وانت مورد علاقه آمریکا برقی می شود
فارلی گفت که آخر هفته قبل با فیلد در یک پیست مسابقه بوده است. «همه میگفتند، «اوه، جیم فارلی هست. او فورد را اداره می کند، او با کبرا مسابقه می دهد. من با شاید مهم ترین مهندس آمریکایی صد سال گذشته بودم و آنها حتی نمی دانستند او کیست." فیلد، که از مصاحبه خودداری کرد، به نظر میرسد قصد دارد این موضوع را ادامه دهد.
فورد یک موستانگ Mach-E را برای چند روز به من قرض داد تا بتوانم تور الکتریکی را امتحان کنم. من پسر بیست و سه ساله ام، هری، را همراه خود دعوت کردم. فورد چهار در براق را در بروکلین رها کرد. مقصد ما، مزرعه ورمونت، دویست و شصت مایل دورتر بود. در تئوری، این Mach-E، با برد تبلیغاتی در حدود سیصد مایل، میتوانست آن را بسازد، اما سیستم ناوبری ماشین به من گفت که باید نیمهراهه شارژ کنم. اکثر باتریهای EV که گرانترین جزء خودرو هستند، به طور متوسط بیش از هشت تا ده سال عمر نمیکنند. برای حفظ عمر باتری، فورد توصیه می کند قبل از هشتاد درصد آن را از برق جدا کنید تا از گرم شدن بیش از حد سلول های باتری جلوگیری شود.
با صدها بار راندن مسیر، پمپ بنزین ها و فست فودها را از روی قلب می شناختم. در امتداد I-95، من عادت داشتم سوپرشارژرهای تسلا را در پشت مناطق خدماتی که رفت و آمد میکنم ببینم، اما به دلیل شرایط ثبت اختراع طاقتفرسا تسلا، ایستگاههای شارژ آن با خودروهای برقی فورد و سایر خودروهای الکتریکی سازگار نیست. شارژرهای مناسب فورد هیچ علامت فوردی ندارند و فقط با سیستم ناوبری خودرو یا برنامه FordPass قابل شناسایی هستند. بسیاری از آنها نزدیک بزرگراه نیستند.
مرحله اول سفر در اضطراب آشنای ترافیک بعدازظهر در ساعات شلوغی نیویورک سپری شد، که به نظر می رسد بدتر از همیشه از زمان همه گیری همه گیر شود. در نهایت در استمفورد کاهش یافت و من توانستم گشتاور را آزمایش کنم. خودروهای برقی تا زمانی که خودروهای گازسوز می توانند اسب بخار را حفظ کنند، نمی توانند اسب بخار را حفظ کنند، زیرا دفع گرمای ایجاد شده در موتورهای الکتریکی دشوار است. اما موتورها میتوانند شتابهای ریز را بدون عبور از چرخ دندهها ارائه دهند، به گونهای که یک تخمگر برقی میتواند مستقیماً به تنظیمات سرعت بالا برود و از سرعت پایین و متوسط عبور کند. مغز راننده من با این سرعت های گشتاور بسیار بیشتر درگیر بود تا نرخ ثابت سرعت بالا. من تقریباً مطمئن هستم که پسر عموی چارلی آن را کنده بود. اما گشتاور واقعاً راضی کننده نبود تا اینکه «صدای پیشرانه» را در حالت «لجام گسیخته» روشن کردم (موستانگ است، یادتان باشد)، به طوری که سرعت را شنیدم. هری سرش را تکان داد. باشه، ورومر.
سیستم ناوبری به درستی محاسبه کرده است که اگر ما به شارژرهای جریان مستقیم Electrify America در مرکز خرید Chicopee Marketplace در غرب ماساچوست برسیم، بیست و چهار درصد از عمر باتری باقی میماند. بعد از نه رسیدیم، بنابراین پارکینگ وسیع عمدتاً خالی بود. GPS Mach-E ما را به شارژرها هدایت کرد - چهار شاخه در ایستگاههای سبز درخشان و پمپ بنزین در کنار یک انبار خانه. آیا این می تواند درست باشد؟ هیچ کس دیگری از آنها استفاده نمی کرد.
