ماشین بحث

غزل: من به تنهایی در تاسمانی در کنار سفر از دیدن پدربزرگ و مادربزرگ من در پرت در ژانویه گذشته است. من می خواهم

توسط NEWSWORLDS در 6 مرداد 1399

غزل: من به تنهایی در تاسمانی در کنار سفر از دیدن پدربزرگ و مادربزرگ من در پرت در ژانویه گذشته است. من می خواهم برنامه ریزی برای اجاره ماشین و رانندگی در اطراف مبهم امید من ممکن است پیدا کردن کسی که در طول راه به تقسیم هزینه و زمان رانندگی با.

من شب دوم در هوبارت من خم شدن بیش از خوابگاه بار, استخر, جدول, در تلاش برای ایجاد یک شات. دختر با دامن کوتاه پشت سر من نشسته ناگهان دو برابر بیش از در خنده و داشتن متوجه نشد من ایستاده بود و در مقابل او سر butted من مستقیما در پشت. اگر ما تا به حال به معرفی خودمان هنوز سر لب به لب رسوب لحظه ای از شوخ طبع می شوند تشخیص: من توضیح داد که من فکر کردم در مورد اجاره ماشین برای هفته, و او گفت: او می خواهم برنامه ریزی برای انجام همان. ما توافق کردند که ملاقات در بازار کشاورزان در صبح هوشیار به suss کردن تدارکات و اندازه هر یک از دیگر تا ببینید که آیا ما می شود مناسب برای صرف یک هفته در یک در یک ماشین. روز بعد بیش از تطبیق وگان صبحانه همونطور ما تصمیم به گرفتن شانس در هر یک از دیگر.

ما سوار یک نمودار طرح کلی در اطراف جزیره جنوب شرقی ساحل, توقف به طور تصادفی زمانی که دیدگاه ها رو خیلی زیبا به تیرگی. ما رد و بدل امید و heartbreaks بین mouthfuls از تراشه های از کیسه ما گذشت و عقب commiserating بر روی بدن خون آلود از محتوا و قهرمانی که نکردم جاده ها است.

بیش از پنج روز و چند صد کیلومتر از تغییر مناظر, ما کشیده داستان ما را در کنار یکدیگر موج آنها را از طریق باغ اکالیپتوس و در برابر دندانه دار Tasman صخره. در پایان از آن ما شد و همکاران ما لیست پخش قابل تعویض ما واژگان خود را با منحصر به فرد زبان عامیانه محلی — او در جنوب سیدنی و معدن منطقه خلیج — ادغام شده و معامله شد.

در آخرین روز کاهش یافته است او را در ایستگاه قطار و سوار گریه به فرودگاه بین طرف دیگر از جهان و می روم من با نام تجاری جدید دوستان عزیز در این یکی.

مادلین: آن حتی نمی نیاز به یک غریبه. بداهتا سفر جاده ای می توانید با ساخت یک چارچوب در اطراف سست ارتباط آن را چیزی جدید. چند تابستان پیش مدتی در تابستان, midcollege رکود من سوار به سیاتل با کسی که من تنها نوع می دانستم که به دیدار ما نزدیک دوست مشترک. ما در سمت چپ کار پس از توقف در In-N-Out. ما نشسته در سراسر آن نوعی ماده پلاستیکی جداول صحبت کردن بیش از حد طولانی به عنوان مجموعه آفتاب از پنجره به بیرون قبل از اینکه متوجه ما تا به حال 12 ساعت بیشتر برای رفتن مقدار زیادی از زمان برای رسیدن به هر یک از دیگر.

ما می خواستیم به آن را حداقل در نیمه راه وجود دارد که اولین شب پس ما سوار دیر است. صحبت ما را به بیدار ماندن بازرگانی نظرات خود را در مورد آهنگ در حال پخش و داستان از دیگر راه سفر دیگر دوستی است. وقتی که درخشان داشبورد ساعت گذشت 1 ما کشیده به برخی از وصف ناپذیر زمینه در اورگان و کشیده در پشت ماشین. صبح از خواب بلند شدم به خورشید و به صدای او نواختن گیتار. او نواختند همان حلقه ملودی که من خار دندان من پاهای آویزان کردن از تنه. ما نشسته وجود دارد برای یک بیت در یک نوع خاص از اوایل صبح صلح است که من فقط احساس قبل از یک روز رانندگی در یک ماشین است که دارای همه چیز من می تواند نیاز. پس از یک میان وعده-scavenged صبحانه ما به ضرب گلوله کشته آن شمال است. چند شب بعد ما تبدیل به اطراف و دوباره آن را انجام داد.

آن را نسبتا خسته کننده درایو در این قرض جیپ. آن تهویه مطبوع سرفه تا چند انفجار از هوای سرد قبل از کندوپاش را ترک ما نورد پایین 5 در 100-درجه حرارت. اما به نوعی همه قطع یو پی اس از درایو — بی قراری و ضخیم گرما احساس خوب و آرامش ما delirious خنده و ذوب کافه بستنی از ایستگاه گاز فریزر. در زمان ما بازگشت به برکلی loopily آواز به همراه سر صحبت' "یک بار در یک عمر" نمی توانیم انجام حلق آویز کردن. به دام افتاده با هم در یک ماشین برای 24 ساعت پس از چهار روز گذشته ما تا به حال پرش-آغاز دوستی ما پرواز را از طریق مراحل یادگیری در مورد هر یک از دیگر خانواده ها و راحت های سکوت.

