعث می شد شما در همه جا احساس شیطنت و خوبی کنید.

شصت، شاید شصت و پنج. گونه های صورتی، چانه دوتایی، عینک بی سیم بامزه ای که درخشش چشمانش را پنهان نمی کرد. کلاه تارتانی قرمز کرکی که به خوبی روی موهای زرد و سفیدش می نشست. یک شکم گرد خوب، با یک کمربند محکم، مانند ریسمان قصابی دور قابلمه در شکمش فرو رفته بود. احساس کردم چند قطره عرق از زیر یقه ام بیرون زد و به گردنم ریخت. من یک دختر سالم را دوست دارم.

"میتونم کمکتون کنم؟" با صدایی شیرین مثل پودینگ انجیر پرسید.

"بله، خانم. من ویلیام مک کی هستم. من برای Cooper Mutual کار می کنم. ما مدتی پیش بیمه سورتمه را به آقای کلاوس فروختیم و وقت آن است که آن را تمدید کنیم."

موهای کوتاهش را زیر کلاهش برد و یکدست به من نگاه کرد.

«متاسفم، شوهرم الان خانه نیست. نمیای داخل؟"

او در داخل ناپدید شد و به دنبال آن بوی نان زنجبیلی تازه پخته شده بود.

اگر می دانستم چه چیزی برایم خوب است، برمی گشتم و فرار می کردم. اما با نگاهی به گذشته، او بیست ساله است. و ای برادر، تو آن کلاه تخت را ندیده ای.

روی صندلی‌های درختی جلوی آتشی دنج نشستیم و من توضیح دادم که روکش سورتمه شوهرش در شرف نشتی است و خوشحال می‌شوم آن را تجدید کنم. خب، "خوشحال" کلمه ای بود که من استفاده کردم. اما اینطور نبود. وقتی تونیا بندتی در سفر به باغ وحش آبنبات چوبی اش را با من به اشتراک گذاشت، از کلاس پنجم دبستان خوشحال نبودم. اما "numbly satisfied" دقیقاً همان حلقه را نداشت. پس با "شاد" رفتم. ترفند تجارت.

او بدون توجه به صحبت‌های من گفت: «آقای مک‌کی می‌خواستم مشروب بخورم. "دوست داری به من ملحق شوی؟"

"نه ممنون. می ترسم فقط یک دقیقه وقت داشته باشم."

اما او فقط لبخند زد و دو لیوان بزرگ گذاشت که با مخلوط غلیظی از شیر و شکلات پر کرد. سپس او شروع به تزیین آنها با مارشمالو و چوب نعناع، ​​کلوچه های شکری ستاره ای شکل و انواع چیزهای دیوانه کرد. چشمانم به یک کتاب چرمی بزرگ روی میز چرخید که روی جلد آن با طلا نوشته شده بود "شیطان و زیبا". سرش را تکان دادم.

"من داخلم؟"

لیوانی به دستم داد و ترسو نگاهم کرد. "نمیدونم. میخوای باشی؟"

ناگهان خواستم به جلو خم شوم و گونه اش را لیس بزنم. احساس می کردم طعم شیرینی به اندازه یکی از کلوچه های شکری خانگی او خواهد بود. در عوض سکوت را بین خودمان گذاشتم. من راز کوچکی از تجارت بیمه را برای شما فاش می کنم: هنگامی که من ارائه فروش خود را ارائه می کنم و به مشتری الهام می بخشم، هرگز فرصتی را از دست نمی دهم تا دهانم را بسته نگه دارم. هنگامی که به صورت زنده پخش می کنید، تنها چیزی که برای جمع کردن آنها نیاز دارید یک لبخند و یک گوش دوستانه است. و این دقیقاً همان چیزی است که من قصد ارائه آن را داشتم.

تا اینکه خطی که باعث شد خونم یخ بشه گفت.

"به من بگو، آقای مک کی." بیمه حوادث می فروشید؟»

مدام کاکائومو با این نعنا اشتباه می گرفتم انگار طبیعی ترین سوال دنیاست. اما از درون قلبم به تپش افتاد. وقتی در حرفه من هستید این سوال را نمی شنوید و نتیجه را نمی دانید.

او می خواست که مرد بزرگ از تصویر خارج شود.

آخرین جرعه را خوردم و ایستادم تا بروم. من قصد شرکت در این کار را نداشتم.

او با عصبانیت پیش بندش را پیچاند: "متاسفم اگر توهین شدی." "من فقط نگران او هستم. او مدام در سفر است و پیرتر می شود.»

از لای عینکش، انگار چشمانش به من التماس می کنند. نتونستم جلوش رو بگیرم - چشمام به کلاه تختش چسبیده بود. فکر می کنم قبلاً به این کلاه اشاره کردم که چطور به خوبی روی موهای سفید چربش می نشیند. او متوجه شد که من دارم نگاه می کنم و دستش را دراز کرد تا توری توری را صاف کند. او خوب می دانست که دارد چه کار می کند.