ما وصل شدیم نمایشگر روی شارژر میگفت که سی و دو دقیقه طول میکشد تا به هفتاد و چهار درصد برسد، که ما را در مزرعه قرار میدهد، هنوز در صد و نوزده مایلی شمال، و بیست و چهار درصد باقی مانده است. ما به سمت نور دور یک Applebee رفتیم و در حالی که من پیشرفت باتری را روی تلفنم نظارت می کردم و دنده می خوردم، پدر و پسری گپ زدیم. این بیشتر شبیه به عکس اضطراب محدوده بود.
اما همانطور که به سمت شمال حرکت کردیم، دما به سرعت به دهه چهل کاهش یافت، و همانطور که اتفاق افتاد، محدوده پیش بینی شده ما مدام کاهش می یافت. ظاهراً سیستم ناوبری این تغییر آب و هوا را در محاسبات اولیه خود درک نکرده بود، که حداقل برای من، نه یکپارچه و نه لذت بخش به نظر می رسید. شروع به باران. در ساعت 11:30، هر دوی ما نشانههایی از اضطراب محدوده را نشان میدادیم بعد از ظهر، به خالی نزدیک می شود. در تاریکی به یک پریز معمولی در انبار وصل شدیم.
موستانگ یک شبه در پریز 120 ولت من شارژ زیادی نداشت. سیستم ناوبری خودرو - یا پوشش لکهدار سلولهای روستایی - نتوانست من را به نزدیکترین شارژرهای Electrify America، در آن سوی مرز ایالتی در نیوهمپشایر هدایت کند و به دلایل ایمنی، نمیتوانم از برنامه FordPass در تلفنم برای پیمایش استفاده کنم. در حالی که ماشین در حال حرکت بود. زیرساخت شارژ فورد به ناچار با ورود خودروهای برقی بیشتر به جاده بهبود خواهد یافت. امروز روز من نبود بالاخره ایستگاه های شارژ را در پارکینگ والمارت لبنان غربی پیدا کردم، اما آنها به درستی کار نمی کردند و رانندگان عصبانی با خدمات مشتری تماس تلفنی داشتند. هنوز باران می بارید. گودالهایی در فرورفتگیهای اطراف شارژرها ایجاد شده بود، و پاهایم خیس شدند، در حالی که سعی میکردم صد و پنجاه کیلووات به داخل ماشینم جاری شود، که آنقدرها هم که به نظر میرسد ناامن نیست.
در بروکلین، از هری پرسیدم که آیا فکر میکند اولین ماشینش یک خودروی برقی خواهد بود، او پاسخ داد: «فکر میکنم که یک پسر شهری بودن مرا در برابر استفاده از ماشینها محافظت کرده است. او به جای آن یک دوچرخه الکترونیکی گرفت.
اریش مرکل، تحلیلگر فروش فورد، به من گفت که طی پنجاه سال گذشته، با افزایش سن و شکوفایی رونقها، «آنها اساساً کل بخشهای خودرو را گسترش داده و فروپاشیدهاند». او توضیح داد که در دهه هفتاد، "آنها تازه از مدرسه بیرون می آمدند، بدون پول زیاد، به دنبال یک وسیله نقلیه اقتصادی و مقرون به صرفه." اینگونه بود که ساب کامپکت ژاپنی در بازار آمریکا جا افتاد. در دهه هشتاد، با «مراجعهای که ازدواج کردند و بچهدار شدند، به سراغ مینیون رفتند»، که کرایسلر تولید آن را در سال 1993 آغاز کرد. فورد با شاسیبلند فورد اکسپلورر 1991 وارد بازار شد، که «به نظر جالب میرسید و مینیون نه»، مرکل. ادامه داد و افزود: "راننده حتی در حین انجام 9 تا 5 کار می تواند احساس خوبی نسبت به اینکه یک فرد ماجراجو باشد." SUV ها با درآمدهای رونق به طور پیوسته بزرگتر شدند و به Expeditions تبدیل شدند. سپس، «فورد فکر کرد، مردم این شاسی بلندهای بزرگ را می خرند چه می شود اگر ما بهترین یک SUV را در یک پیکاپ بسته بندی کنیم؟ بنابراین ما مردم را در اواخر دهه نود به این وانتهای لوکس با کابین خدمه منتقل کردیم و فورد از آن زمان به عقب نگاه نکرده است.»
