در سال 2012، جان ملنکمپ، خواننده و ترانه سرا، جایزه جان اشتاین بک را دریافت کرد، جایزه ای که هر ساله به هنرمند، متفکر، فعال یا نویسنده ای اعطا می شود که آثارش، در میان دیگر فضائل، نشان دهنده اعتقاد اشتاین بک به کرامت افرادی است که فضل حاشیه نشینان را نشان می دهد. یک موضوع دیرینه در نوشته ملنکمپ. این نوازنده که از ایندیانا آمده و در اواخر دهه 1970 شروع به ضبط کرد، به عنوان یک فالگیر پوپولیست، یک سخنران تحریک پذیر و بی تکلف شناخته می شود، اما ملنکمپ نیز از این ویژگی وحشت زده است، که تا حد زیادی ریشه دارد. در فانتزی: مردانی که با غم و اندوه به بیرون از پنجره های پیکاپ های رترو خیره شده اند و غبار را با گوش دادن به ایستگاه رادیویی پژمرده و دور تماشا می کنند. چنین آمریکایی های "واقعی" در سواحل به چوب مفیدی برای محافظه کاران تبدیل شده اند که می خواهند مخالفان خود را نخبه گرا نشان دهند. جوکر; ملنکمپ این غم انگیز را می یابد. او به پل ریس، که بیوگرافی رضایتبخش ملنکمپ سال گذشته منتشر شد، گفت: «بیایید به موضوع «صدای قلب» بپردازیم. ایندیانا یک ایالت قرمز است. و شما به لیبرال ترین آشغالی که می شناسید نگاه می کنید. من طرفدار سرنگونی کامل نظام سرمایه داری هستم. بیایید همه این حرامزاده ها را از اینجا دور کنیم.»
ملنکمپ علاوه بر به اشتراک گذاشتن رادیکالیسم سیاسی اشتاین بک، دانش غریزی نیز از این دارد که حتی شیرین ترین زندگی چقدر می تواند احساس بی مهری کند. اشتاین بک در سال 1952 در شرق عدن نوشت: "همه چیزهای بزرگ و گرانبها تنها هستند." ملنکمپ در سال 1982 در تک آهنگ Hurts So Good در سال 1982 خواند: "گاهی اوقات عشق احساس درستی نمی کند." هفتاد در اکتبر، و این ماه "به شدت" را منتشر کرد. جک یک چشم، بیست و پنجمین آلبوم او. "روزهای تلف شده"، اولین تک آهنگ، دونفری با بروس اسپرینگستین، درباره ناامیدی از پیری است. "چگونه یک فرد می تواند شاهد سقوط زندگی خود باشد؟" / امروز چند لحظه از دست داد؟ سوخاری ملنکمپ. "و کدام یک از ما می توانیم به وضوح ببینیم؟" اسپرینگستین افزود: "پایان دارد، تقریباً به اینجا رسیده است." صدای ملنکمپ توسط دههها سیگار پاره شده است - تماشای گرسنه سیگار کشیدن او در طول ایفای نقش در سال 2015 در سریال The Late Show with David Letterman لذتی بیرویه است - و چهرهاش در زیر پامپادور علامت تجاریاش بلند شده و ترک خورده است.
ملنکمپ به نظر می رسد که او فصلی از قصاص مرگ را پشت سر می گذارد، اما صادقانه بگویم، او از ناپایداری دوران جوانی خود ابراز تاسف می کند. در آهنگ "جک و دایان"، یکی دیگر از آهنگ های سال 1982، او آهنگ "اوه، بله، آنها می گویند زندگی ادامه دارد / مدت ها پس از هیجان زندگی از بین رفته" را خواند. جک کاملاً یک چشم دست و پا چلفتی، عبوس و فریبنده است. صدای ملنکمپ که زمانی پرشور و پر سر و صدا بود، اکنون ملایم تر است اما هرگز ملایم نیست. (از نظر آوازی، او جایی بین باب دیلن در پایان کار خود و تام ویتس در ابتدای کار خود فرود آمد.) او اغلب با یک گیتار آکوستیک همراه است. به نظر می رسد سن به ملنکمپ اجازه مبارزه داده است. او شاعر ملال آور است که او را به سخنران مناسبی برای مواقعی تبدیل می کند که گاهی خوش بین بودن دشوار است.
این روزها ملنکمپ علاقه ای به ظاهر زیبا، سپاسگزار یا خوش اخلاق ندارد. او در «من آدم نگرانم» اعتراف می کند: «تنها و ساکت ملاقات می کنم/ خودم را کثیف و پست می بینم». او هر سطر را با اعتماد به نفس تزلزل ناپذیر مردی که شاهد فجایع بسیاری بوده و تظاهر به دیگری نخواهد کرد، بیان می کند. همانطور که او به ریس گفت، "من درست در اوج بودم و هیچ چیز ارزشی در آنجا وجود ندارد." این نوع صداقت - بدون علاقه به تجارت تجاری. رد خالص فیلتر شده و مرحله ای - نادر است. این الهام بخش این آهنگ ها است و به آنها دل می دهد.
ملنکمپ در سال 1951 در سیمور، ایندیانا، با اسپینا بیفیدا، یک نقص لوله عصبی که در آن ستون فقرات و نخاع به درستی رشد نمی کنند، متولد شد. در دهه 1950، اسپینا بیفیدا اغلب پایانی بود. این یک روش استاندارد بود که شش ماه یا بیشتر برای جراحی نوزادان مبتلا به این عارضه صبر کنید، اما از آنجایی که تعداد زیادی از نوزادان قبلاً مرده بودند، یک جراح مبتکر بلافاصله عمل Mellencamp را انجام داد. به طور باور نکردنی، او زنده ماند. کتاب ریس نشان میدهد که این معجزه اولیه به خواننده اعتماد به نفس فوقالعادهای داد. ملنکمپ به یاد می آورد: "هر روز از زندگی ام، مادربزرگم به من می گفت که چقدر خوش شانس هستم." آنها به اندازه کافی به شما می گویند و شما آن را باور می کنید.
خانواده ملنکمپ در کلیسای ناصری، یک فرقه جنایتکار پروتستان که الکل و تنباکو را ممنوع می کند، شرکت می کنند. ملنکمپ حتی در جوانی به تحریک پذیری و اعتماد به نفس شهرت داشت. در پانزده سالگی در یک گروه محلی به نام کرپ سول خواند که شش نفر از اعضای آن سیاه هستند. ادغام گروه باعث خشم برخی شنوندگان شد. ملنکمپ به ریس گفت: «وقتی روی صحنه بودیم ما را دوست داشتند. وقتی پایین رفتیم، آنقدر از آنها خوشمان نیامد.» ملنکمپ یاد گرفت که با بلک جک، یک نوار چرمی با یک تکه فولاد دوخته شده مبارزه کند. در هجده سالگی با دوست دبیرستانی خود پریسیلا استرلین ازدواج کرد. (این دو بعداً از هم جدا شدند و ملنکمپ دو بار دیگر ازدواج کرد و طلاق گرفت؛ او صاحب پنج فرزند شد.) در سال 1976، ملنکمپ مدیری گرفت که پیشنهاد داد نام او را به جانی کوگار تغییر دهد. او این کار را با اکراه انجام داد و قراردادی را با MCA Records امضا کرد. اولین آلبوم او، حادثه خیابان شاه بلوط، شکست خورد و او هم مدیر و هم معامله را از دست داد. او تنها در سال 1982 با انتشار پنجمین آلبوم خود "احمق آمریکایی" به یک ستاره پاپ تبدیل شد.
ملنکمپ یکی از قهرمانان به اصطلاح راک قلب، ترکیبی جدی و مبهم از موسیقی محلی سنتی و راک اندرول تحریک کننده و خیره کننده بود. از نظر غزلی، صدا با توجه به طبقه کارگر و رویکرد واقع گرایانه به عشق مشخص شد: هیچ تضمینی در زندگی وجود ندارد، پس آن را به عنوان دزدیده شده رانندگی کنید. بهترین آهنگهای این ژانر به صورت داستانهای کوتاه، با خطوط ابتدایی که از انتظار میلرزد، توسعه مییابند. لوسیندا ویلیامز "شب خیلی طولانی است" را در سال 1988 شروع کرد، "سیلویا به عنوان پیشخدمت در بومونت کار می کرد / او گفت، "من حرکت می کنم، به آنچه می خواهم می رسم." در «شهر کوچک» ملنکمپ در سال 1985 او پیشنهاد می کند: «خب، من در یک شهر کوچک به دنیا آمدم / و در یک شهر کوچک زندگی می کنم / احتمالاً در یک شهر کوچک خواهم مرد. گاهی اوقات نت هایی از رستگاری در گروه های کر وجود دارد. آنها اغلب گم می شوند.
در طول سالها، حمایت ملنکمپ از غفلتشدگان شروع به تمرکز بر کشاورزان آمریکایی کرده است. در سال 1985، او، ویلی نلسون و نیل یانگ، یک سازمان غیرانتفاعی Farm Aid را تأسیس کردند که یک جشنواره خیریه سالانه را برای جلب توجه به وضعیت اسفناک مزارع کوچک خانوادگی ترتیب می دهد. در سال 1987 ملنکمپ در حمایت از قانون مزارع خانوادگی در مقابل سنا شهادت داد. او در مورد کشاورزان ناامید گفت: «مضحک و عجیب به نظر می رسد که بعد از نمایش های من و بعد از نمایش های ویلی، مردم برای مشاوره به ما مراجعه کنند. زیرا آنها کسی را ندارند که به او مراجعه کنند. "(Farm Aid خط تلفنی دارد که خدمات حمایتی خانواده را در شرایط بحرانی ارائه می دهد.) ملنکمپ همچنین به یک هنرمند جدی تبدیل شده است. پرتره های او همان مراقبت هایی را شامل می شود که آهنگ هایش که چهره های زیبا را به تصویر می کشند. با چشمانی غمگین. با رنگهای خاموش و خاکی، خودنگارهای، جان پاندمیک، ملنکمپ را نشان میدهد که ناامید و کمی تحریک شده است، پیشانیاش چنان چروکیده است که توپوگرافیک به نظر میرسد.
جک کاملاً یکچشم ملنکمپ را در ردیف هنرمندانی قرار میدهد (لئونارد کوهن، دیوید بووی، حتی تا حدودی باب دیلن) که الهامبخش جدیدی در فکر کردن به مرگ پیدا کردهاند. اگرچه موسیقی راک از لحاظ تاریخی جوانان را مورد احترام قرار داده است («امیدوارم قبل از پیر شدن بمیرم»، همانطور که راجر دلتری از Who معروف در سال 1965 فریاد زد)، ارتباط آن در سالهای اخیر با افزایش هیپ هاپ و ظاهرهای مختلف آن اندکی کاهش یافته است. این ممکن است راک اند رول را برای احیا در دسترس گذاشته باشد. نوجوانان سرکش و ستارگان راک دروننگر و سالخورده، احساس آزادی را به اشتراک میگذارند، درکی از آنچه ممکن است زمانی که مسئولیتها - نسبت به بازار، در برابر یک جامعه مودب - از بین برود، ممکن است. با افزایش سن، نوع متفاوتی از نافرمانی ممکن است رخ دهد، اما این نافرمانی کمتر نیست. ♦
[ad_2]
مقالات مشابه
- مامان آماده در آلبوکرک
- طوفان شن
- میتوانید بعداً از ما تشکر کنید - سه علت توقف هیجان زده داروهای گیاهی
- علوم و تجهیزات آزمایشگاهی - شگفتی های آزمایشگاه
- نحوه استفاده از مواد شیمیایی آزمایشگاهی
- خرید منصفانه وحشیانه برای مقایسه در محله
- پسر اسلحه پر از کوچ جان برادر کوچک در طول 'پلیس و سارق مسلح,' پلیس می گویند
- نمایندگی تجهیزات آزمایشگاهی پزشکی
- UC برکلی باید توزیع های بودجه فعلی و آینده
- و آنها را از فضا خسته و فراری میکند