"در ضمن، شوهرت کجاست؟" من پرسیدم.

او زمزمه کرد: "او با الف هایش در کارگاه است." «او در این موقع از سال آنجا می خوابد. هفته‌هاست که او را ندیده‌ام."

آدامس از روی انبوه آب نبات روی نوشیدنی اش برداشت و در دهانش گذاشت. این کاری است که او انجام داد.

بلندش کردم

من شنیدم که خودم می گویم: "باشه." "من او را خواهم کشت."

لبخندی زد و مرا به اتاق خواب برد.

یک هفته حرکت نکردیم.

البته اشتباه بود او یک زن متاهل بود و من روی ساعت بودم. اما وقتی با او بودم بالاخره احساس سیری کردم. احساس زنده بودن کردم و یک چیز دیگر: معلوم شد که اشتباه نکردم. طعم شیرینی داشت.

هر کجا.

نقشه این بود که با یک آب نبات غول پیکر گردن بابانوئل را بکوبند. سپس جسدش را از پشت بام پرت می‌کردیم و به نظر می‌رسید که در حال لیز خوردن و افتادن است. من و خانم س قرار بودیم چک حقوق بگیریم و بقیه عمرمان را با جرعه جرعه جرعه جرعه در لیتل تورچ بگذرانیم. آسان به عنوان پای مارسیپان.

احتمالاً شب کریسمس پس از بازگشت پیرمرد از تورهایش بوده است. در غیر این صورت سوالات بسیار زیاد خواهد بود. در سایه آشپزخانه منتظرش بودم که خانم س به من گفت وقتی به خانه رسید می رود. ساعت 5:16 صبحصدای ترش یخی سورتمه اش را از بیرون شنیدم و چند دقیقه بعد صدای بسته شدن دروازه اصطبل را شنیدم. و سپس قدم های او را در راهرو دیدم.

وقتی برخوردش را دیدم قلبم به تپش افتاد. می دیدم خسته است. و این دقیقا همان چیزی است که من می خواستم. گونی اش را انداخت و مستقیم به سمت یخچال رفت و آن کمربند مشکی ضخیم را باز کرد و روی مبل پرت کرد. او یک بوته‌ی نوئل را که در ساران پیچیده شده بود بیرون آورد، یک چنگال را گرفت، به پشتی پیشخوان تکیه داد و آن را خورد - طوری خورد که انگار به او درس می‌دهد. مقداری لعاب شکلات را از دهانش پاک کرد و دستش را به ظرف تخم مرغ برد.

آن آخرین فرصت بود. من عصا را با سفت کردن خودم سفید کردم تا بابانوئل را برای زنی که دوستش داشتم بکشم. با دیدن موهای بلند و سفید خانم K. که در نسیم گرمسیری بال می‌زد، با فریاد از مخفیگاهم بیرون پریدم و بلند شدم.

او بدون زحمت از تاب خوردن من اجتناب کرد، عصا را در دست گرفت و مرا با آن از روی زمین بلند کرد. در حالی که چشمان او به من خیره شده بود، به زندگی گرانبهایی چسبیدم.

آنقدر نزدیک بود که انسان نبود. او قدرت هزار مرد را داشت. و این بسیار احمقانه به نظر می رسد، اما همانطور که عصا را نگه داشتم و احساس کردم که قدرت بزرگ آن در میان آن جاری می شود، ناگهان متوجه شدم که تمام بدی های دنیا فقط افرادی هستند که فوراً شیطان هستند. و این واقعاً در قلب همه مهربان بودند.

همه جز من

با هق هق در روکش سفید برفی شلوار مخملی اش بلند شدم.

"من خیلی متاسفم، بابانوئل."

با دست گرم و بزرگی به پشتم مالید. "اشکال نداره. اشکال نداره. میدونم تو پسر خوبی هستی بیلی.

با تعجب چشمامو پاک کردم "مرا به خاطر بسپار؟"

او در حالی که از ته دل می خندید گفت: "بله، البته! شما این ایده فوق العاده را داشتید که اینجا سوار خرس قطبی شوید و به الف های من کمک کنید تا در کارگاه اسباب بازی بسازند." اوه، بله، من شما را به یاد دارم. "8 توپ؟"


