در «سفر به لبه عقل»، زندگینامه شگفتانگیز و جذاب استفان بودیانسکی توسط منطقدان اتریشی الاصل کورت گودل، داستان معروفی را روشن میکند. گودل برای انتشار در سال 1931، در سن بیست و چهار سالگی، مهم ترین دلیل منطقی قرن گذشته، یعنی قضایای ناتمامی، افسانه ای است. گودل نشان داد - اگرچه هر غیرریاضیدانی که وانمود میکند این را به روشی بیش از ابتدایی میفهمد، صادق نیست - که شما نمیتوانید حساب یا هندسه را «بدیهی» کنید و هر سیستمی که حاوی حساب باشد، استدلالهایی دارد که نه قابل اثبات یا رد است. اصول اولیه حتی سیستمهای به ظاهر امن، مانند ریاضیات، در معرض پارادوکسهای «بازگشتی» هستند و همیشه میتوانند به عنوان تصویری از Escher یا متون «Monster Mash» به خودشان اشاره کنند.
گودل شخصیت قابل توجهی بود که متأسفانه با افزایش سن به بیماری روانی مبتلا شد، اگرچه بیماری او همیشه در چارچوب ذهن منطقی خشن او تلقی می شد. برای مثال، یکی از شواهد آنچه که «پارانویای او» خوانده میشد این بود که او به روانپزشکانش اصرار داشت که مؤسسه مطالعات پیشرفته پرینستون، جایی که او در سال 1940 پس از آنشلوس نازی در آن سمت گرفته بود، باید او را اخراج کند زیرا او در آنجا هیچ کار ارزشمندی انجام نداده بود، به اندازه کاری که در بیست و پنج سالگی انجام داده بود. این "توهم" در واقع کاملاً درست بود و به وضوح دیده می شد - او چیزی معادل به دست نیاورده بود ، اما پس از آن هیچ کس نتوانست. مؤسسه ای حتی به عنوان یک حضور نابغه از محضر معروف ترین منطق دان زمان خود بهره برد. (همین مورد در مورد آلبرت انیشتین نیز صادق بود، که هم برای اینشتین شدن و هم برای مطالعه فیزیک در IAS بود.)
داستان از این قرار است که گودل، در حالی که در دهه 1940 برای آزمون شهروندی آمریکا آماده می شد، به بهترین شکل وینی تصور کرد که این یک آزمون واقعی خواهد بود، نه یک امتحان پیش فرض. او به شدت قوانین محلی را مطالعه کرد - تلاش کرد تا دریابد که چرا شهری در نیوجرسی با یک محله متفاوت است - و خود را در قانون اساسی مدفون کرد که گویی Principia Mathematica بود. و ظاهراً مطمئن بود که یک تناقض منطقی در قانون اساسی یافته است که می تواند خود حکومت دموکراتیک را معکوس کند. او این کشف را با انیشتین و همچنین با اسکار مورگنسترن، یکی از بنیانگذاران نظریه بازی و دوست مشترکش در میان گذاشت. هر دو مرد از او خواستند که در طول آزمایش مشکلی ایجاد نکند. اما در این مراسم، قاضی از گودل پرسید که از کجا آمده است و او توضیح داد که اهل اتریش است که زمانی دموکراسی بود اما اکنون دیکتاتوری است. قاضی جواب داد خوب نیست اینجا چنین اتفاقی نمی افتد؟ "اما می تواند!" گفت گودل. "می تونم ثابتش کنم!"
سوراخ گودل، همانطور که برخی آن را می نامند، همچنان یک راز است. او هرگز آن را تعریف نکرد و اثری از کشف او در اسنادش نیست. اما او به اندازهای خواننده دقیق و منطقدانی بود که متوجه نمیشد چیزی. در واقع، مسئله درگاه گودل الهامبخش ادبیات نظری بسیار بزرگی در مجلات علمی جدی، و همچنین در میان محققان آن مجله و اخیراً، در میان محققانی است که آنلاین مینویسند. چه بود؟ احتمالاً این روزنه ای نیست که از طریق آن معاون رئیس می تواند به سادگی از شناسایی فهرست رأی دهندگان در هنگام شمارش آرا در هیئت الکترال امتناع کند و فردی را به انتخاب خود جایگزین کند و بدین ترتیب رئیس خود را در قدرت نگه دارد. این احتمالاً برای یک منطقدان هم بسیار دور بود. دن راکمور از دارتموث پیشنهاد میکند که این ممکن است شامل تناقضات جغرافیایی باشد، که قانون اساسی است اما برای دموکراسی چشمگیر است، یا کالج انتخاباتی که اقلیتها را قدرتمند میکند. یکی دیگر از زندگینامه نویسان گودل، جیم هولت، به استاد افتخاری برجسته هاروارد، لارنس قبیله اشاره کرد و گفت که آنچه گودل در نظر داشت ماده پنجم قانون اساسی بود، "زیرا او محدودیت هایی در مورد نحوه اصلاح قانون اساسی اعمال نکرد." هولت ادامه می دهد،
و این، البته، یک آرایش منظم و بازگشتی از گودل خواهد بود، یک پیچش شوم.
اما اگر فکرش را بکنید، خلأهای احتمالی زیادی در قانون اساسی وجود دارد. رئیس جمهور بدون هیچ محدودیتی فرمانده کل نیروهای مسلح است. قدرت او برای اقدام در این زمینه تا حد زیادی تعریف نشده است و در طول سال ها به طور قابل توجهی تغییر کرده است، گاهی اوقات توسط اقدامات کنگره محدود شده است، اما بیشتر با فرضیاتی که در متن ذکر نشده است، احتمالاً به این دلیل که هیچ کس انتظار چنین کاری را نداشت. رئیس جمهور همچنین طبق ماده دوم، تقریباً دارای اختیارات عفو نامحدود برای جنایات فدرال است، بنابراین می تواند به طور منطقی، حامیان را مجبور به دستگیری یا حتی کشتن مقامات منتخب فدرال که مخالف او هستند، کند و سپس همان همدستان را عفو کند. یا، برای مثال در جهت مخالف: قدرت استیضاح در کنگره است، با فرض اینکه این قدرت برای مواردی محفوظ است که آشکارا شامل نقض جدی قانون - جنایت یا جنایت - آنقدر شدید است که همه طرفها را نگران میکند. این موضوع از دیرباز وجود داشته است و هر سه استیضاح رئیس جمهور مدرن به عنوان محاکمه، با استدلال، شواهد و غیره تلقی شده است. اما با توجه به اینکه جرایم و جرایم سنگین در قانون اساسی تعریف نشده است و در واقع همان چیزی است که تعداد کافی قانونگذار تشخیص می دهند، هیچ چیزی مانع از آن نمی شود که استیضاح صرفاً محل اخراج باشد: در هر زمانی که طرفی وجود داشته باشد. اکثریت در مجلس نمایندگان و اکثریت دو سوم سنا، می تواند در کوتاه مدت با تصمیمی روشن رئیس جمهور را برکنار کند.
نکته اینجاست که نیازی به ایراد منطقی در قانون اساسی نیست، زیرا مانند هر سند حقوقی، حتی اساسی، ناگزیر دارای کاستی ها، دام ها، ابهامات و ناهماهنگی ها است. در واقع، به همین دلیل است که ما یک دیوان عالی داریم: داوری بین منطق های قانون اساسی رقیب. اما آنها همچنین می توانند غیرقابل حل باشند، زیرا ممکن است مجموعه ای از مترجمان حق ضمنی حریم خصوصی را ایجاد کنند که برای دیگری نامرئی است - یا حتی یک حق صریح برای مالکیت خصوصی سلاح هایی که برای هر مجموعه مترجم قبلی نامرئی بوده است.
منطق قانون، که بسیاری از ما را به اندازهای تحت تأثیر قرار میدهد که رانندگان را مجبور میکند پشت چراغ قرمز توقف کنند و عابران پیاده منتظر نوبت خود بمانند - خوب، حداقل در خارج از نیویورک - در واقع با رضایت دوجانبه و نه با اجرای دقیق وجود دارد. همانطور که ممکن است معاصر و مخالف بزرگ گودل لودویگ ویتگنشتاین گفته باشد: ما به اندازه ای که در آنها زندگی می کنیم از قوانین پیروی نمی کنیم. بدون اجماع عمومی در مورد تعهد به قانون، هیچ قانونی مهم نیست. (به همین دلیل است که بسیاری از حکومت های خودکامه قوانین اساسی قابل تحسینی دارند.)
[ad_2]
مقالات مشابه
- ناجی بارباربری کاشانی اتوبار کاشانی ۴۴۸۶۲۸۹۹باربری تهران حمل اثاثیه منزل
- دنیای کارآفرینی وسیع کالاهای ترامپ
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- بررسی های کوتاه کتاب نیویورکر
- آنچه که Everybody باید آشنایی با اسباب بازی
- هانوفر CommunityAid کارمند تست مثبت برای COVID-19
- "همیشه دادن" اثر مارک اولریکسن | نیویورکر
- UC برکلی اعلام نتایج #GivingTuesdayNow برای همه گیر کمک
- در مورد ایستگاه پلیس
- 805 جوانان, فیلم و جشنواره بین المللی هنرهای