شاه شهریار و برادرش شاه زمان، شک دارند که رنج آنها در این دنیا بی نظیر است. همسرانشان با مردان دیگر هم خوابیده اند و این آنها را به غم و اندوه و جنون می کشاند - شاه زمان زن و معشوقش را با شمشیر به سیخ می کشد - و به دنبال یافتن بدشانس تر از آنها. یک روز صبح، پس از بیدار شدن در ساحل جنگلی، زنی را می بینند که در کنار جنی خوابیده ایستاده است. او می گوید: «با من محبت کن و مرا راضی کن وگرنه جن را بر تو می گذارم». مردان، با اکراه، ملزم می شوند. جن زن را در صندوقچه ای شیشه ای در اعماق دریا محبوس کرده است، اما این مانع از خوابیدن او با نود و هشت مرد دیگر نشده است. او میگوید: «او فکر میکرد که من را دارد و میتواند مرا برای خودش نگه دارد، فراموش میکند که ثروتی که در انبار دارد را نه میتوان تغییر داد و نه آنچه را که یک زن میخواهد».
برادران که از این سخنان بی خبرند، به سمت تاج و تخت خود می دوند. شهریار هر شب شروع به گرفتن عروس جدید می کند تا صبح روز بعد او را بکشند. والدین غمگین هستند؛ پادشاهی تاریک می شود سرانجام شهرزاد، دختر وزیر، نقشه ای می ریزد. او خودش را به عنوان عروس پیشنهاد می کند، اما شب به شب با داستان هایی که در صخره ختم می شود، توجه شهریار را به خود جلب می کند. با هر سپیده دم، پادشاه تصمیم می گیرد تا او را زنده نگه دارد و می سوزد تا بداند چه چیزی در آینده خواهد آمد.
این داستان قاب مجموعهای از داستانهای آزاد است که به انگلیسی به عنوان «شبهای عربی» شناخته میشوند، همانطور که در ترجمهای جدید برقی توسط یاسمین سیل، شاعر سوری بریتانیایی روایت میشود. فراتر از قاب داستان و چند داستان اصلی، توافق کمی در مورد آنچه در «شبها» تعلق دارد، وجود دارد. این مجموعه هیچ نسخه خطی معتبری ندارد. نویسنده شناخته شده ای نیست همانطور که محقق پائولو لموس هورتا، ویراستار این نسخه جدید در مقدمه ای توضیح می دهد، می دانیم که کتابی به نام آن در اوایل قرن دوازدهم در قاهره در گردش بوده است، اما آن نسخه هرگز پیدا نشده است. مشهورترین نسخه خطی - نسخه خطی «سوری» که برای محققان شناخته شده است - مربوط به قرن چهاردهم یا پانزدهم است، و بخشی از نسخه خطی قرن نهم وجود دارد که گمان می رود اقتباس اولیه از فارسی باشد. (بر این باورند که بسیاری از داستان ها از هند و ایران به سرزمین های عربی که در آنجا شکوفا شده اند، سفر کرده اند.) از همه ناامیدکننده، هیچ نسخه خطی عربی برای داستان هایی که بیشتر مردم می دانند- «علاءالدین و چراغ شگفت انگیز»، «علی بابا و به نظر می رسد چهل دزد، "شاهزاده احمد و پری پری بانو" وجود دارند. اولین چاپ شناخته شده آنها به زبان فرانسوی در قرن هجدهم توسط شرق شناس آنتوان گالاند بود و مدتها تصور می شد که او نویسنده قانونی آنهاست.
مترجمان معاصر بدون داشتن متن عربی برای کار کردن، اغلب در برابر گنجاندن این داستان های رایج در آثار خود مقاومت می کنند. سیل و هورتا رویکرد متفاوتی دارند. مدتی است که می دانیم داستان های فرانسوی منبع عربی دارند، مردی که گالاند در سال 1709 با او آشنا شد. در آن زمان، گالاند با هفت جلد از ترجمه "شب ها" خود منتشر شده بود که عمدتاً بر اساس آن نوشته شده بود. نسخه خطی سوریه. (یکی از دوستان این سند را در سال 1701 به او داد.) کتاب ها فروش فوق العاده خوبی داشتند، و ناشر گالاند او را برای خرید بیشتر آزار می داد - اما او به پایان نسخه خطی خود رسیده بود و از نظر مواد در ضرر بود. آن بهار، در آپارتمان یکی از دوستان، گالاند با حنا دیاب، مسافری از حلب آشنا شد که «قصه های زیبای عربی» را می دانست، همانطور که گالاند در دفتر خاطرات خود نوشت. در طول یک ماه، دیاب داستان های خود را گفت و گالاند آنها را خط خطی کرد. (یادداشت های گالاند باقی مانده است.) دیاب هرگز نشان نداد که این داستان ها بخشی از «شب ها» است. او هرگز توضیح نداد که آیا آنها را در جایی شنیده است یا آنها را ساخته است.
خاطرات دیاب در سال 1993 مجدداً در کتابخانه واتیکان کشف شد و در سال 2015 به زبان فرانسه منتشر شد. سرانجام بهار گذشته به زبان انگلیسی منتشر شد. جلد هورتا و سیل، به نوبه خود، داستان های دیاب را با مجموعه ای از تأثیرگذارترین داستان ها از نسخه های خطی عربی جفت می کند. هر صفحه با تصاویر و عکسهایی از سایر ترجمهها و اقتباسهای داستانها، و همچنین مجموعهای از یادداشتها با جزئیات فوقالعاده که داستانها و تنظیمات آنها را روشن میکند، تزئین شده است. هورتا می نویسد: «تنها چنین انتخابی به خواننده، چه تازه کار با داستان ها و چه از قبل متخصص، این شانس را می دهد که آنها را به طور معناداری در ارتباط با یکدیگر بخواند.
من هم تازه وارد داستان هستم و هم نه. ترجمههای «شبهای عربی» خوانندگان وفادار زیادی داشته است، از مارسل پروست تا چارلز دیکنز، جیمز جویس تا شارلوت برونته. اما این داستان ها هرگز در میان عرب گرایان جایگاه چندانی نداشتند. نسخههای اصلی اغلب به زبانی نوشته میشوند که «عربی میانه» در نظر گرفته میشود، و به ندرت توسط قانون کلاسیک پذیرفته شدهاند. یکی از محققین هورتا در سال 1956 می گوید: "این عربی است و در عین حال نیست." ساختگی.»
اما من در مصر بزرگ شدم، جایی که تأثیر داستان ها، به عنوان سنگ محک فرهنگی، بسیار زیاد است. بین داستانهای «شبها» که در کودکی میشنیدم و سریالهای «شبها» با مضمون «شبها» که در ماه رمضان سیل تلویزیون را میآیند، تصور میکردم که بسیاری از قصهها زنگ میزنند. در واقع، تعداد بسیار کمی این کار را انجام دادند و آنها بیشتر داستان هایی بودند که گالاند اضافه کرد. حتی در آن زمان، برخی جزئیات جدید به نظر می رسید. نمی دانستم فرش پرنده نه مال «علاءالدین» بلکه متعلق به «شاهزاده احمد و پری پری بانو» است و نه می دانستم علی بابا در واقع قهرمان داستان او نیست. داستانی که دیاب برای گالاند تعریف کرد، در مورد بردهای است که علی بابا را نجات میدهد و نام اصلی آن «تصویر مرجانا یا چهل دزد خاموش با مهارت یک برده» بود. در کمال تعجب، تقریباً هیچ خاطره ای از داستان های عربی نداشتم.
