پرتره خانه سرگرم کننده زندگی سیاه جنوب
من حدس میزنم که درست باشد به The South Side اشاره کنیم، سریالی که در محله Englewood شیکاگو به عنوان یک کمدی در محل کار اتفاق میافتد. سیمون (سلطان صلاح الدین) و کریمه (کرمه یانگ) بهترین دوستانی هستند که تمایلی به بازدید از Rent-T-Own، یک سرویس اجاره مبلمان و لوازم خانگی، ندارند. نام آن، تقلیدی از Rent-A-Center، شوخی تلخ و اصلی نمایش است: یک مرکز خرید که در آن محصول واقعی بدهی است. ساوت ساید بیشتر طنز سیاه سیاه خود را از رویارویی بین شخصیتهایش و مستاجران متخلف به دست میآورد: جنبه فیزیکی بازگرداندن محصول امکان نمایش مسخرههای زیادی را فراهم میکند. انتقادات این نمایش یادآور طنزهای دیگر فرهنگ محیط کار مانند رنو 911 و ژانر تغییر دفتر است. اما خالقان جنوب - صلاح الدین، برادرش بشیر و نویسنده شریک بشیر دیالو ریدل - شبکه گسترده تری ایجاد کرده اند: آنها تصویری خنده دار از زندگی سیاه پوستان در شهر دوم خلق کرده اند.
ساوت ساید اکنون یک HBO Max اصلی است. فصل دوم او ماه گذشته روی پلتفرم پخش شد. اما این نمایش در سال 2019 در کمدی سنترال شروع به کار کرد، جایی که به تعدادی از کمدیها و کمدیهای مستقل مستقل از جمله «Workaholics»، «Detroiter» و «The Other Two» پیوست. (دو نفر دیگر نیز به HBO Max نقل مکان کرده اند.) در سال های اخیر، کمدی سنترال به انکوباتوری برای شوخی ها تبدیل شده است - کلاسیک های خودسر که بیش از همه برای خنده ارزش قائل هستند. بشیر و ریدل دیوانههای کمدی و تلویزیونی صریح هستند: در همان ماهی که ساوت ساید را به ما دادند، این دو نفر نمایش شرمن از IFC را منتشر کردند، یک نمایش عاشقانه و چندلایه از دهه 1970.
اگرچه تولیدات ریدل صلاح الدین برای بینندگان از همه نژادها سرگرم کننده است، اشتباه نکنید - هدف سرگرم کننده و مسخره این است که تماشاگران سیاه پوست آمریکایی را خوشحال کند. شما یا ارجاعات را دریافت می کنید - به فرهنگ انباشت، فرهنگ تشییع جنازه - یا نمی توانید. چنین ویژگی شادیآوری نادر است، و بنابراین، پس از اولین فصلهای «سمت جنوبی» و «ویترین شرمن»، هواداران سختتر شدند تا وارد سبد مقدس عظمت یک فصل شوند.
فصل اول "سمت جنوبی" قطعا می تواند به تنهایی باقی بماند. قهقهه زود و راحت می آید. در برنامه آزمایشی، کریمه و سایمون شغل خود را در Rent-T-Own به دنبال جاهطلبیهای بالاتر رها کردند: کریمه رویای شغلی در نجوم را در سر میپروراند و سایمون آرزوی یک زندگی یقه سفید را دارد. اما هیچ کدام موفق نمی شوند. سایمون نمی تواند امتحان را پشت سر بگذارد و کریمی متوجه می شود که ستاره شناسان نژادپرست هستند. پسرها به شغل قبلی خود باز می گردند و رئیسشان کوئینسی، برادر دوقلوی کریمه (کوئینسی یانگ)، آنها را با یک کار وحشتناک تنبیه می کند: آنها باید ایکس باکس خود را از شاو وحشتناک (لاروی هاوکینز)، یک گانگستر خوب با خلال دندان پس بگیرند. در دندان هایش گیر کرده است شاو از سایمون میپرسد: «وقتی دوست کوچکی بودی، آیا همیشه آرزو داشتی سیاهپوستان را برای وسایلشان اذیت کنی؟» و باعث ایجاد بحران هویت در کلاه ایمنی بالا میشود. شاو ادامه داد: «شما تسلیم سیستم می شوید. "من سیستم را دور می زنم. من ختنه کردن سیستم. "
کمدی های آمریکایی به دلیل دور زدن خاص خود شناخته می شوند: دور زدن پول. حتی زمانی که شخصیتهای طبقه پایینتر به تصویر کشیده میشوند، هرگز نباید نگران بازگرداندن خانههایشان باشید. با این حال، خطرات در ساوت ساید محسوس است: برای مثال، سیمون یک شب را در زندان می گذراند، زیرا او مدیون حمایت از کودکان است. بنابراین، پایداری سرگرمی نمایش معجزه است. بشیر صلاح الدین و ریدل که شیفته لبه های تیزتر فرهنگ پاپ دهه 1970 هستند، نیش نورمن لیر را به تأملات عجیبی در مورد نابرابری آمریکایی تبدیل می کنند. "روز سقوط جردن ها"، قسمتی از فصل 1، طنزی استادانه از تعصب کفش کتانی است که با یک شوخی مخاطره آمیز بر اساس "انتخاب سوفی" به پایان می رسد. اگر آنچه نوشته شده بود به وضوح در دانش خودی غوطه ور نمی شد، کاوش ها ناپسند بود. ساوت ساید مملو از کلاهبردارانی است که مشتاق رویای آمریکایی هستند زیرا برای آنها فیلتر شده است. Kareme و Simon در چندین طرح غنی سازی مشارکت دارند: شیلینگ ویاگرا از سالمندان هیجان زده. کرم موی هاوکینگ که موج های فوری ایجاد می کند، اما به طور ناخواسته خفاش ها را جذب می کند. فروش پاپ کورن طعمدار خارج از سینمای محلی. آناناس توسکانی؟ - از یک مشتری پس از امتحان کردن، درخواست تأیید می کند. "تو یک مبتکر هستی."
به یک معنا، The South بخشی از کمدی های متحرک است. پراکندگی کنترل شده ای از شخصیت های دیوانه، تصویری دقیق از یک شهر و مردم آن، انبوهی از جوک های دقیق و ارجاعات فرهنگی، تعامل طنز دیوانه و وجودی، درهم شکستن شاهزادگان سیاسی کثیف وجود دارد. دنیای سریال به اندازه سیمپسون ها متراکم و از نظر فنی ماهر است. ما پلیس ها، پلیس های شب بخیر و ترنر (بشیر صلاح الدین و چاندرا راسل، همسر بشیر) را داریم. سیاستمداران ناله آلن گیل و آدام بتون (دیالو ریدل و لنگستون کرمان)؛ شاو و قلدرهایش؛ بوروکرات مجلل استیسی (زوری صلاح الدین، خواهر و سلطان بشیر)؛ و یک دسته از حکیمان کودکان. این شخصیت ها زندگی درونی دارند، اما رفتار و حتی شبیه به کارتون هم دارند. در یکی از قسمتها، گروهی از دلقکهای انتقامجو به محله فرود میآیند و هم پلیس و هم شهروندان را خراب میکنند. وقتی کمد روی سایمون می افتد، تقریباً می توانید انتظار داشته باشید که چشمان او مانند چشم های وایل ای. کایوت دریده شوند. پسزمینه با فعالیتهای عجیب غریبهای بامزه - Scary Barry، Red Cornrose، Trapper (که به هر حال، پوست میفروشد، نه مواد مخدر) متراکم است. این مزخرفات خنده دار است، اما به طرز عجیبی ادبی است، نوعی ترجمه هذلولی در طنز سیاه آمریکایی.
هیچ صحنه ای این را به خوبی نشان نمی دهد که در آن افسر ترنر، چیزی شبیه کرکس، به طور خودجوش - با استفاده از ونمو - خانه ای کهنه را از پیرمردی که روی صندلی خود نشسته بود می خرد. معلوم می شود که در داخل یک مستاجر وجود دارد، خانم دوروتی، یک رهبر افسانه ای حقوق مدنی که از پرداخت اجاره امتناع می کند. ترنر با پیرزن مداخله می کند، که تلافی می کند و جنگ آنها با ظاهر یک تفنگ و خنده دارترین جمله ای که در این سال ها شنیده ام بالا می گیرد: "لعنت به کورتا اسکات کینگ! شما ممکن است او را به عنوان یک پادشاه بشناسید، اما من او را به سادگی به عنوان رتا می شناسم. من همیشه فکر می کردم خیلی خنده دار است. خب، عوضی یک بار هم مرا نخندید!» نمایش از طریق مسخره، یواشکی گفتمان اخلاقی را به چوب میکشد.
«سمت جنوبی» کمان های داستانی تکمیل شده زیادی دارد و همچنان انرژی خودانگیخته یک نمایش اسکیس را حفظ کرده است. بشیر صلاح الدین و ریدل گروهی از مجریان سرزنده، حرفه ای و آماتور، ناشناخته و مشهور را گرد هم آورده اند. راسل در نقش ترنر برجسته است. او کمی شبیه اولیویا پوپ است - حیله گر، مزخرف، فروشنده، از نظر جنسی مسلط. ما او را در گشت زنی ملاقات می کنیم و از آژیر پلیس برای علامت دادن به پشت سر استفاده می کنیم. در نمایشی که دائماً ده ها را بازی می کند، ترنر برتر است. در نحوه برخورد زبان دندانه دار او به افسر شب بخیر، داروی تنش آور و نفرت انگیز، نشانه ای از سادیسم وجود دارد. اما این نمایش به آن یک فضای داخلی پیچیده نیز می دهد. در یک تورنمنت بیل، پدر کشیش لزج خود او را مورد تمسخر قرار داد: «من دیگر حتی در مورد دخترم به کسی نمی گویم. او ما را عقب نگه می دارد، او ما را می کشد، همه چیز. "ترنر به وضوح در حال کوچک شدن است. لحظه واقع بینانه است. وقاحت پلیس سیاه، اندوه درونی او را مبهم کرده است: برخورد ترنر، بیش از هر کس دیگری، به فداکاری انسانی نیاز دارد.
سلطان و بشیر صلاح الدین از مردم محلی شیکاگو هستند و ساوت ساید در محل فیلمبرداری می شود. هیچ جزئیاتی برای طراحان تولید که نقاشی ها را با رئالیسم کمی کشیده چیده اند، بی اهمیت نیست. من همچنین می خواهم طراحی لباس را تحسین کنم - به ویژه نبوغ تقلید آمیز دوچرخه سواری کلاه گیس ترنر، که چقدر ریشه در زنانگی سیاه روزمره دارد. افتتاحیه سرد مورد علاقه من شامل خرید اکستنشن موی انسان توسط استیسی و ترنر از یک فروشگاه لوازم آرایشی ویتنامی است. استیسی با لیسیدن الیاف می گوید: "این باکره واقعی ختنه نشده است."
ایده آل سازی شیء عشقی یک نفر، راه بزدلانه عشق است - "سمت جنوبی" قصیده ای است آزاردهنده برای محلی که در آن غسل تعمید داده می شود. گاهی اوقات این سریال برای انحراف از دیدگاه خود و آشکار کردن چشم اندازهای پر شور شهر، بخشهایی از اخبار تلویزیون را ارائه میکند. اینها نسخه های نمایش حق است. در یکی از قسمتهای فصل 2، قهرمان داستان زندگینامهای تخیلی از لوری لایتفوت جنجالی را با عنوان «اگر این کار را انجام دادم: چگونه شهردار شدم» میخواند. پس از اینکه گیل، یک پیر که وارد میشود، با مافیای شهر معاملهای فاجعهبار از نظر زیستمحیطی میکند، قانون شکنان او در یک مدرسه محلی میروند: «هی، بچهها، آیا نفت دوست دارید؟ بیایید کمی موسیقی آموزشی بزنیم!» بچه ها غر می زنند. نویسندگان به طرز درخشانی مرز بین کلیشه و واقعیت را محو می کنند. ساوت ساید ممکن است بدجنس باشد، اما یک هسته اخلاقی قوی دارد. ♦
[ad_2]