[ad_2]
https://20khababr.ir https://afkharebartar.ir https://akhabarebartar.ir https://andnews.ir https://avatefepak.ir https://baranmajale.ir https://behtaringam.ir https://daltek.ir https://elmitarin.ir https://fardayeashena.ir https://forbos.ir https://foxirani.ir https://gisoon.ir https://hodhodirani.ir https://iranisard.ir https://kahkashani.ir https://lasttimes.ir https://lilaki.ir https://livejame.ir https://magirani.ir https://majaleiranian.ir https://mervina.ir https://mineralnews.ir https://modirezard.ir https://momon.ir https://moniseh.ir https://nationaliran.ir https://netcrafti.ir https://news-single.ir https://newsexpress.ir https://newslife.ir https://newsspot.ir https://newsteen.ir https://nikmag.ir https://officemag.ir https://okaziyon.ir https://one-news.ir https://pandamag.ir https://parsroids.ir https://patris-fun.ir https://senatornews.ir https://seratmag.ir https://sibala.ir https://sohanian.ir https://sosokan.ir https://tazekhabari.ir https://technoirani.ir https://timesirani.ir https://yamorani.ir https://yandexkhabari.ir https://abdoosnews.ir https://zehnenoandinsh.ir https://abestanews.ir https://abtinnews.ir https://akhbarebartaaar.ir https://akhbaremaaaa.ir https://akhbareshomaaa.ir https://akhshijnews.ir https://atrinnews.ir https://atroticnews.ir https://atshnews.ir https://bashariatemrooz.ir https://dastesalamatt.ir https://dostemansalam.ir https://elementorsite.ir https://emrooztafahom.ir https://ensanedirooooooz.ir https://etelaresankhabar.ir https://examplenews.ir https://fardaalefba.ir https://gisooyekhabar.ir https://halohekayatha.ir https://hashtadonoh.ir https://hekayatfardayeemaaa.ir https://honarmandkhabar.ir https://istgaheshomareyek.ir https://ketabkhoooon.ir https://kimyagaaaar.ir https://markazeakhbar.ir https://masternewss.ir https://mohamadrezasite.ir https://morvarideasia.ir https://mramins.ir https://naserinews.ir https://nasermr.ir https://newsamins.ir https://newsatropat.ir https://newscenterals.ir https://newsmineral.ir https://newsouls.ir https://newspishgamannn.ir https://newssalam.ir https://newsshans.ir https://newsworlds.ir https://parinews.ir https://patris-music.ir https://poshtibannews.ir https://powernewss.ir https://recordejadid.ir https://salamnewws.ir https://23ncfst.ir/ https://amiran-carpet.ir/ https://armanenergytec.ir/ https://blogenews.ir/ https://blogkhoon.ir/ https://bvfars.ir/ https://charsounews.ir/ https://chsnews.ir/ https://dezfil.ir/ https://dmwebmaster.ir/ https://dota2news.ir/ https://erfanhd.ir/ https://etminan110.ir/ https://faratarazkhabar.ir/ https://farsgardi20.ir/ https://footynews.ir/ https://goto98.ir/ https://ilyarkhabar.ir/ https://ir2khabar.ir/ https://iranalmanac.ir/ https://irandaryafest.ir/ https://khabarehaft.ir/ https://khabarontime.ir/ https://lolsms.ir/ https://maadgig.ir/ https://masoudtb.ir/ https://mp3news.ir/ https://music-ha.ir/ https://nakhlestankhabar.ir/ https://newcharge.ir/ https://news-links.ir/ https://news180.ir/ https://pimn.ir/ https://prmf.ir/ https://pvnews.ir/ https://rejawnews.ir/ https://sahab-co.ir/ https://samanbarg.ir/ https://semanews.ir/ https://shirinonews.ir/ https://soheilesonghor.ir/ https://tacity.ir/ https://taktanews.ir/ https://tarabaranmag.ir/ https://telegram-persian.ir/ https://tfcenter.ir/ https://trika.ir/ https://velninews.ir/ https://vidnaz.ir/ https://wajnews.ir/ https://your-news.ir/ https://zangannews.ir/ https://2016downloadnew.ir/ https://paxsolomusic.ir/ https://daryamedia.ir/ https://andikakhabar.ir/ https://seo-pbn.ir/ https://ghezelwich.ir https://panaztebtabriz.ir https://shayna-net.ir https://kanooneslamshahr.ir https://raynuts.ir https://honare2.ir https://itsama.ir https://flingpet.ir https://foreverpro.ir https://fraeesi.ir https://gkhabar.ir https://18amlak.ir https://pooyesh-khabar.ir https://matsef.ir https://photo-land.ir https://tabarestan118.ir https://disachain.ir https://chikaapp.ir https://mahestan18.ir https://radyaabkala.ir https://c-civil.ir https://saeeed.ir https://copytops.ir https://modirsearch.ir https://shz1music.ir https://m-khosravi.ir https://iranhayashi.ir https://iranian-dress.ir https://gigblog.ir https://basitcg.ir https://mashhadhekmat.ir https://rahetamin.ir https://radolyamani.ir https://bnemati.ir https://face-wood.ir https://tourvare.ir https://centertasisat.ir https://bidarirafsanjan.ir https://namahaa.ir https://30pp.ir https://script-tabadol-link.ir https://simayesarbedar.ir https://pakdashtiha.ir https://rentacars.ir https://2019movies.ir https://ekar24.ir https://saber-ramezani.ir https://teb-saharsina.ir