ده ها دوست اینترنتی اخیراً در ساتبی در منهتن گرد هم آمدند تا اولین مهر قانون اساسی ایالات متحده را بخرند (ارزش تخمینی: پانزده تا بیست میلیون دلار). این گروه که ConstitutionDAO نام دارد، به تازگی یک هفته را صرف جمع آوری میلیون ها دلار در توییتر، تیک تاک و دیسکورد از نام های نمایشی ناشناس کرده بود: مهاجران اخیر که دانشگاه را ترک کرده اند، بزرگ-بزرگ-بزرگ-بزرگ-بزرگ-بزرگ-بزرگ-بزرگ-بزرگ. نوه کسی که در انقلاب آمریکا جنگید. ("DAO" در "ConstitutionDAO" به معنای "سازمان مستقل غیرمتمرکز" است - یک ساختار شرکتی بدون رهبر که شبیه اتاق گفتگوی آنلاین با حساب بانکی است.) آنها در بیست و چهار ساعت اول چهار میلیون جمع آوری کردند. سپس شخصی چهار میلیون دیگر را به ارز اتریوم پیشنهاد داد. تا شب بعد، این پروژه در فضای مجازی پخش شد: هفده هزار اهداکننده بیش از سی و سه میلیون اهدا کردند (متوسط مشارکت: 206.26 دلار). "من احساس می کنم بخشی از یک ارگانیسم هستم!" یک همکار بیست و هشت ساله با کت چرمی سبز و صندل های چرمی با هیجان در لابی ساتبی گفت. "این عالیه لعنتی." در همان حوالی، مردی به نام شان موری، با ژاکت نظامی، شلوار سفید و کلاه مثلثی شکل، تابلویی را برداشت که روی آن نوشته شده بود:من قانون اساسی را می خرم”
مرد دیگری به موری نزدیک شد و خود را معرفی کرد: "به این فکر می کردم که آیا شخص دیگری حاضر می شود!" موری به لباس هایش نگاه کرد و گفت: "من باید متفاوت باشم، درست است؟" او خندید. "خوشحالم که این زندگی واقعی است. شما نمی خواهید به اینجا بروید و متوجه شوید که این ربات های توییتر همیشه بوده اند.
عنصری که DAO قصد داشت امشب روی آن مناقصه بگذارد، یکی از تنها سیزده نسخه باقی مانده از قانون اساسی ایالات متحده بود. متعلق به دوروتی گلدمن بود که شوهر فقیدش در سال 1988 آن را به قیمت صد و شصت و پنج هزار دلار خرید. سند - قسمت شماره 1787 توسط Sotheby's - توسط دیوید کلیپول و جان دانلپ در فیلادلفیا در 17 سپتامبر 1787 جمع آوری شد. (دانلپ اولین چاپ های اعلامیه استقلال را نیز چاپ کرد.) "این یک فرآیند بسیار پر زحمت بود،" یک ساتبیز سخنگو گفت: یک فیلم برای نامزدهای آینده توزیع شده است.
در طبقه سوم، چندین نفر از "همکاران اصلی" گروه - رهبران سازمان بدون رهبر، که قول داده بودند در صورت عدم پیروزی گروه، پول همه را برگردانند - در یک گالری تحت کنترل آب و هوا جمع شده بودند تا سند را مشاهده کنند، که در مهر و موم شده بود. شیشه . .
"به نظر نمی رسد میلیون ها دلاری که او خرج کند. این فقط یک تکه پوست است!» یک توسعه دهنده نرم افزار از بروکلین گفت. او دکمههای دکمهدار آلبرت چاق و لباسهای پشمی رنگین کمانی میپوشید.
مردی با کلاه قهوه ای گفت: حرف S شبیه F است. "" بلاssings "به نظر می رسد" بلوffچیزها! ”
در سرتاسر اتاق، لیلیانا پینوشه، یک زن هفتاد و پنج ساله که به تازگی درمان سرطان را در بیمارستانی نزدیک به پایان رسانده بود، از گروه پرسید که با قانون اساسی چه خواهند کرد.
نیکول رویز که یک کت چهارخانه بلند به تن داشت، گفت: «ما در حال صحبت با موزهها در مورد بهترین مکان برای میزبانی هستیم. او توضیح داد که اهداکنندگان در واقع این سند را ندارند، اما به تعیین آینده آن کمک خواهند کرد. "کل گروه حق رای دارند!" او گفت.