و با این حال، آن داستانهای قدیمیتر و ناآشنا به من نزدیکتر میشدند، آهنگ آرامشبخش آنها یادآور داستانهای عامیانه قافیهای است که تا به امروز در روستاهای مصر رشد میکند. بارزترین ویژگی داستانهای عربی، ثبتهای در حال تغییر آنها است - نثر، نثر قافیه، شعر - و سیل حرکت بین آنها را به زیبایی به تصویر میکشد. جنگجویان عشایری به شهری فرود می آیند که «به اندازه دانه های شن، شمردن و تحمل آن غیرممکن است». سه شخصیت یک سینه را میشکنند و میبینند: «در درون سبدی از پشم قرمز، و درون سبد فرشی بود و زیر آن، شالی چهار تا شده بود، و زیر آن، زن جوانی مانند نقرهی خالص کشته شد. و تکه تکه کنید.»
بسیاری از توصیفات به طور مشخص عربی باقی مانده است. Seale، به جای حل اصطلاحی آنها، ما را به صدای بومی آنها منتقل می کند. بدن برهنه زن «مثل تکه ماه» است. شخصیتی که می میرد «به سوی سازنده اش برده می شود» و دیگری به ما می گوید که روحش زیر پای اوست. سیل ابهام نثر عربی را تداعی می کند - ما می بینیم که "ده کاناپه با رنگ آبی پهن شده اند" - و او استعداد عجیبی در حفظ غرابت آن نیز دارد. در یکی از قسمتهای جالب، او شیرینیهای موجود در یک بازار شلوغ را برمیشمرد:
بسیاری از این شیرینی ها، از جمله شیرینی های به ظاهر خارق العاده، واقعی هستند و در متون عربی قرون وسطی یافت می شوند. یادداشتی توضیح میدهد که سیل مجبور شد «اسمهای ابداعی دسرهایی که معادل انگلیسی ندارند» بسازد. زمانی که ما به «خوردن و تشکر» میرسیم، این الگوی صدا و نه توصیف اوست که به ما کمک میکند بفهمیم یک رفتار ممکن است چگونه ظاهر یا طعمی داشته باشد.
در داستانهای فرانسویها، سیل تلاش میکند تا کیفیت روایی سریع را از آهنگ تشریفاتی گالاند نجات دهد، اما داستانهایی که ظاهر میشوند هنوز بسیار مرتبتر از داستانهای عربی هستند. شخصیت ها بهتر توسعه می یابند، و ما نگاه عمیق تری به درونیات آنها داریم. اما، در مقایسه با حروف عربی، که اغلب به آیه میشکنند، آنها احساس صافی میکنند و کاملا عقیم هستند. یکی از محققین 1420 شعر در «شبها» برشمرده است که بسیاری از آنها متعلق به شاعران معتبر قرن دهم تا چهاردهم است. مترجمان مشهور انگلیسی اغلب در مورد اینکه آیا آنها را درج کنند، اختلاف نظر داشتند. خوشبختانه Seale ده ها مورد از آنها را ترجمه کرده است، و آنها یکی از نقاط قوت این نسخه هستند. مردی که از بدبختی های فزاینده ویران شده، گریه می کند: «سرنوشت من مانند دشمن است: / فقط نفرت را به من نشان می دهد. / اگر یک بار به مهربانی خم شود / به زودی اشتباهش را جبران کند. شخصیت دیگری در لبه ناامیدی این سطور را می گوید:
[ad_2]
مقالات مشابه
- در ایستگاه یازده همه هنر اقتباس است
- کارل و جو لیندروس: 1936-2019
- Sister, sister
- بیماری همه گیر در معرض نژاد و طبقه تقسیم
- چگونه به نوع Omicron واکنش نشان دهیم
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- 10 روشهای ناشنیده دستیابی به بزرگتر پودر باریت
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- سانتا باربارا شهرستان شورای تصویب بحث توسعه
- خرید رپورتاژ pbn | ریپورتاژ پی بی ان