اگرچه من موفق به رانندگی با F-150 Lightning نشدم، اما یکی از رقبای برقی آن یعنی پیکاپ R1T ریوین را از مرکز خدمات ریویان در بوشویک به فار راکاوی بردم و برگشتم. قیمت این کامیون از 67500 دلار شروع می شود، اما سواری من، یک مدل Adventure Package، که سیصد و چهارده مایل برد را تبلیغ می کند و با داشبورد چوب خاکستر با دانه بندی طبیعی عرضه می شود، قیمتی معادل 73000 دلار دارد که تقریباً دو برابر قیمت اولیه لایتنینگ است. برای پنج دلار اضافی، یک اجاق گاز القایی با دو شعله و یک سینک، برای آن شبهای تنهایی بیرون از محدوده با سگها وجود دارد.
با این حال، از اولین نگاهی که به قسمت جلوی کامیون دیدم، تحت تأثیر قرار گرفتم. بهنظر میرسد به جای جلوپنجره معمولی پر از چوبپرهای کرومدار خروشان، جلوی یکپارچهسازی شده آیندهنگر R1T لبخند میزند و میگوید: «شما این وسیله نقلیه را برای کار نمیخرید، یا حداقل کاری که مردم انجام میدادند را نمیخرید. در پیکاپ، تو کابوی هستی؟ این درست بود. طبق یک نظرسنجی، بیش از یک آهنگ از هر ده آهنگ کانتری منتشر شده در سال 2019 به کامیونهای پیکاپ اشاره کرده است، اما من هنوز هیچ شعری در مورد کامیون-راننده «من» نشنیدهام. با پوزش از گلن کمپبل، آن آهنگ خواهد رفت: مثل یک گاوچران لپ تاپ / نشستن اینجا در کامیونم با M1 MacBook Pro / مثل یک کابوی لپ تاپ / جلسات کوچک کردن از راه دور و تماشای "نمایش های جدید مورد علاقه من / و سپس خرید" چیزهای بیشتر در تلفنم.
R1T پانزده اینچ کوتاهتر از F-150 من 19 فوتی است، به این معنی که می تواند در اکثر گاراژها جا شود. این یک تخت کوچکتر دارد، اما همچنین دارای یک "تونل دنده" مبتکرانه است: یک فضای مکعبی شکل که از وسط کامیون می گذرد.
بنیانگذار Rivian، RJ Scaringe سی و نه ساله، اهل راکلج، فلوریدا، که از عینک های شاخدار استفاده می کند و رفتاری سالم دارد، اغلب به کلارک کنت تشبیه می شود. اما او من را بیشتر به عنوان موتزارت به سالیری جیم فارلی جلب کرد. Scaringe بدون اینکه بار مسئولیتش را برعهده بگیرد، میتواند آزادانه «تخت را به هم بریزد»، بدون اینکه مشتریان موجود را از خود دور کند.
Scaringe در کنار رودخانه هند بزرگ شد که این شرکت نام خود را از آن گرفته است. پدرش یک شرکت مهندسی مکانیک تأسیس کرد و یکی از همسایگان که پورشههای قدیمی را بازسازی میکرد، به RJ جوان اجازه داد کمک کند. او به قدری شیفته ماشین شد که لوازم یدکی را در اطراف اتاق خوابش پنهان می کرد. او به من گفت: «اما من متوجه شدم که این چیزهایی که عمیقاً عاشقشان بودم، منشأ بسیاری از مشکلات جهان نیز هستند. چالشهای ژئوپلیتیکی، مسائل مربوط به کیفیت هوا در بسیاری از شهرهای بزرگ در سراسر جهان وجود دارد، و ما اساساً در حال طراحی مجدد ترکیب جو خود در سطوحی هستیم که تصور آن دشوار است. احساس میکردم دوست داشتن چیزی که میدانستید بد است، از نظر عاطفی ناسازگار است.»
Scaringe مدرک کارشناسی ارشد در مهندسی مکانیک از MIT و دکترا از MIT Sloan Automotive Laboratory دریافت کرد. پس از فارغ التحصیلی، در سال 2009، او شرکتی را برای ساخت خودروهای اسپرت هیبریدی و کوپه تأسیس کرد. چند سال بعد، او نام شرکت را به Rivian تغییر داد، و با درک اینکه خودروهای سدان یک دسته در حال کوچک شدن هستند و تسلا قبلاً یکی از آنها را عرضه کرده بود، شروع به کار بر روی یک پیکاپ الکتریکی و یک SUV کرد. در سال 2017، نیروی کار Rivian که غیر اتحادیه هستند. ، به یک کارخانه سابق میتسوبیشی در نرمال، ایلینوی نقل مکان کرد. آمازون بیش از دو میلیارد دلار در این شرکت سرمایه گذاری کرد و صد هزار ون سفارش داد. فورد 1.2 میلیارد دلار سرمایه گذاری کرد.
وقتی Scaringe در مورد یکپارچه سازی عمودی صحبت می کند، منظور او مواد خام نیست، بلکه به ادغام نرم افزار، الکترونیک و سخت افزار است. او گفت: «از شروع ساخت شرکت، پشتههای نرمافزار و الکترونیک هسته اصلی کاری هستند که ما انجام میدهیم. بنابراین ما در حال ساختن همه رایانههای داخل خودرو، پشتههای نرمافزاری هستیم که آن رایانهها را اجرا میکنند، و آن را ادغام میکنیم. که بسیار متفاوت از نحوه تکامل صنعت خودرو است. Scaringe تنها کسی بود که من در صنعت خودرو ملاقات کردم که در مورد "پشته های نرم افزار" با شدت شاعرانه ای صحبت کرد که چارلی در مورد قطعات موتور صحبت می کرد.
زمانی که R1T را به بوشویک برگرداندم، این گاوچران لپتاپ دو دوست داشت. من به وب سایت Rivian رفتم و فقط برای سرگرمی، یک R1T را برای خودم پیکربندی کردم. سپس بیش از هزار دلار قابل بازپرداخت برای رزرو وسیله نقلیهای که ممکن است حتی بیشتر از لایتنینگ من طول بکشد، جمع کردم. در برخی موارد، من باید انتخاب کنم - لایتنینگ معقول، قابل اعتماد و مقرون به صرفه تر (ارائه شده توسط فروشنده فورد، نشانه گذاری بزرگی را اضافه نمی کند، که با توجه به تقاضا ممکن به نظر می رسد)، ساخته شده در یک فروشگاه اتحادیه، یا R1T، خودروی الکتریکی و دیجیتالی که از ابتدا طراحی شده است که واقعاً جدید است اما از تجربه تولید فورد بهرهای نمیبرد. یا F-150 بنزینی خود را که اخیراً آخرین پرداختم را انجام دادم نگه می دارم و از کامیون دیگری دریغ می کنم.
من در 10 نوامبر با بیل فورد صحبت کردم، روزی که ریوین یک IPO را در نزدک آغاز کرد. در پایان روز معاملاتی، ریوین به ارزش بازار صد و یک میلیارد دلاری رسیده بود (ارزش Scaringe ناگهان دو میلیارد شد) که علیرغم نداشتن سود و سابقه تولید کمی، برای مدتی بیش از فورد ارزش داشت. (ارزش فورد از آن زمان افزایش یافته است.) اگرچه سرمایه گذاری فورد در این استارت آپ به خوبی نتیجه داد، اما قیمت سهام ریوین همچنین نشان داد که سرمایه گذاران فکر می کردند استارتاپی که در آن نقطه شمال دویست وسیله نقلیه تولید کرده بود، ممکن است شانس بیشتری برای انتقال به عصر داشته باشد. خودروهای دیجیتال نسبت به فورد، یکی از شرکتهای بزرگ صنعتی جهان.
با این حال، بیل فورد ناراحت به نظر نمی رسید. او گفت: «این یک انفجار است، از این لحظه مهم در تاریخ خانواده و شرکت. "من عاشق اینم. در تمام دوران حرفه ای ام، به نوعی منتظر این بوده ام." بیش از بیست سال پیش، زمانی که او شروع به فراخوان برای خودروهای سبزتر و شیوههای تولید کرد، گفت: "صنعت مانند من یک بلشویک بودم." اکنون، او تأمل کرد: «اینجاست. فقط ای کاش سی سال جوانتر بودم.»
در ماه مه گذشته، الکساندرا فورد انگلیسی، دختر فورد، که در سال 2017 به عنوان مدیر بخش خودروهای خودمختار برای شرکت شروع به کار کرد، اولین زن فورد بود که به هیئت مدیره پیوست. او سی و سه ساله بود - زمانی که پدربزرگ جدش با توماس ادیسون آشنا شد.
پدرش گفت: «او همان چیزی را که من آرزو داشتم زندگی کند، زندگی خواهد کرد. "و این خیلی جالب خواهد بود." ♦
[ad_2]