پینوشه گفت: «خوشحالم که این موضوع به دست شخصی نمیرود. وقتی همه چیز به بانک ها می رود مایه تاسف است.
در طبقه بالا، گروه وارد سالن شدند، جایی که چند ساعت دیگر نماینده ساتبی از طرف آنها تلفنی پیشنهاد داد. مکنزی برنت، مدیر اجرایی فنی 28 ساله، گفت: "داشتن چنین دسترسی دیوانه کننده است."
تئو بلر، دانش آموز دبیرستانی می گوید: «فکر کردن در مورد آن واقعا خنده دار است. "هیچ یک از ما به طور مستقل بسیار ثروتمند نیستیم - مانند، حراج ثروتمند. "
در ساعت شش، حدود سیزده هزار نام صفحه نمایش آنلاین برای تماشای حراج جمع شدند. حدود شصت نفر دیگر در یک فضای کاری مشترک در مرکز مهمانی IRL جمع شدند. رابی هیگر، نماینده منصوب گروه که هرگز در یک حراج بزرگ شرکت نکرده است، روی تخته سفید نوشته "WGBTC" - "ما قانون اساسی را خواهیم خرید". "سلام سلام؟" به آیفونش پارس کرد. تماس با نماینده ساتبیز به تازگی قطع شده است. "چی؟" یک نفر فریاد زد. "شوخی می کنی؟"
دو دقیقه بعد تلفن هایگر زنگ خورد. گفت: "بیا این کار را بکنیم، لعنتی!" "هوزه!"
حراج دهنده شروع به پیشنهاد ده میلیونی کرد. در عرض چند ثانیه، یکی از کارمندان ساتبی که گیرنده تلفن سیاه رنگی را به نمایندگی از کنت گریفین، میلیاردر صندوق تامینی در دست داشت، آن را به سی میلیون رساند. (گفته می شود گریفین از ارزهای دیجیتال متنفر است.)
هایگر مات و مبهوت گریه کرد: «یک دقیقه صبر کن. "باشه، سی و یک بساز!"
گریفین با سی و دو میلیون پاسخ داد. جنگ مناقصه در گرفت: سی و چهار میلیون دلار . . سی و هفت میلیون دلار . . سی و هشت میلیون . .
"گورتو از اینجا گم کن!" هایگر گریه کرد. "خوب، بگذارید به نظر برسد که ما در مورد آن فکر می کنیم. در آخرین لحظه، به سی و نه بروید. او مکث کرد. "نه، چهل!" با عذرخواهی به اطراف اتاق نگاه کرد. "فکر می کنم ما کاملا شارژ شده ایم."
حراجدهنده گفت: «ما میتوانیم چکش را بالا ببریم!» هایگر گفت: «فقط ولش کن!» پنجاه ثانیه قبل از اینکه گریفین بالاترین پیشنهاد برای یک سند تاریخی را ارائه کرد، گذشت: چهل و یک میلیون دلار یا حدود یک پنجم یک درصد. از ارزش خالص آن
هایگر تلفن را قطع کرد. یک نگهبان امنیتی زیر پرسید که چه اتفاقی افتاده است. یک نفر گفت پیشنهاد آنها حدود 1 میلیون دلار است. نگهبان گفت: دفعه بعد باید با من تماس بگیری. "من می توانم آن را به شما قرض بدهم." ♦
[ad_2]
مقالات مشابه
- پنج آواره در مجتمع مسکونی آتش سوزی در منچستر Twp.
- Downtown Phoenix court buildings close early on Monday in case of protests for Dion Johnson
- دولت لغو دور ساعت مجوز در 2 مکان
- نوجوان دست به خودکشی می پیوندد دیگر نیویورک شهرستان, دانش آموزان, دفاع از سلامت روانی
- رئیس آتش نشانی: یک مرده پس از آتش ریپ از طریق وست منچستر Township خانه
- دروس برتر 7 در مورد اسباب بازی برای یادگیری قبل از رسیدن به 30
- اشغال کم در طول COVID-19 ممکن است منجر به بسته شدن برخی از دانشگاه برکلی co-ops
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- تعمیر برج خنک کننده - کلینیک انرژی ساختمان
- اتوبار بلوار تعاون, باربری بلوار تعاون