پل ورهوفن می خواهد همه چیز را سبک و بازیگوش نگه دارد
فیلم موفقیتآمیز پل ورهوفن، لذیذ ترکی محصول 1973، هنوز هم یکی از پردرآمدترین فیلمهای هلندی است که تاکنون ساخته شده است. او که نامزد جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی زبان است، تمام امضاهای یک پروژه سوپریم را دارد: عشق، جنون، خشونت، برهنگی و رابطه جنسی زیاد. از تولیدات هلندی قبلی او ("Spetters" و "The Fourth Man") گرفته تا ژانرهای هیجان انگیز هالیوودی او ("RoboCop"، "Total Recall" و "Basic Instinct") تا فیلم های جدید خانه هنری اروپایی او ("کتاب سیاه"" و "Elle") که آثار گسترده ورهوون را متحد می کند، شخصیت تعیین کننده صحنه سکس است. در حال حاضر در هشتاد و سه سالگی، ورهوفن فیلم جدیدی به نام Benedetta دارد که بر اساس یک تک نگاری آکادمیک درباره چند راهبه لزبین در ایتالیای رنسانس، Benedetta و Bartolomea است که، بله، رابطه جنسی زیادی دارند.
تعهدات فکری کارگردان همیشه ثابت بوده است: او قبل از روی آوردن به تولید فیلم، مدرک عالی ریاضی و فیزیک را دریافت کرد و فعالیتهای تحقیقاتی او به اندازه کارش التقاطی است. یک شرکت کننده قدیمی در سمینار عیسی، کنسرسیومی از محققان که به مطالعه عیسی تاریخی اختصاص یافته بودند، تنها عضوی بود که مدرک پیشرفته ای در الهیات یا مطالعات کتاب مقدس نداشت. در سال 2008، او مطالعه خود را با عنوان "عیسی ناصری" منتشر کرد که در آن تلاش می کرد "داستان های عیسی را به نسبت انسانی آنها تقلیل دهد". او همچنین در حال کار بر روی یک اقتباس سینمایی از کتاب خود است. در همین حال، در بندیکت، عیسی باید به یک ظاهر جذاب راضی باشد. مصاحبه زوم ما کوتاه و ویرایش شد.
چطور شد که از کتاب جودیت کی. براون، کنشهای بیمعنی، برای ساختن داستانی درباره فیلمتان استفاده کردید؟
من از درک آن کاتب رفتم [at Benedetta’s trial] او چیزهایی را که از دهان بندتا و بارتولومی بیرون آمده بود، یادداشت کرده بود. گاهی اوقات او به قدری از تمایلات جنسی شوکه می شد که بارتلومئو به طور کلی توضیح می داد که چند بار "بوسیده" - که منظورش بود. لیس میزندبندتا: بیست بار! کاتب گاه چنان ناراحت می شد که در نگارش اشتباهاتی مرتکب می شد و مجبور می شد آن ها را خط بزند. فکر کردم حق از شهادت این زنان تضمینی وجود داشت - البته نه صد در صد - که چنین چیزی کم و بیش اتفاق افتاده است. اصولاً حقیقتی در این امر نهفته است و من برای لحظه ای به این حقایق می مانم. البته چیزهایی هم هست که ما تغییر دادیم.
آیا درست خواندم که ویبراتور فیلم که از مجسمه مریم باکره ساخته شده، جنبه تخیلی این روند است؟
نه، ویبراتور وجود نداشت. اما چندین صفحه در مورد کتاب ارتعاش جودیت براون وجود دارد. ما پایان را می خواستیم [of the movie to be] مانند ژان دارک یا ماری آنتوانت: او به آتش خواهد رفت. این همان چیزی بود که فکر می کردیم برای پایان دادن به داستان ضروری است - یا مال ما داستان نه واقعیت در آن زمان، در سال 1625، اگر بخواهید، در آتش می سوزانید - من آن را اینجا می خوانم: "اگر [a woman] یک ابزار چوبی یا شیشه ای را به شکم دیگری وارد می کند [woman]او باید کشته شود.» این قانون بود. بنابراین ما واقعاً نیاز داشتیم که او را به خطر بیاندازیم.
او به یک ویبراتور نیاز داشت. روز گذشته یک آمار واقعا شگفتانگیز را دیدم، و آن این بود که برای سالهای 2020 و 2021، همانطور که در سایت IMDb.com مشخص شده است، تنها درصد کمی از تمام فیلمهای بلند منتشر شده در دو سال گذشته حاوی صحنههای جنسی هستند.
مطمئناً - برای بیست سال - جنبشی به سمت پیوریتانیسم وجود داشته است. و سوالی که مطرح می شود این است که "چرا می خواهید صحنه جنسی را نشان دهید؟"
یا: صحنه سکس عظیم هالیوود چه شد؟ کجا رفتی؟
خوب، شما باید نه تنها به هالیوود، بلکه به خود زندگی نیز نگاه کنید. من اینجا در لاهه هستم، که نزدیک به ساحل است. در دهه 1970، 90 درصد از زنان در ساحل سوتین نداشتند. این یک هنجار بود - شما آن را پایین می آورید. اگر الان به ساحل بروید، هیچ کس بدون سوتین نیست. آنها همه سوتین ها را دارند. این یک سوئیچ بزرگ است. . . . [Nudity and sexuality] نه تنها در فیلم های هالیوود ناپدید شد. در اصل ناپدید شد. ترس از جنسیت و بازنمایی جنسیت وجود دارد، اگرچه ما به خوبی می دانیم که بدون جنسیت ظاهری وجود نخواهد داشت.
باید بگویم که کار در فرانسه، روی بندتا، مشکلی با برهنگی نداشت. اما یادم میآید که وقتی بچه هفت ساله بودم، وقتی اغلب برای تعطیلات به پاریس میرفتیم، پدرم مرا به Folies-Bergère برد و در مجموع بیست تا سی زن برهنه بودند، حداقل سینهها برهنه بود. این از دیدگاه هلندی، کاملاً باورنکردنی بود. اما در پاریس این امر عادی بود. و اینها نمایش های عالی بودند! آنها نوعی چیز زیرزمینی نبودند و هنوز آنجا هستند.
شما برای بندتا هماهنگ کننده صمیمیت نداشتید.”
من حتی آن موقع نمی دانستم که چنین چیزی در آمریکا وجود دارد. برای من، این هماهنگ کننده ها باید دو زن باشند. البته اینطور بود [discussed] قبل از شروع تیراندازی تمام صحنه ها ترسیم شد و تمام استوری بوردها در اختیار بازیگران قرار گرفت تا دقیقا بدانند موضوع چیست و اگر مشکلی داشتند می توانند آن را تغییر دهند. کاملاً طراحی شده بود. وقتی Basic Instinct را انجام دادیم، من هم همین کار را کردم. من داستان ها را به مایکل داگلاس، شارون استون و جین تریپل هورن دادم. آنها در مورد آن بحث کردند و به مواردی اشاره کردند که به نظر آنها باید زوایای آن کمی متفاوت یا نزدیکتر باشد. همه چیز را به صورت رقص گرفتیم. صحنه بزرگ سکس بین شارون استون و مایکل داگلاس سه روز طول کشید، اما همه می دانستند که قرار است چه اتفاقی بیفتد.
در Benedetta، متوجه شدم که صحنههای جنسی انگیزههای چشمگیری داشتند. آنها اینگونه هستند پر استرسزیرا شما نمی دانید چه کسی تماشا می کند. شما برای آنها استرس دارید زیرا در آن زمان گناه یا جرم بزرگی است. من در این صحنه ها نگران آنها هستم. در مورد فیلمبرداری از رابطه جنسی به شیوه ای شدیداً استرس زا چگونه فکر می کنید؟
باید بگویم که در مورد بندتا، زمانی که دافنه پاتاکیا برای نقش بارتولومی تست بازیگری داد، متوجه شدم که چگونه صحنه های جنسی را انجام دهم. صحنهاش را چنان آرام و دلنشین بازی کرد که من فکر کردم: اوه، این راهی است که ما این فیلم را میسازیم - که باید بیخیال باشد، باید کمی سرگرمکننده باشد، باید باشد. تا حد امکان بازیگوش باشد و نباید خیلی عمیق باشد.
او انرژی کودکانه و شیطانی زیادی دارد. Benedetta بخشی از قانون راهبه های وابسته به عشق شهوانی است، از راهبه دیدرو تا فیلمی مانند نرگس سیاه.”
هیچ وقت به راهبه ها فکر نکردم در زندگی من، صادقانه. در هلند، آنها چندان قابل مشاهده نیستند. بیشتر در مورد نحوه نگاه مردم به لزبینیسم در آن زمان بود - که برای من جالب بود. کلیسا، جامعه - در این مورد یک جامعه مذهبی - چگونه به لزبینیسم نگاه می کرد؟ یک نظریه این بود که یک زن این کار را می کند هرگز برای تماشای زن دیگری و بی همیشه برو دنبال مرد فوق العاده یک راه برای نگاه کردن به آن. و دیگری از پولس رسول پیروی کرد: اینکه زن با یک زن وحشتناک و تقریباً شیطانی است. به لطف پولس، مسیحیت برای تمایلات جنسی چندان باز نبود.
در آن زمان خیلی عادی بود که یک زن جوان به صومعه برود. البته والدین باید کمتر از داماد به صومعه پرداخت می کردند. برای بسیاری از خانواده هایی که زنان زیادی داشتند، فرستادن آنها به صومعه برای راهبه کردنشان ارزان تر از دادن آنها به یک مرد بود.
[ad_2]