Nocturne Chopin No. 7، در سی شارپ مینور، با صدایی آرام و خاکستری شروع میشود: یک آرپژی پرنده در دست چپ، که فقط از سی شارپ و جی شارپ تشکیل شده است. این یک هارمونی توخالی است که در برزخ بین ماژور و مینور است. سه میله به داخل، دست راست وارد E می شود، به نظر می رسد جزئی است، اما حرکت به سمت E-sharp این موضوع را مبهم می کند و به سمت ماژور اشاره می کند. اگرچه این ابهام در اقدامات بعدی از بین می رود، اما ابهام همچنان ادامه دارد. در نوار دهم چیزی حتی وحشتناکتر اتفاق میافتد. ملودی به طور ناگهانی روی آهنگ اصلی B-sharp متوقف می شود در حالی که دست چپ در یک الگوی بی ثمر دیگر گیر می کند - این ملودی شامل نت های D، A و C-sharp است. این تقریباً مانند یک نقص است، یک صفحه نمایش یخ زده. سپس لحظه ای از وضوح غم انگیز فرا می رسد: یک عبارت بی عیب و نقص یک اکتاو پایین می آید، با یک چرخش کوچک درباری در پله چهارم ترازو. قبل از ناپدید شدن فقط یک بار دیگر شنیده می شود. من همیشه بیهوده آرزوی بازگشت آهنگ را دارم: یک کودا که به طرز شیرینی زمزمه می کند، نبود آن را کاملاً جبران نمی کند. زیبایی نهایی همیشه خیلی سریع می گذرد.
در سال گذشته سه ضبط از آهنگهای شبانه کامل شوپن وارد شد: یکی در لیبل Deutsche Grammophon، با پیانیست جوان کانادایی، یان لیزیکی. یکی در هارمونیا موندی، با هنرمند باسابقه فرانسوی آلن پلانس، که از ساز قدیمی پلیل 1836 استفاده می کند. و یکی در هایپریون، با استفن هاف، همدان انگلیسی. تصور گوش دادن در یک محیط به این قطعات آرام و متفکرانه - در مجموع بیست یا بیست و یک، بسته به نحوه شمارش - ممکن است شوپن را عجیب به نظر بیاورد. اگرچه او مجموعههایی از شبها، پیش درآمدها، والسها، مازورکاها و غیره را جمعآوری کرد، رسیتالهای افسانهای افسانهای افسانهای او انتخابهایی از دستههای مختلف را در هم آمیخت و همچنین آثاری از آهنگسازان دیگر را در خود جای داد. پیانیست های شوپن امروزه به منظور پرورش کنتراست، تمایل دارند از این شیوه پیروی کنند. پیمایش زنده از کل مجموعه Nocturnes نادر است. با این حال، در حوزه صمیمیتر گوش دادن به خانه، ایده گذراندن چند ساعت در این قلمرو به هیچ وجه عجیب نیست و این تجربه منطق رویایی خود را جمع میکند.
C-sharp-minor Nocturne آزمون خوبی برای ارزیابی سبک های این پیانیست ها است که از بسیاری جهات متفاوت است. لیزیکی کسی است که آگاهانهترین مکتب رمانتیک نوازندگی شوپن را دنبال میکند - حساسیت مطالعهشدهای که در دستان نادرست میتواند یک اجرای فیلم دورهای پریشان را توسط فردی مانند تیموتی شالامه تداعی کند. در دستان Lisiecki، Nocturne شروعی عمداً کند میکند، گویی خودش را از خواب بیدار میکند. زمانی که ملودی آغازین به سمت بالا حرکت می کند، سرعت، از قبل ضعیف شده است. Lisiecki خط را بسیار صاف نگه می دارد و چندین علامت لهجه شوپن را نادیده می گیرد. این اتمسفر منزوی و اثیری بهشدت توسط بخش میانی طوفانی شکسته میشود: اکتاوهای دوتایی سمت چپ که به راخمانینوف برمیگردند به مادی اصلی.
لگاتو مخملیای که لیزیکی روی نوکتورن سی شارپ مینور به ارمغان میآورد، در ساز دورهای پلانس که صدایی واضحتر و دلپذیرتر دارد، غیرممکن است. در دستان پلانس، ملودی اصلی شکننده و مردد به نظر می رسد، به شیوه ای گویا موثر. سبکی نسبی تن صدای انتقال به بخش میانی را به طور غیرعادی ارگانیک می کند. از آنجایی که اکتاوهای دوتایی فاقد رزونانس پررونق هستند، یکپارچه تر می شوند - شبانه تر. اگر شوپن به نوع استینوی مدرنی که لیزیکی به کار میبرد دسترسی داشت، شاید اصلاً نیازی به دو برابر شدن آن احساس نمیکرد.
در مورد هاف، سرعت او به طور قابل توجهی سریعتر از دو نفر دیگر است. او این قطعه را در کمتر از پنج دقیقه پشت سر می گذارد. Lisiecki تقریباً شش مورد نیاز دارد. با بالا رفتن خط اولیه، هاف به جای عقب نگه داشتن، به جلو فشار می آورد. با این حال، او چیزی جز کسب و کار است. چیزی که بلافاصله و به طرز جادویی آشکار می شود، کیفیت آواز ملودی است. هنگامی که در میله ششم، از سی شارپ به جی شارپ می رسد، به نظر می رسد که هاف قبل از زدن نت دوم، نفسی سریع می کشد، همانطور که یک خواننده انجام می دهد. او همچنین لهجه شوپن را روی آن G-sharp مشاهده میکند - حس کلمهای ناشناخته را که با تاکید بیشتر بیان میشود، میدهد. او در سه یادداشت سریع بعدی کمی تجمل می کند، گویی امتداد همان اندیشه پنهانی هستند.
هاف در یادداشت برنامه ای برای ضبط خود اظهار می کند که شبگردها "پیشینه ای از بهترین آریاهای اپرایی که تا کنون نوشته شده اند" هستند. مشاهده به سختی یک رمان است. عشق شوپن به اپرای بل کانتو بارها مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، مطمئن نیستم که آیا پیانیستی که ضبط شده است، پیوند را به اندازه هاف به طور کامل و متقاعدکننده بیان کرده است یا خیر. یکی دیگر از نمونه های گویا در ابتدای مجموعه، در B-flat-minor Nocturne می آید. آن قطعه با یک حرکت شش نت تزئینی آغاز می شود که به یک بیانیه موضوعی اولیه منجر می شود. در نوار سوم، ژست برمیگردد، اما در ظاهری بسیار دقیق - شکوفایی یازده نت در همان بازه زمانی، و به دنبال آن یک درخشش غمانگیز از بیست و دو نت. شوپن در اینجا از رسم اپرایی تزیین آریا در طول تکرار تقلید می کند. هاف با سرعت ثابتی که در شروع کار ایجاد شده است، این حس را به خواننده می دهد که در بالای همراهی خود حرکت می کند و سپس دوباره با آن هماهنگ می شود. Planès و Lisiecki در مقایسه رنج می برند. خطوط بالایی آنها به صورت درد کشیده دیده میشوند و نبض زیرین ضعیف است.
برخی از رمانتیکهای سرسخت ممکن است مخالفت کنند که هاف در رویکرد خود بیش از حد معمول است. گاهی اوقات، سرسبزی محض روش لیزیکی، پاداش هایی را درو می کند. من شیفته باز کردن فوق العاده آهسته او از D-flat-major Nocturne شدم. با این حال، هاف، که خواندنش تقریباً دو دقیقه کوتاهتر است، با بیان مایع و شفافش مرا جذب میکند. باز هم او در هر لحظه به این فکر کرده است که صدای انسانی چگونه ملودی را ارائه می دهد. در این فرآیند، او باعث میشود فراموش کنید که به عملکرد یک ماشین پیچیده گوش میدهید: مادی بودن ابزار ناپدید میشود. این توهم با ضبط هایپریون، که توسط ریچل اسمیت تهیه شده و توسط دیوید هینیت مهندسی شده است، تقویت شده است. پیانو یک Yamaha CFX است و صدای آن گرم و واضح است اما هرگز خشک نمی شود. این جلسات در تابستان 2020 در تالار ملکه الیزابت در مرکز ساوت بانک برگزار شد. من هاف و همکارانش را در حال کار روی این موسیقی شدیدا خصوصی در مکانی متروک، در شهری که متوقف شده بود، تصویر کردم.
در کاتالوگ گزارشهای عالی از شبهای شب کم نیست: ظرافت قوی آرتور روبینشتاین جوانتر، عظمت کلودیو آرو، غم و اندوه زیبای ایوان موراوک، غزلیات پر جنب و جوش ماریا ژوائو پیرس، شعر بیتأثیر نلسون فریره برزیلی فقید. من هیچ تردیدی در مورد قرار دادن هاف در آن شرکت ندارم. در بسیاری از شب های مهتابی، نسخه او همان نسخه ای خواهد بود که من برای اولین بار به آن دست پیدا می کنم.
تا سال گذشته، افراد کمی در دنیای موسیقی کلاسیک بینالمللی به ارکستر ملی باسک، که در سن سباستین، اسپانیا مستقر است، و تحت رهبری رهبر ارکستر جوان تگزاسی، رابرت تروینو، توجه میکردند. دو ضبط فوقالعاده شگفتانگیز در لیبل Ondine شهرت این گروه را بالا برده است. یکی از آنها به آثار مشهور موریس راول اختصاص دارد که در حدود بیست مایلی شرق سن سباستین، درست بالای مرز فرانسه به دنیا آمد. دیگری به بررسی آثار کمشناخته اما ارزشمند آمریکایی میپردازد - موسیقیهای چارلز مارتین لوفلر، کارل راگلز، هوارد هانسون و هنری کاول.
اجازه دهید باسکیها اجرای غرشآمیز «La Valse» راول را برای بقیه بایستند. با لمس های شخصیتی منفجر می شود: نودل های شوم کلارینت باس، ریتم های متقاطع بریده بریده، هجوم های زیبای پرتامنتو، ضربات تکان دهنده بر طبل باس. در عین حال، تروینو حرکت مقاومت ناپذیری را حفظ می کند و تمام جزئیات را در اوج عمومی جذب می کند. "La Valse" در پی جنگ جهانی اول ساخته شد، و رهبران ارکستر اغلب به اجرای یک ازدحام وحشیانه به سمت فاجعه اشاره می کنند. تروینو در مورد این تهدید کوتاهی نمی کند، اما او و نوازندگانش تا انتها به تاب خوردن ادامه می دهند و در تاریکی می رقصند. ♦
[ad_2]
مقالات مشابه
- سانتا باربارا شورای شهر اعلام کرد اولین کلیسای سیاه شهر یک نقطه عطف تاریخی
- روز حساب برای سانتا باربارا در جامعه توسعه بخش
- تظاهرات در نیویورک آزادانه تشکیل بی ربط و عصبانی اما آن را به بسیاری از فرصتی برای بیرون ریختن
- Refugio نشت نفت حل و فصل برای بحث در چهار شنبه
- کفسابی چیست و چه کاربردی دارد
- کارتون روزانه: پنجشنبه 22 دی
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- 5 راههای موثر برای دریافت بیشتر از لوازم عکاسی
- رانندگی در, فیلم, ساحل, رقص احزاب; اقیانوس شهرستان به ارمغان می آورد حوادث تابستان
- لینکلن جاده سریع السیر برنامه ریزی روز یادبود مسابقه ... با طرفداران