Station Eleven، رمان موفق امیلی سنت مندل در سال 2014، کتابی است که در یک جلسه می بلعید. اخیراً بعد از ظهر آن را دوباره خواندم. شریک من آن را در دو پرواز کوتاه و یک اقامت بلعید. این کتاب الهامبخش سیری ناپذیری است که او به ویروس خود نسبت میدهد، ویروسی که روزها در سراسر جهان موج میزند و نود و نه درصد از راه را میکشد. اکشن اصلی داستان بیست سال بعد در «پس از» اتفاق میافتد، جایی که زن جوان وحشی به نام کرستن با گروهی از بازیگران شکسپیر سفر میکند و با کمونهای کشاورزی و فرقههای خشونتآمیز ملاقات میکند و شعله هنر را زنده نگه میدارد. این جدول زمانی شکلی واضح و مختصر دارد - بر اساس یک تقابل اوج و رمز و راز ساخته شده است - اما مندل آن را در نگاهی به گذشته به "پیش از"، آشفتگی کور و آشنای ما از برق، ماشین ها و تلفن های همراه متصل می کند. در آنجا، شخصیت فریبنده آرتور لیندر، بازیگر پلی بویی که روی صحنه بر اثر سکته قلبی می میرد، قوس های دور از شخصیت را به هم متصل می کند. ما با همسر سابقش میراندا آشنا می شویم که کتاب مصور متفکر او درباره فضانوردی مشکل دار، ایستگاه یازده، به دست کرستن می افتد. جیوان، یک EMT جاه طلب. و دومین همسر سابق لیندر، الیزابت، و پسر، تایلر.
تعیین اینکه چه چیزی یک کتاب را "غیرقابل بازگشت" می کند، و چه چیزی به آن کیفیت جذب کننده ایستگاه یازده را می دهد، همیشه آسان نیست. (با اينكه کووید-19 به این فرضیه اضافه می کند، رمان قبل از همه گیری بسیار محبوب بود.) اما بخشی از سرعت کتاب ناشی از ثبات آن است - از لحنی که هرگز تغییر نمی کند یا نمی شکند و مانند پرتوی روشن و شفاف در بدن شما می چرخد. شخصیتهای ماندل در تمام شرایط متفاوتشان میتوانند تغییرات یک نفر را برانگیزند: رویایی و رویایی، با ظاهری شایسته و پرانرژی. سرمایه گذاری روی ارزش هایی مانند زیبایی و خوبی؛ و برای رفع نواقص خود تلاش کنند. تصور کلی نویسنده ای است که کمتر به افراد علاقه مند است تا به تجلی حالتی ثانویه همراه با بینشی امیدوارکننده و انسان گرایانه.
«ایستگاه یازده»، برنامه HBO Max که پنجشنبه پخش میشود، کاملاً چیز دیگری است. در جایی که کتاب به شکلی شبیه به شعر یا افسانه احساس میشود، این مجموعه بههمریختگی، دامنه و پیچیدگی زندگی را که مردم واقعی در آن زندگی میکنند، پوشش میدهد. آدم پرخوری نمی کند; در حالت ایده آل، یک نفر ده قسمت را به آرامی، بیش از یک بار تماشا می کند. و این شخصیتهای رمان را متمایز میکند و به آنها امکان میدهد تا تجربه بیشتری جمع کنند. در ظاهر، میراندا در حال حاضر یک زن سیاهپوست با ریشه در دریای کارائیب است. آرتور در مکزیک متولد شد، نه بریتیش کلمبیا، و چیزی فراتر از جذابیت است. شیرینی حیله گر و تقریباً خطرناکی از خود تراوش می کند. با توجه به (چیمز پاتل صمیمی) یک منتقد فرهنگی آزاد شد - او گفت: "من هیچ شغلی ندارم" - که به جای اینکه در طول حمله قلبی آرتور فعال شود، فقط می تواند درمانده شود. او دختری - کرستن هشت ساله - را به فرزندی قبول میکند که والدینش با ویروس ناپدید شدهاند، و یکی از جدولهای زمانی سریال او را دنبال میکند، فرزند و برادر جووان فرانک، در حالی که در برج فرانک پنهان شده تا منتظر آخرالزمان باشد.
این نمایش با مطالب منبع خود، بازاندیشی هنر، آنچه انجام میدهد و چرایی اهمیت آن، آزادی ویژهای هوشمندانه میدهد. مندل رمان خود را با زیبایی شناسی سنتی القا می کند. یک واگن در گروه سمفونی سیار کرستن، شعار پیشتازان فضا را دارد: «بقا کافی نیست». بازماندگان این بیماری همه گیر در این کتاب به دنبال موسیقی، شعر و اجرا ناامید هستند و هوس تکه هایی از متن، حتی یک کتاب مصور تلخ درباره سفر به فضا را دارند. . همانطور که یکی از اعضای سمفونی می گوید: "مردم بهترین های دنیا را می خواهند."
هنر ممکن است اولین محصول جهان باشد، اما برای مندل نیز کامل نیست بر جهان. خصوصیات غیرزمینی او تا حدی توسط فضانورد از کمیک های میراندا نشان داده شده است. در اینجا رمان بر اساس تصور قدیمی و مالیخولیایی از هنر به عنوان یک دروغ زیبا است. طبق استعاره سازماندهی کتاب قبل، همه تئاتر، نور و فانتزی بود. «بعد» مانند بیدار شدن از خواب، مانند سیاره، از رویایی آزاردهنده است. تصادفی نیست که مرگ آرتور نظم جدیدی را به وجود می آورد. او طلسم تمدن قبل از همه گیری است: ثروتمند، مشهور و مغناطیسی، اما بسیار مجذوب چیزهای کوچک. پس از شروع آنفولانزا، مردم حفاظت از نهادهای سیاسی را از دست دادند و از امواج غارت و افراط گری رنج بردند، اما در نهایت در تعاونی های کشاورزی بهبود یافتند. آنها دیگر علاقه ای به تحت تاثیر قرار دادن یکدیگر در شام ندارند. آنها آرزوی "رویای یک شب نیمه تابستان" را دارند. این سمفونی برای بازگرداندن اجمالی از گمشده ها شکل گرفته است. با تعادل دقیق کتاب، ویرانی دوران قدیمی با آنچه این شخصیت ها به دست آورده اند جبران می شود - و با این حال روح نوستالژی عاشقانه و سوگواری حاکم است.
به طور خلاصه، این کتاب قطعه ای از سنت ادبی است که عزادار پایان بهشت است، اما دانش را به عنوان تسلیت نگه می دارد. اقتباسی که توسط پاتریک سامرویل ایجاد شد، بسیاری از این پاستورالیسم را رد می کند. در واقع، نگرش سامرویل نسبت به هنر در مقایسه تقریباً عملی به نظر می رسد. متون او هدف خاصی دارند: آنها به عنوان پوششی در ذهنیت زنده و مرده عمل می کنند. هنر برای دنیای این ایستگاه یازده نه تنها به این دلیل مهم است که بافت اجتماعی را تقویت می کند - تجربه ای که مردم می توانند به اشتراک بگذارند - بلکه به این دلیل که زندگی نامنظم واضحی را که خود نمایش در تلاش برای ثبت آن است جشن می گیرد و حفظ می کند. دستاورد ادبی میراندا در کمیک هایش به دلیل واکنش معجزه آسایی که او به احساسات و درگیری های خاص شخصیت ها نشان می دهد، در درجه دوم اهمیت قرار دارد. چرا پس از پایان دنیا به هنر نیاز داریم؟ چون سامرویل پاسخ میدهد، او حضور درخشان همه کسانی را که ترک کردهاند رمزگذاری میکند.
نمایش های کمتری می توانند ادعای جسورانه تری داشته باشند. برای مثال می تواند زیبایی شناسی ماندل را به کلمات پیش پا افتاده تماشایی در مورد اینکه چگونه هنر می تواند ما را نجات دهد کاهش دهد. اما اینکه بقا کافی نیست به معنای آن هنر نیست است. در هر دو نسخه ایستگاه یازده، قدرت زیبایی بر مرگ موقتی و زودگذر است. در نمایش، نه حتی نزدیک. کریستن هشت ساله در حالی که در شیکاگو روی آنتن فرانک بود، برادران را در بازسازی صحنه ای از کتاب کمیک خود رهبری کرد. هدف این اجرا منحرف کردن حواس سه نفر از باخت قریب الوقوع است. با کم شدن ذخایر غذا، گیوان می خواهد برج را ترک کند و فرانک می خواهد بماند. تصمیم به به تعویق انداختن «زندگی واقعی» به نام هنر، برای نمایش، فاجعه را تسریع میکند - مزاحم زمان دارد تا به آن حمله کند - و با این حال صحنهای که در آن، دکتر یازده، قهرمان داستان کمیک، با مربی خود خداحافظی میکند، نیز فداکاری است. . بدون او، برادران نمی توانستند با یکدیگر خداحافظی کنند. به عنوان قهرمان صحبت می کنند، آنها از خود پرتر می شوند.
بیست سال بعد، نسخه فرسوده کرستن از ایستگاه یازده، طلسم او شد. خطوط متن در نمایش تکرار می شود - "آسیب را به خاطر می آورم" ، "من نمی خواهم زندگی بدی داشته باشم و بعد بمیرم." این کارتون کرستن را با مردی که فقط به عنوان پیامبر شناخته می شود پیوند می دهد. او با بازی دانیل زواتو، صدایی آزاردهنده نرم و شاد دارد، مانند کسی که درد او را از احساسات دور کرده است. به نظر می رسد حرف های ایستگاه یازده را از زبان می داند، اما خواندن آن موضوع خاطره را رد می کند. در واقع او یک جنبش جوانان را حول یک قطعه مشخص ایجاد کرد: «نه قبلا».
این کتاب هویت پیامبر را تا آخرین عمل حفظ می کند که به سرعت زیبای آن کمک می کند. با این حال، سامرویل تقریباً به محض معرفی این شخصیت، معما را آشکار کرد (نابود کننده: پیامبر تایلر، پسر آرتور لیندر است). در این رمان، تایلر با Station Eleven، یک کتاب کمیک که توسط همسر سابق پدرش نوشته شده بود، اما جذابتر از کتاب مقدس، با تصاویر او از روز قیامت و اصرار او بر اینکه همه چیز به دلیلی اتفاق میافتد، آشناست. او که یک شرور صریح است، تجسم استفاده فریبنده از داستان، قدرت مواد مخدر از توضیحات بیش از حد منظم است. این نمایش که او را به یک طرفدار فوق العاده ایستگاه یازده تبدیل می کند، تمرکز بر این که چگونه هنر می تواند مردم را گمراه کند پنهان می کند. اکنون به نظر میرسد واقعیت حیاتی این است که دو خواننده سرسخت، تایلر و کرستن، یک متن را متفاوت تفسیر میکنند.
تغییر نشان دهنده است. ایستگاه یازده HBO در مورد اقتباس، روشی که مردم (بسیاری از آنها بازیگران) استفاده مجدد می کنند و روی منبع پروژه می فرستند، وسواس دارد. پر از ارجاعات است: سرودهای کریسمس، گروه فانک پارلمان، باب دیلن، کینگ لیر و هملت. همچنین متعالی ترین کاور موسیقی رپ که تا به حال در تلویزیون دیده ام وجود دارد، محصولی که به نوعی شخصیت، موقعیت و موقعیت را متبلور می کند. شخص وضعیت به یکباره بیشتر هنر ارائه شده در این مجموعه به شکل اصلی خود وجود ندارد. از طریق افرادی که آن را می پوشند و در طول زمان آن را تغییر می دهند فیلتر می شود - شکل دادن، بافتن مجدد، استخراج آنچه آنها نیاز دارند. آدم این احساس را دارد که سامرویل بین اشعار و شخصیت هایش مثلث می شود تا کیفیت مرموزی را که در وسط معلق است، کشف کند. برای مثال، وقتی کرستن، جیوان و فرانک ایستگاه یازده را روی صحنه میبرند، این نمایشنامه کار میکند زیرا بازیگران و پویایی بین آنها بسیار واقعی است. و با این حال بازیکنان در حال رشد هستند بیشتر ▼ زنده در نمایش؛ پویایی واقعی آنها توسط آن تقویت می شود.
سامرویل در بررسی آنچه که هنر را ارزشمند می کند، قضاوت های ماندل در مورد گذشته (به طور درخشان و نادرست) و آینده (واقعی و دشوار) را به همان اندازه که آنها را رد می کند، به چالش نمی کشد. اپیزودها به طور متناوب بین ماجراهای فعلی سمفونی و اثرات فوری آنفولانزا، و همچنین قسمت هایی از داستان های دورتر شخصیت های اصلی قرار می گیرند. به نظر میرسد این زمانشناسیهای مختلط بر همزمانی زندگی و خاطره پافشاری میکنند، همانطور که محو واقعیتها و خیالپردازیها را برمیانگیزند. تجربیات شخصیتها و همچنین داستانهای آنها به بخشهای ماندگار و زندهای از آنها تبدیل میشود. در یک نقطه، کرستن هملت یک مونولوگ در مورد از دست دادن می گوید، در حالی که خود هشت ساله او متوجه می شود که والدینش مرده اند. او بعداً دچار توهم می شود که به عنوان یک بزرگسال به ساختمان مرتفع فرانک بازگشته است، جایی که او دوباره در حال تماشای بازی ارواح است.
اگر در کتاب «بقا ناکافی است» زندگی و هنر را با هم مقایسه میکند، این سریال - به معنای محدود اما واقعی - یکی و یکی هستند. در طول نمایش، هزاران یارد فیلم POV وجود دارد که در لحظات مرگ یا دگرگونی دخالت می کند. هدف آن احضار دیدگاه دکتر یازده است که با آرامش از فضا تماشا میکند، اما میتواند به راحتی به نسخهای از گذشته یا آینده هر یک از شخصیتها یا گروهی از مردگان آنفولانزا تعلق داشته باشد. در ابتدای رمان، پس از اینکه جوون تلاش میکند و نمیتواند آرتور را احیا کند، به جای خالی «غار» تئاتر نگاه میکند: «اعماق تریبونها و نورهایی که روح میتواند بدون توجه از بین آنها بلغزد». اما در تطبیق این لحظه، دیدگاه معکوس است. دوربین به جای اینکه از چشمان جیون نگاه کند، در حالی که او بالاتر و بالاتر می رود، روی او می ماند. بدن انسان با ادغام نمای نمایش با روح درگذشته کوچک می شود. گویی کار هنری قرار است هیچ کس را غافل نکند - برای ارائه مخاطبی که اکثر مردم، واقعی یا خیالی یا غایب، آنقدر خوش شانس باشند که سزاوار آن باشند.
[ad_2]
مقالات مشابه
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- اف بی آی می پیوندد جستجو برای پیدا کردن گم شده Amish نوجوان
- تهدید Overplayed?
- CA رژیم صهیونیستی است. گاوین Newsom را افزایش می دهد دسترسی به دست santizer پزشکی, دستگاه های
- راهنمای چنگیزخان برای لباس بچگانه Excellence
- نیویورک Revs به ارائه پنبه حلاجی تمرین برای پدر در روز پدر
- Militias in Pennsylvania say they protect everyone's rights. Critics say that's a sham.
- آنلاین تئاتر گسترش می یابد در UC Santa Barbara,
- چرا همه مرده اند در مورد داروهای گیاهی اشتباه می کنند و چرا باید این گزارش را بخوانید