متأسفانه پلوتن سابقه طولانی در موقعیت یابی ناموفق محصول در بسیاری از فیلمنامه های معروف دارد. در اینجا فقط چند مورد است:
"بیگانه"
خدمه Nostromo پشت میزی در اتاق غذاخوری کشتی شام خوردند. گیلبرت کین شروع به خفگی می کند.
الن ریپلی: چه اشکالی دارد؟
کین: نمی دانم. . . . گرفتگی میگیرم
کین فریاد می زند و روی میز می افتد.
ریپلی: چیست؟ چه درد دارد؟
کین تشنج کرد و ناله کرد. سپس ناگهان یک پلوتون از سینه او منفجر می شود. خدمه وحشتناک هستند. پلوتون با کنجکاوی به اطراف نگاه می کند، سپس به سرعت می چرخد.
ریپلی: این دوچرخه ورزشی بود؟
"تایتانیک"
رز و جک در اقیانوس یخ زده منتظر غرق شدن کشتی تایتانیک هستند.
گل سرخ: دوستت دارم جک.
جک: اینکارو نکن رز. خداحافظی نکن
گل سرخ: باید. متاسفم جک روی این در فقط برای یک بدنه دیگر جا وجود دارد، بنابراین یا شما هستید یا این پلوتونی که من تازه خریدم. و من Peloton را انتخاب می کنم.
رز یک پلوتون را در کنار خود روی در شناور نشان می دهد. او لبخند میزند. جک داره میمیره
"پدرخوانده"
آقای والتز در رختخواب خوابیده است. صبح زود است بیدار شد. وقتی بلند می شود متوجه می شود که روی دست ها و ملحفه هایش خون است. جلدها را پاره می کند و پلوتن سر بریده را می بیند. آقای والتز فریاد می زند.
درخشان
وندی در حمام پنهان شده است. جک به هم می زند و در را می کوبد.
وندی: جک لطفا. انجام ندهید . . . انجام ندهید . . .
جک در را با پلوتون می شکند.
جک: هی، جانی است!
وندی فریاد می زند.
جک: جانی من به پلوتون جدیدم زنگ زدم - دوست دارم آن را در حمام نگه دارم!
جنگ ستارگان: قسمت چهارم - یک امید جدید
لوک، اوبی وان، خان و چوباکا تعقیب می کنند کراوات جنگنده فضایی
پیاز: بهش نگاه کن داره میره سمت این ماه کوچولو!
اوبی وان چشمک می زند.
اوبی-ون: این یک ماه نیست. این است . . . این پلتون است!
یک پلوتون غول پیکر در چشم ظاهر می شود. پرتو لیزر را پرتاب می کند. شاهین هزاره تکه تکه شده است.
"فک ها"
مارتین با چشمان کاملا باز به آشپزخانه عقب نشینی می کند. او حتی به کوینت نگاه نمی کند.
مارتین: به یک قایق بزرگتر نیاز خواهید داشت. . . .
مکث می کند.
مارتین: چون من به تازگی برای ما یک پلتون خریدم!
مارتین پلوتن را به داخل کادر می کشد.
QUINT: دیوانه ای؟! گلوله ها کوسه ها را جذب می کنند!
ناگهان یک کوسه بزرگ سفید بزرگ روی قایق فرود می آید و هر دو مرد را به طور کامل می خورد. سپس کوسه در Peloton خفه می شود و می میرد.
"روانی"
ماریون کرین دوش می گیرد. او موسیقی ترسناک و انباشته پخش می کند. قاتل با چاقو نزدیک می شود. پرده دوش باز می شود. ماریون برمی گردد و فریاد می زند. او مستقیماً به یک Peloton نگاه می کند. پلوتون ماریون را تا سر حد مرگ سوراخ می کند.
طنز بیشتر
[ad_2]
مقالات مشابه
- Imm تایلندی خیابان مواد غذایی در خدمت بانکوک غذا خیابان به برکلی در میان همه گیر
- نحوه ساخت اکانت و ایجاد کانال در یوتیوب (YouTube) - فروشگاه تک یک
- لامپوک زندان COVID-19 مورد موشک وار رفتن به 599
- منظور از طراحی داخلی چیست؟
- پشتیبانی محلی نیویورک کسب و کار در طول بحران
- بناهای یادبود هدف گمشده ترامپ
- در مسخره بارداري در بل & Evans, معترضان خواستار تعطیلی این کارخانه
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- تمیز کردن کانال دوش نیویورکر
- پسر مورد زورگویی همکلاسی ها قرار گرفت، اما یک معلم با به اشتراک گذاشتن سفرش ۸۸۸۰۱۱۰۰۰۱۱۰۸۸۸ نگرش خود را تغییر داد کیم استرانگیورک دیلی رکورد منتشر شده 9:04 هستم EDT اوت 25, 2020قلدری برای ترنت مورا در کلاس سوم آغاز شد.او از روز اول مدرسه به خانه آمد و به مادرش گفت که یکی از بچه ها پرسید: چرا اینقدر چاق شدی؟یکی دیگر از همکلاسی ها گفت: می دانم چرا چاق می شود. شما تمام روز دور هم نشسته ای که دونه می خورید.»اونا نميدونن چه بلايي سر ترنت اومده در واقع مادر خودش نمی دانست چه اتفاقی می افتد.مادرش ایمی مورا از منطقه هانوفر گفت: «قلبم را شکست. "من هم بچه لاغري نبودم"اما این در مورد دونه های زیادی نبود یا ورزش کافی نبود. يه اتفاق دييلي براي ترنت داشت ميافتاد خواب و خلق و خوی او در طول تابستان بین کلاس های دوم و سوم تغییر کرده بود.یک مادر مصمم، یک معلم بزرگ، یک پسر عموی وفادار و برخی دوستان خوب طول کشید تا زندگی را برای ترنت تغییر دهند. و آن پسر کوچک -- طعنه و طعنه در مدرسه برای بیش از یک سال -- در بر داشت راهی برای بالا رفتن از آن همه ، تا کنون بالاتر از آن است که او به دست آورده عنوان "قهرمان" است.ترنت از رشد دست پوشی کردترنت همیشه برای سنش کمی کوچک بود، مادرش گفت، اما در سن ۸ سالگی رشد خود را متوقف کرد و وزن قابل توجهی به دست آورد. تحول بهقدری قابل توجه بود که بچه های مدرسه متوجه شدند.مادرش نگران بود چون کمتر هم می خوابید و آشفته و بداخلاق به نظر می رسید. او طبق معمول به ورزش ادامه می داد، اما این کمکی نکرد.بازدید از دکتر نشان داد که او دارای سطوح بالایی از کورتیزول، هورمون استروئید، و یک پزشک پیشنهاد کرد که او به یک کلینیک وزن بروید. "تريا" ميدونست که اين درمان نيست. اون اجازه نميده که اين نتيجه گيري براي بيماري پسرش باشهاو به مرکز پزشکی هرشی و بیمارستان کودکان فیلادلفیا بوده است، اما متخصصان موسسه ملی بهداشت را برای تشخیص گرفت: بیماری کوشینگ.آن ها توموری به اندازه مداد پاک کن بر روی غده هیپوفیز او پیدا کردند که او را از بلندتر شدن باز داشته بود. در زمانی که تشخیص و عمل جراحی طول کشید، ترنت حدود ۱۸ ماه رشد خود را از دست داد، مادرش گفت، اما بیماری او درمان شد.پایان قلدریقلدری که از کلاس سوم آغاز شد ترنت را به کلاس چهارم دنبال کرد.ایمی امورا در حالی که پسرش مورد طعنه همکلاسی ها قرار گرفته بود، در پس زمینه اقامت کرده بود و نمی خواست دخالت کند و آن را بدتر کند. او دوستان جدیدی پیدا کرده بود و پسر عمویش که هم سن و سال است برای دفاع از او با همکلاسی ها پا گذاشته بود.ترنت گفت: «بهترین دوستم که هر سال تقریباً داشتم پسر عموی من داستین است.»اما طول کشید تا یک معلم به نام ارین کرومر شیوه دید بچه ها ترنت را تغییر دهد.در کلاس چهارم ابتدایی پارک هیلز بود که برای برداشتن تومورش تحت عمل جراحی قرار گرفت که گام نهایی در مسیر سختی برای پیدا کردن تشخیص و درمان بود. کرومر معلم او بود و با اجازه Morea به دانش آموزانش کمک کرد تا بفهمند چه اتفاقی برایش می افتد.Morea گفت: "او آن را بخشی از روز خود را به تعامل با ترنت در حالی که او در بیمارستان بود،" Morea گفت. او او را در Facetime قرار داده و یا به بچه ها فیلم های اسنپ چت خود را نشان می دهد."آنها می توانستند ببینند که او در بیمارستان است. که ما را از طریق، و همه طرفدار ترنت پس از آن بود،" مادرش گفت.<strong>قدردانی: </strong> او که در سن ۴ سالگی توسط یک پلیس یورک نجات یافته است، نزدیک به ۷۰ سال بعد بازگشته تا از او تشکر کند<strong>عشق: </strong> بز نادیده گرفته شده از زمان تولد توسط خانواده ای نجات می دهد که به او چهار پا جدید و یک زندگی جدید دادتبدیل شدن به یک قهرمانترنت در دهه اول زندگی اش زندگی زیادی کرده بود، مادرش فکر می کرد و او می خواست به نوعی به او افتخار کند. او کشف کودکان و نوجوانان آرزو شبکه، ارائه آرزوها و امید به کودکان با "موقعیت های تغییر دهنده زندگی،" با توجه به وب سایت آن است.او تماس گرفت برای گفتن داستان شبکه آرزو ترنت -- از کوشینگ ، از قلدری ، از عمل جراحی ، و از چیزی است که فقط ریخته درست از قلب ترنت زمانی که او بهبودی خود را آغاز شده : مهربانی.او تصمیم گرفت که می خواهد آب و تنقلات را به بی خانمان ها در بالتیمور تحویل دهد، بنابراین این کار را کرد.ترنت که اکنون ۱۲ سال دارد، اسباب بازی های باز نشده ای در اتاق خوابش داشت. او به جای اینکه آن ها را به یک فروشگاه برگرداند، به مادرش گفت که می خواهد آن ها را اهدا کند. او پیشنهاد حسن نیت داد، اما نمی خواست کسی هزینه آن ها را بپردازد، بنابراین آن ها را برای کمک های مالی شان به اداره پلیس شهرستان مانهایم غربی برد. در مقابل ، آنها او را در اطراف بهترین و جالبترین چیزهایی که آنها نشان داد -- رزمناو و سلول زندان.کمتر از یک ماه پس از فراخوانی بیشترا به شبکه آرزو، پسرش قهرمان ماه نام گرفت. سپس، اوایل سال جاری، او یاد گرفت که او به عنوان قهرمان سال انتخاب شده است. اون ماه ها اينو مخفي نگه داشت در حالي که اونا منتظر قفل شدن کرونايوروس بودندرست هفته گذشته، او را به خمیر و فلش منطقه هانوفر راند که در آن او با یک هدیه بزرگ شگفت زده شد: چک سنگین از 3،000 دلار برای قهرمانی خود را.همچنین ماموران پلیس هم بودند."به افتخار عشق ترنت و حمایت از اجرای قانون محلی خود را، کودکان و نوجوانان آرزو شبکه و خمیر و فلش نیز خواهد شد دادن مخروط بستنی رایگان دو اسکوپ به هر افسر اجرای قانون هانوفر،" انتشار اخبار اعلام کرد."هر بار که پلیس ها تا 30 سپتامبر وارد می شوند، بستنی رایگان روی من می شوند. من واقعا احساس خوبی در مورد آن، گفت: ترنت. و اون چک؟ اون ميخواد چند تا خفاش بيسبال و يه بازي ويديويي بخرد ولي يه ايده دييلي هم دارهگفت: احتمالا قرار است مقدار خوبی از چک را اهدا کنم.قهرمان ها اينطوري ميچرن<em>کیم استرانگ را می توان در kstrong@ydr.com.</em>