غزل: اما ماشین نیست فقط یک محل برای ساخت و تعمیق ارتباطات. آن نیز نقش برای هر دوی ما را در بهبود و حفظ روابط موجود.

مادلین: قدیمی وجود دارد پدر و مادر نکته که ماشین یک جای خوب به جدی گفتگو با فرزند خود را. شرایط کامل: آنها نمی توانند به دور و شما لازم نیست که به دنبال هر یک از دیگر در چشم.

مامان من باید این توصیه را شنیده اید چرا که ما تا به حال بسیاری از جدی مکالمات در ماشین. ما برای اولین بار موافقت کردند که من می خواهم در کنترل تولد در ماشین نمودار که ولوو در اطراف یک درهم آمیخته از خیابان های یک طرفه به خانه. او در آغاز گفتگو (به عنوان معمول است برای ما) چون من تمایل, سکوت, به خصوص وقتی که می آید به رابطه جنسی یا عاشقانه یا هر چیز مبهم عاطفی. در اینجا اگر چه من می تواند نگاه از پنجره به بیرون در حالی که من استدلال مورد من اجازه تاری پس زمینه سهولت و من را به یک اعترافی خلق و خوی.

من هرگز این نوع به تماس مادر من به اعتراف له یا از یک رابطه سوال (هر چند این امر لذت او). اما در اینجا بحث در مورد پیشگیری از بارداری درایو شل من گرفتن به من اجازه صحبت می کنند کمی آزادتر. صحبت من بیشتر با صراحت در مورد رابطه رو به رشد و اجازه دهید او دل مادرانه حکمت در مورد اهمیت اعتماد و ارتباط رضایت. من گوش دادن بدون فشار به واکنش نشان می دهند صحبت کردن بدون نیاز به خواندن پاسخ در مادر من گسترده رسا ،

غزل: گاهی اوقات هر چند لازم است به یکدیگر نگاه حق. به توقف آسان به حرکت و استفاده از ماشین فقط به عنوان یک ظرف برای گفتگو.

چند زمستان پیش من ساخته شده یک احمق تصمیم گیری است که صدمه دیده است یک دوست دیرین. ما رفت و برای یک رانندگی یک زن و شوهر روز بعد برای باز کردن فضا برای آنچه که نیاز به توان گفت در بین ما. ما coasted از طریق تیرگی تپه, گوش دادن به آهنگ هایی که تا به حال برای اولین بار سمان دوستی ما که تلاشی از سوی من برای گرم شدن frostiness پر کردن ماشین. گرد کردن گوشه های ما آشنا محله خودرو حرکت می کند ما به تدریج از سکوت ما.

او شروع به هدایت ماشین به سمت خانه من است و من خودم آماده به شنیدن آنچه که او نیاز به می گویند. او کشیده تا پارک شده و تبدیل به چهره من. دیگر وظیفه ای او گذاشته دلایل خود را برای خشم. ما رد و بدل توضیحات عذر خواهی و پذیرش از صدمه صحبت کردن تمام راه را از طریق یک بچه گربه رنگین کمان تعجب آلبوم. وقتی آخرین آهنگ نهایت بازی ما را خالی کرده بود ما حقایق را به یکدیگر و وارد در یک پرونده صلح است. او تبدیل به کلیدی برای شروع ماشین دوباره و رانندگی.

آن لرزید. باتری مرده بود — ما می خواهم صحبت کردیم تمام راه را از طریق آن طول عمر است.

مادلین: ما هر دو به حال زمانی که سوار ماشین شده یک کاتالیزور برای اتصال و یا یک نقطه عطف مهم در یک رابطه است. اما گاهی اوقات آن را فقط به شما نشان می دهد که در آن شما هستند که همیشه نیست که هماهنگ خلبان مشارکت.

غزل: در یک سفر جاده ای اخیر مادلین و من نشسته بودند به عنوان راننده و خلبان خواب آلود دوستان در دو. ما می خواهم به نوعی تحریک هر یک از دیگر تمام آخر هفته — نابجا نظرات دریافت کرده و به عنوان jabs و افقی به نظر می رسد بد تعبیر کردن برای تحقیر. ما در خانه نشسته یخی آرام خیره مستقیم به جلو مایل و یا قادر به برطرف کردن غیر قابل توضیح تنش است که شکل گرفته بود بین ما. بنابراین ما می نشست و اجازه دهید هر یک از دیگر خورش.

مادلین: تنش را منتشر نهایت. آن فقط نیاز به برخی از فضا برای پراکندن را که برای همه شایستگی آن چیزی است که ماشین را ارائه می دهد. برای کسانی که چند ساعت گیر یک مرکز کنسول جدا درایو بود و نه یک رابطه accelerant, نه ماشین یک جعبه گفتگو. من به تماشای آسمان تیره به عنوان غزل نگه داشته و دست او را در 10 و 2 و پف وانت شد فقط یک وسیله نقلیه دوباره با ما تماس گرفتن که در آن ما نیاز به رفتن.

غزل فلپس و مادلین گرگوری co-نوشتن دوشنبه ستون نوع از عشق است. با آنها تماس بگیرید در [email protected]



tinyurlis.gdclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن