سرمایه داری است و نه حلال

وقتی که من دریافت ایمیل که کلاس را آنلاین شروع مارس 13, آن را خیلی دیر شده بود برای دریافت یک بلیط برگشت به تب

توسط NEWSWORLDS در 11 تیر 1399

وقتی که من دریافت ایمیل که کلاس را آنلاین شروع مارس 13, آن را خیلی دیر شده بود برای دریافت یک بلیط برگشت به تبوک — مسافرت های بین المللی و از عربستان سعودی شده بود به طور موقت به حالت تعلیق توسط وزارت امور خارجه به منظور محدود کردن گسترش COVID-19. من سعی کردم برای جلوگیری از قابل پیش بینی حمله وحشت. من شروع به شمارش همه از دلایل این امر می تواند سخت تر به حفظ خودم را آرام اگر من رفت و برگشت به خانه و سعی کردم به کلاس در یک منطقه زمانی مختلف. من فکر کردم دعا قطعا کمک خواهد کرد. آن را همیشه می کند. پس رو به سوی مکه, من نماز من mat.

حدود یک ماه پس از آن ایمیل وزارت امور خارجه راه اندازی یک وب سایت است که اجازه عربستان شهروندان و خانواده خود را به ثبت نام در مورد آنها می خواستند برای رفتن به صفحه اصلی. این امر ترتیب پرواز برای تمام ثبت نام و تماس با آنها را با جزئیات پرواز بر این اساس است که افراد ضعف سيستم ايمنی و خانواده های افراد متعلق به آن گروه خواهد بود در اولویت قرار گیرد. نیازی به گفتن نیست, من ثبت نام چند ساعت حتی قبل از این وزارت اعلام رسمی از این سایت. و من دعا کردم دوباره.

یک ماه بعد از من نشنیده بودم در مورد وضعیت ثبت نام و یا جزئیات پرواز. من آنقدر غرق در روزمره من در پناهگاه در محل است که من نمی خواهم هر چیزی را به مختل کردن آن. در آن زمان نیز اواسط ماه مه که به معنای من کلاس های تابستان را به زودی آغاز خواهد شد. اما من هنوز هم می خواستم به عقب برگردید. من بعد از دریافت یک ایمیل در وسط شب بیان کرد که من پرواز را ترک ژوئن 16. این بدان معنی است که من می دانستم که تاریخ من بازگشت و من نیز تا به حال زمان برای تنظیم روال برای تابستان کلاس قبل از اینکه به تماشای یک ساعت 10 صبح سخنرانی زنده در 8 p. m. همه چیز کار می کرد که من می خواستم. خیلی دعا کردم دوباره.

امروز نشانه 13th بعد از بازگشت من به خانه. (من به یاد داشته باشید روز دقیق, چون هنگامی که من وارد عبدالعزیز فرودگاه بین المللی من نصب یک برنامه که مشخص شده تعداد روز من تا به حال به قرنطینه باقی می ماند.) بعد از آن در یک شب چند روز پیش من فقط به پایان رسید نوشتن نهایی مقاله برای یکی از کلاس های تابستان که نتیجه در پایان این هفته است. پدر و مادر من شنید من شکایت در مورد یکی از تکالیف برای این کلاس. اگر چه من اغراق آمیز نگرانی های من در مورد آن گفت: به عنوان یکی چیزی است که آنها می خواهم به من گفت تمام زندگی من هر بار که من می ترسید یک درجه یا ابراز نگرانی در مورد آینده چیزی است که آنها هنوز هم می گویند در پایان از همه ما تصویری چت برای کاهش اضطراب من.

"تا زمانی که شما دعا می کردم خدا با شما است. هیچ چیز دیگری مهم است." آنها همیشه آن را تکرار می اما اولین بار آنها گفت: آن را تقریبا به صورت روزانه بود که من عملکرد تحصیلی و به طور کلی بهداشت روانی رو به وخامت گذاشته و در کلاس پنجم. (قدیمی تر دانش آموزان را آزار و اذیت من هر روز برای اینکه یک "دختر". اما در کنار این نقطه است.) پدر و مادر من به من یادآوری اهمیت دعا و می خواستم برای اطمینان من متوجه شدم نه به تعریف یک کلاس. ارزش من به آنها و به خودم باید خیلی بیشتر. بنابراین من دعا و دعا و دعا به خدا به طرف من. پدر و مادر من گفت من باید آنها همیشه درست است.

حرکت رو به جلو برای شروع کردم به تأخیر انداختن نماز. من خواندن قرآن تنها یک بار در هفته. خدا حاضر بود با من اما من از راه دور. من شروع به از دست دادن بسیاری از عادات من کشت بازگشت به خانه. به نظر من اسلام یک یادآوری ثابت نیاز به فراتر از ماتریالیسم جهان است. اما من بی حس شد به این یادآوری زمانی که تنها جنبه ای از جهان است که من را جذب آن مي رود. من زندگی می کردند به طور موقت احساس رضایت و اعتبار سنجی به پایان رساندن من به انجام لیست. من معتاد شد به سروتونین دوز برای دستیابی به یک هدف و حرکت خود را به دیگری. "کار" "فشار" و "سخت کار کردن" با وجود خستگی. بنابراین پدر و مادر من' مشاوره در مورد محوریت نماز به خاطر من چگونه من می خواستم بیشتر از زندگی از این غلط زیاده توهم موفقیت. دعا می کردم دوباره از احساس گناه و شرم از گرسنگی مایل بیشتر از این زندگی.

در آن زمان به نظر می رسید که تکامل یافته ترین شکل زندگی انسان تعریف شد با پیگیری مستمر از اهداف یکی پس از دیگری — یک چرخه بی پایان از یک فکر اصیل جاه طلبی و اجتناب ناپذیر خستگی. من فکر کردم من شخصا انتخاب این زندگی من مقصر خودم را برای پیوستن به "استانداردهای" مجموعه ای برای من و من punished خودم با شک به خود. اما انسان در زندگی به عنوان ما آن را می دانم به عنوان فیلسوف لودویگ ویتگنشتاین توصیف آن "است و نه فقط یک تصادفی پیوسته جریان را نشان می دهد اما راجعه الگوهای نظم مشخصه روش انجام و از احساس و بازیگری از صحبت کردن و برقراری ارتباط." این الگوها رو تحت تاثیر قرار غالب چارچوب اخلاقی که اشکال چگونه درک ما از خود و جهان اطراف ما.

در مورد ما, ما در حال دیدن از طریق لنز از سرمایه داری: بهره برداری از سلامت و ثبات در نام و بهره وری و به حداقل رساندن ما ارزش به نام رشد اقتصادی اولویت باطل رقابت و منافع شخصی به نام فردیت. سرمایه داری به خودی خود آشکار در جنبه های مختلف زندگی ما است. به عنوان دانشمند علوم سیاسی Alyson کول متحده, "سرمایه داری است که بیش از یک سیستم اقتصادی و به جای ... (آن) اشکال روابط ما با دیگران احساس ما از خودمان و ظرفیت, شیوه ها و اقدامات در جهان مادی است."

یکی از عوامل اصلی کمک به توسعه سرمایه داری در اروپا بود, shift as Daniel والدن استدلال "مشخص افزایش تکیه بر عقل بشر و کاهش مذهبی خرافات." پیشرفت آن و سپس آن را مورد نیاز به deglamorize اهمیت معنویت از تجربه انسانی در رسیدن به بیشترین تکامل زندگی انسان: یکی از "ماتریالیسم" و "صنعتی شدن" به جای "جادویی" و "الهی" — ساخت سرمایه داری یک دین است. و هر کس نمی اختصاص داده شده به این دین که در تعریف مدرنیته است حذف شود از این مدرنیته. اما به اعتقاد من در "خرافات" اسلام ترویج. من پیدا کردن آرامش در آن است. و به اعتقاد من در توانایی خود را به دور از توهم داری به فروش می رساند ما.

دعا یکی از پنج رکن اسلام است. پذیرفته شود نماز باید مستلزم khushoo': کامل تمرکز ذهن و تواضع او در برابر خدا ، چند دقیقه یا ساعت — یکی صرف دعا یک جدایی موقت از ماتریالیسم جهان از راه آن رشد کرده است بر ما. من پیدا کردن دعا به سنگین گاهی اوقات من از انجام آن به جای عمل به آن بدون توجه به جزئیات و یا khushoo'. دلیل اصلی من این دلیل است که من می خواهم را به پایان برساند این بخشی از روز است که من تنها موظف به انجام پنج بار و بازگشت به در حال اجرا در این مسابقه بی پایان رقابت که من خوار شمردن و دیگر نمی خواهید به بخشی از.

زمانی که من فکر می کنم از بین بردن تمام اشکال سرمایه داری در زندگی ما, من فکر می کنم اسلام است. من فکر می کنم از دعا. من فکر می کنم پدر و مادر من' یادآوری: وجود دارد خیلی بیشتر به وجود ما و جهان اطراف ما از توهم دستاورد که مشخص شده است که با بهره برداری از بدن ما و روح در صورت سرطانی رشد.

خالد Alqahtani می نویسد: دوشنبه ستون در مبارزه با استعمار. با آنها تماس بگیرید در [email protected]



tinyurlis.gdu.nuclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن