در ساعات اولیه روز استقلال، 2018، خودم را بیدار دیدم. من آن را به یک جت لگ نسبت دادم: من به تازگی از آفریقای جنوبی برگشته بودم، جایی که همسرم - مثل من، یک پزشک - و من با یک موسسه خیریه پزشکی کار می کردیم. تصمیم گرفتم بلند شوم و یک فنجان قهوه غلیظ بنوشم. دقایقی بعد قلبم به تپش افتاد. من این را به کافئین نسبت دادم، اما نبضم به سرعت تند شد. ضربان ساعتم را شمردم: صد و هشتاد در دقیقه، سه برابر سرعت استراحتم. سینه ام سفت شد و نفسم سخت شد. سعی کردم آروم باشم و گفتم نه سکته قلبی نبود فقط خستگی ناشی از سفر و تاثیر قهوه بود. اما علائم بدتر می شد و عرق می کردم. همسرم را بیدار کردم که نبضم را گرفت و با آمبولانس تماس گرفت. همانطور که در آمبولانس دراز کشیده بودم و آژیرها بالای سرم بود، دعا کردم قبل از اینکه به اورژانس بروم نمیرم.
آنها می گویند که روزهای اول ماه جولای زمان خطرناکی برای حضور در بیمارستان است، زیرا پس از آن آموزش دستیاران جدید آغاز می شود. اما علیرغم ساعت اولیه، یک پزشک ارشد اورژانس حضور داشت که سریعاً به تیم پزشکی دستور داد که کاتترهای داخل وریدی را در دستان من بگذارند، برای آزمایش خون بگیرند، دندان های اکسیژن را از سوراخ بینی من بچسبانند و نوار قلب انجام دهند. او گفت که به نظر می رسد مشکل چیزی به نام تاکی کاردی نودال دهلیزی بطنی باشد. میدانستم آن به چه معنی است. ضربان قلب ما با یک تکانه الکتریکی که از دهلیزها، حفره های فوقانی قلب منتشر می شود، شروع می شود و سپس به بطن ها می رسد و باعث انقباض آنها می شود. در یک قلب طبیعی، یک تاخیر قبل از شروع ضربان قلب بعدی وجود دارد. در قلب من، تکانه های الکتریکی بلافاصله در مسیری فریبنده بازگشتند. بطنهای من سیگنالهای انقباض دائمی دریافت میکردند و مدتی زمان میدادند تا خون وارد آنها شود و به بافتهایم پمپ شود.
با این حال، فشار خون من هنوز به سطح هشدار کاهش نیافته است. بنابراین اولین تلاش من برای کند کردن قلبم شامل فشردن ماهیچه های شکمم در به اصطلاح مانور والسالوا بود که می تواند با تحریک عصب واگ به کنترل ضربان قلب نامنظم کمک کند. اما چندین بار تلاش هیچ تفاوتی نکرد و تنفسم سخت تر شد. سپس دکتر توضیح داد که از طریق دوز داخل وریدی من، یک دوز آدنوزین به من می دهد، دارویی که جریان سیگنال های الکتریکی به قلب را متوقف می کند. قلبم کاملاً از تپش می ایستد. او گفت، ما امیدواریم که دوباره به تنهایی و با سرعت عادی شروع کنیم. البته ممکن است آدنوزین کار نکند. او جزئیاتی ارائه نکرد، اما من می دانستم: قدم بعدی این است که سعی کنم قلبم را با پدال های شوک الکتریکی دوباره راه اندازی کنم.
یک دوز آدنوزین هیچ تاثیری نداشت. اما اندکی پس از دوز دوم، مانیتور قلب ناگهان خاموش شد و من به صفحه نمایش نگاه کردم: یک خط صاف. قلبم ایستاده بود. من یک حس شوم عذاب داشتم، یک احساس درونی که قرار است اتفاق وحشتناکی رخ دهد. اما بعد صدای تپشی شنیده شد، انگار لگدی به سینه ام زده باشد. قلبم شروع به تپیدن کرد - آهسته، سخت. در عرض چند دقیقه، سرعت و ریتم به حالت عادی بازگشت. پمپ الکتریکی در سینه ام دوباره به بدنم خون می داد.
تیموتی جی. یورگنسن، استاد پزشکی پرتودرمانی در دانشگاه جورج تاون، در کتاب جدید خود، اسپارک (پرینستون) می نویسد که «زندگی چیزی جز برق نیست». در زندگی روزمره، وقتی رعد و برق را در آسمان می بینیم یا لوازم خانگی خود را روشن می کنیم، تمایل داریم این واقعیت را نادیده بگیریم. هدف یورگنسن، در این گشت و گذار پرحرف و گستره از نقش الکتریسیته در زیست شناسی و پزشکی، این است که به ما نشان دهد که هر تجربه ای که از خود داریم - از حواس بینایی، بویایی و صدا گرفته تا حرکات و افکارمان - بستگی دارد. از تکانه های الکتریکی
با کهربا شروع می شود، ماده ای که احتمالاً مردم برای اولین بار سعی کردند از برق برای اهداف پزشکی استفاده کنند. کهربا رزین سنگ شده درختان ماقبل تاریخ است. هنگامی که اصطکاک می شود با الکتریسیته ساکن شارژ می شود. می تواند ذرات ریز ماده مانند کرک را جذب کند و شوک ایجاد کند و این خواص آن را جادویی می کند. آویزهای کهربایی با قدمت 12000 سال قبل از میلاد یافت شده است و یورگنسن می نویسد که ارزش چنین جواهراتی بسیار بیشتر از زیبایی آن خواهد بود. در عصر تاریخ ثبت شده، اطلاعات فراوانی در مورد استفاده از کهربا وجود دارد. یورگنسن می نویسد که یونانیان باستان بیماران را با آن ماساژ می دادند و معتقد بودند که "نیروهای جذاب آن درد را از بدن آنها خارج می کند" و این کلمه یونانی برای کهربا است -الکترون-این یک واژه نامه کامل از خواص الکتریکی را به ما می دهد. در قرن اول روم، پلینی بزرگ نوشت که پوشیدن کهربا به دور گردن می تواند از گلودرد و حتی بیماری های روانی جلوگیری کند. رومی ها همچنین از الکتریسیته غیر ساکن ماهی های اژدر که به انواع مختلف پرتوهای الکتریکی نامیده می شد برای ضربه زدن به بیماران مبتلا به بیماری ها از جمله سردرد و هموروئید استفاده می کردند.
در اوایل قرن شانزدهم، پاراسلسوس، پزشک برجسته سوئیسی، کهربا را "دارویی نجیب برای سر، معده، روده ها و سایر ناراحتی های تاندون" نامید. طولی نکشید که دانشمند انگلیسی ویلیام گیلبرت کشف کرد که مواد دیگری مانند موم و شیشه اگر آنها را مالش دهید می توانند بار تولید کنند و یک آلمانی به نام Otto von Guericke یک ژنراتور الکترواستاتیک درشت ایجاد کرد. اما هیچ راه مطمئنی برای مطالعه الکتریسیته وجود نداشت تا اینکه کوزه لیدن در سال 1745 اختراع شد. (کوزه نام خود را از شهری که توسط یک دانشمند هلندی ساخته شد گرفته شده است، اگرچه یک دانشمند آلمانی تقریباً در همان زمان به همان پیشرفت دست یافت.) کوزه لیدن شاید انباشته شدن بار از الکتریسیته ساکن و سپس آزاد شدن آن را به صورت جریان الکتریکی ایجاد کرد و یورگنسن از هیچ هزینه ای برای گفتن آزمایش های عجیب و غریب پس از آن دریغ نکرد. در سال 1747، یک روحانی فرانسوی به نام ژان آنتوان نوله تأثیر برق را بر بدن انسان برای پادشاه لویی پانزدهم نشان داد:
نولت برای آزمایش بعدی خود با انجام همان روش با زنجیره ای متشکل از هفتصد راهب کارتوزی از خود پیشی گرفت.
کشف این که الکتریسیته نه تنها به بدن شوک وارد می کند، بلکه بخشی از قدرت آن است، در دهه هفدهم و هشتاد میلادی، زمانی که دانشمند ایتالیایی لوئیجی گالوانی، مجموعه ای از آزمایشات را انجام داد که در آن جریان الکتریکی باعث حرکت در پاهای بریده یک قورباغه شد، رخ داد. گالوانی این کشف را به آنچه که «الکتریسیته حیوانی» می نامد نسبت می دهد و برای مدتی مطالعه چنین پدیده هایی به نام گالوانیزم شناخته می شد. (در همین حال، یک رقیب گالوانی، الساندرو ولتا، باتری را اختراع کرد و نام آن را به ولتا داد.) شاید مشهورترین نمایش گالوانیکی توسط جووانی آلدینی برادرزاده گالوانی در ژانویه 1803 در لندن انجام شد. او در مقابل حضار، بر بدن مردی به نام جورج فاستر که به تازگی در زندان نیوگیت به دلیل قتل همسر و فرزندش به دار آویخته شده بود، الکترودها را اعمال کرد. یورگنسن به گزارشی از تقویم نیوگیت، یک نشریه مشهور که جزئیات هولناکی را در مورد اعدام ها ارائه می دهد:
یورگنسن می نویسد، برخی از تماشاگران معتقد بودند که آلدینی در تلاش است فاستر را به زندگی بازگرداند. او ادامه می دهد که کار آلدینی مورد توجه نویسنده و فیلسوف سیاسی انگلیسی ویلیام گادوین قرار گرفت که بسیاری از محققان برق را می شناخت. گادوین پدر مری شلی، نویسنده کتاب فرانکشتاین (1818) است که در نهایت تصویر بوریس کارلوف را به عنوان یک هیولا با الکترودهایی که از گردنش بیرون زده اند، به ما داد. این تصویر یک اختراع صرفاً هالیوودی است - هیولای شلی با برق کار نمی کند - اما کتاب در جای دیگری به گالوانیزم اشاره می کند و احتمالاً نسخه محبوب و حرامزاده داستان چیزی پنهان در اصل داستان را آشکار می کند.
با گسترش علاقه به برق، وسواس پزشکی در مورد درمان الکتریکی برای مقابله با همه چیز از سردرد گرفته تا افکار بد یا مشکلات جنسی وجود داشت. یورگنسن دستگاه تأثیرگذاری Toepler را آزمایش کرد، دستگاهی که قدمت آن به حدود سال 1900 باز میگردد، نه چندان دور قبل از اینکه قانون غذاها و داروهای پاک در سال 1906 به دوره رنگهای الکتروشارلاتانی پایان دهد. این دستگاه با مجموعهای از دیسکهای شیشهای دوار که توسط یک میل لنگ دستی کنترل میشوند، الکتریسیته تولید میکند تا درمان به اصطلاح «نسیم ساکن» را تولید کند. الکتروتراپیستی که دستگاه را کنترل میکند، ولتاژ را با نزدیکتر کردن دو توپ برنجی در حین پرواز جرقهها بین آنها اندازهگیری میکند. سپس با فشار دادن یک سوئیچ، برق به سمت سر یورگنسن هدایت می شود:
[ad_2]
مقالات مشابه
- چرا هیچ کس درباره طراحی داخلی صحبت نمی کند و امروز چه کاری باید انجام دهید
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- تهویه باید بهبود یافته و در ساختمان های دانشگاه برای سلامت و عملکرد
- بهترین فیلم های سال 2021
- سانتا باربارا شورای شهر اعلام کرد اولین کلیسای سیاه شهر یک نقطه عطف تاریخی
- فعال سازی کربن فعال: بررسی
- خصوصیات کربن فعال چیست؟
- جف بریجز ایجاد امضا پایدار منابع گیتار
- مراجعه به بازار خرید و فروش خودرو چه مشکلاتی دارد؟
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی