در سال 2013، باراک اوباما، مارتین اندیک، سفیر سابق اسرائیل در دولت کلینتون و یکی از صداهای برجسته سیاست خارجی در واشنگتن را به عنوان فرستاده ویژه ایالات متحده برای مذاکرات اسرائیل و فلسطین منصوب کرد. تلاش های اندیک برای حل و فصل مناقشه اسرائیل و فلسطین، روندی که شامل گفتگوهای محرمانه بین دولت بنیامین نتانیاهو و تشکیلات خودگردان فلسطین بود، با ناامیدی به پایان رسید. اندیک در کتاب جدید خود با عنوان استاد بازی: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی در خاورمیانه، تاریخچه تعامل ایالات متحده در منطقه را - به ویژه از طریق تحلیل عمیق تلاش های وزیر خارجه سابق برای ایجاد صلح بین اسرائیل و همسایگانش.در جنگ اعراب و اسرائیل در سال 1973، اندیک کیسینجر را به عنوان یک استراتژیست بسیار باهوش و باهوش و چابک معرفی می کند که مانورهای او در نهایت ایالات متحده را به عنوان پیشرو صلح در منطقه معرفی کرد.
ایندیک، یکی از دوستان کیسینجر، انتقاداتی را از آنچه او «دستکاری» سوژهاش میخواند، ارائه میکند، زیرا او تهدیدها و چاپلوسیها را در تلاش برای ترغیب اسرائیلیها، مصریها و سوریها به مذاکره تغییر میدهد. اما به طور کلی، اندیک از بخش های بحث برانگیزتر میراث کیسینجر، که شامل حمایت او از طولانی شدن جنگ ویتنام و بمباران کامبوج در طول جنگ، کمک او در سازماندهی کودتا در شیلی، حمایت او از نسل کشی در پاکستان می شود، اجتناب می کند. که اکنون بنگلادش است و ترویج رژیم های سرکوبگر در آفریقا و آمریکای لاتین است.
من اخیراً با اندیک که اکنون یکی از همکاران برجسته در شورای روابط خارجی است تلفنی صحبت کردم. در طول گفتگوی ما که برای طولانی و وضوح ویرایش شد، در مورد اینکه کیسینجر چه درس هایی می تواند به حافظان صلح امروز بدهد، اینکه آیا ایالات متحده از نقش خود به عنوان یک قدرت بزرگ در منطقه استفاده کرده است و دوستی ترکیه با چنین شخصیت بحث انگیزی بحث کردیم.
آیا کیسینجر کتاب را خوانده است؟
اوه بله. با همان جزئیاتی که او انجام می داد.
او در این باره چه گفت؟
او در مورد کارهایی که من فکر میکردم انجام خواهد داد، جایی که من قضاوتش را زیر سوال بردم یا اقداماتی که انجام داده یا انجام ندادهام، مخالفت نکرد. او نسبتاً نگران روشی است که او را دستکاری می کند. فکر میکنم دلیل اینکه عنوان کتاب را استاد بازی گذاشتم، دقیقاً این بود که او در این چیزهایی که دیپلماتهای بزرگ به آن نیاز دارند، مهارت داشت. هنر دیپلماسی این است که رهبران را به جاهایی که ترجیح می دهند نروند منتقل می کند و او در این کار استاد بود. اما من فکر نمی کنم که او واقعاً از شکل ظاهری خود خوشش نیامد.
من دیدم که او در حال انجام چند رویداد کتاب با شما است، بنابراین او نمی تواند خیلی ناراحت باشد.
درست است. فکر میکنم او از اینکه کسی این همه زمان و تلاش برای جزئیات مذاکراتش صرف کرد، سپاسگزار بود که انجام نشد.
چرا می خواستید روی کیسینجر در خاورمیانه تمرکز کنید؟
من درگیر تلاش برای ایجاد صلح در خاورمیانه، هم در دولت کلینتون و هم در دولت اوباما بودم. در هر دو دور، من اساساً بخشی از تلاشی بودم که شکست خورد. از زمانی که آخرین تلاش در سال 2014 شکست خورد، هفت سال است که چیزی نداشته ایم. تصمیم گرفتم به جای نوشتن کتاب دیگری درباره یک تلاش شکست خورده، به عقب برگردم و ببینم همه چیز چگونه شروع شد. و این دیپلماسی هنری کیسینجر پس از جنگ یوم کیپور در سال 1973 بود. سپس او تقریباً سه سال تلاش کرد تا بر سر معاملات مذاکره کند، و با موفقیت دو معامله بین اسرائیل و مصر و یکی بین اسرائیل و سوریه مذاکره کرد که من گفتم آنها اساساً این توافق را تنظیم کردند. مبانی روند صلح به رهبری آمریکا این یک تلاش موفق بود، و این چیزی بود که من به یادگیری آن علاقه داشتم: تلاش برای یادگیری از چگونگی و چگونگی عدم ایجاد صلح در آینده.
بنابراین نیکسون در سال 1972 مجدداً انتخاب شد و کیسینجر وزیر امور خارجه شد. این جنگ به دنبال جنگ 1967 بود که اسرائیل از آن پیروز بیرون آمد. می توانید کمی بیشتر در مورد شرایط توضیح دهید؟
ایالات متحده به تازگی از ویتنام خارج شده است. و کیسینجر اساساً با جنگی روبرو است که انتظارش را نداشت - جنگ یوم کیپور در سال 1973 - و آن را فرصتی برای تغییر شکل خاورمیانه میداند به گونهای که آن را به منطقه رزرو ایالات متحده تبدیل کند و اتحاد جماهیر شوروی را در اوج حذف کند. از جنگ سرد این شرایطی بود که هدف اصلی او پیروزی در اتحاد جماهیر شوروی بود که با موفقیت بسیار خوبی انجام داد. اما قبل از شروع جنگ - و در واقع قبل از اینکه وزیر امور خارجه شود - او کنترل خاورمیانه را به دست آورد، حتی اگر نیکسون سعی کرده بود او را دور نگه دارد، زیرا نیکسون فکر می کرد که او بیش از حد طرفدار اسرائیل است. اما در آستانه جنگ، کیسینجر اساساً نظمی با ثبات را بر اساس نیروی بازدارنده اسرائیل در خاورمیانه و شاه قدرت ایران در خلیج فارس برقرار کرد. مشکل این بود که شش سال قبل، اسرائیل سینا، بلندی های جولان و کرانه باختری را اشغال کرده بود و اعراب می خواستند سرزمین خود را پس بگیرند.
کیسینجر آن را نادیده گرفت. پس سادات [of Egypt] و اسد در سوریه وارد جنگ شد و کیسینجر دریافت که تنها راهی که میتواند نظم را در خاورمیانه تثبیت کند، جدی بودن در برخورد با نارضایتیهای اعراب از طریق یک فرآیند صلح است. اما چیزی که در این مطالعه، که فکر میکردم در مورد حفظ صلح کیسینجر بود، دریافتم، این بود که کیسینجر به صلح بسیار مشکوک بود.
بله، شما می نویسید: «برای او، حفظ صلح فرآیندی بود که برای کاهش درگیری بین نیروهای رقیب طراحی شده بود، نه پایان دادن به آنها. همانطور که خواهیم دید، او نسبت به تلاشهای بلندپروازانهتر برای حل مناقشه اعراب و اسرائیل بسیار مقاوم خواهد بود، زیرا میترسید که دستیابی به صلح به عنوان یک هدف آرمانگرا، ثباتی را که قرار بود دستور او ایجاد کند، به خطر بیندازد. صلح برای کیسینجر یک مشکل بود، نه یک راه حل. میل به این امر باید دستکاری می شد تا چیزی قابل اعتمادتر ایجاد شود، نظمی پایدار در بخشی به شدت بی ثبات از جهان. این سفارش کیسینجر خاورمیانه تقریباً سی سال دوام خواهد داشت.
درست. در واقع هدف اصلی کیسینجر برقراری نظم پایدار در خاورمیانه بود. این برای او مهم بود. در واقع، برای او در زندگی خود و در هر کاری که در رابطه با خدمات کشوری انجام میداد مهم بود - همه چیز در مورد برقراری نظم بود. اما در خاورمیانه، جنگ به او نشان داد که تنها در صورتی میتواند به نظم پایدار در آنجا دست یابد که روند صلحی وجود داشته باشد که نظم را مشروعیت بخشد - که از طریق آن قصد داشت به اعراب در حفظ نظم سهیم شود، نه اینکه با رفتن به آن نظم را سرنگون کند. جنگ و تنها راهی که می شد انجام داد، وادار کردن اسرائیل به واگذاری سرزمین بود. قلمرو برای صلح چیزی نبود که او به آن اعتقاد داشت، اما قلمرو برای مشروعیت بخشیدن به نظم هدف واقعی آن بود. بنابراین او به اصطلاح رویکرد گام به گام را معرفی کرد که برای به دست آوردن زمان برای اسرائیل طراحی شده بود - زمانی برای تقویت با حمایت آمریکا و زمانی برای اعراب برای خسته کردن خود تا زمانی که اسرائیل را بپذیرند. و اسرائیل به اندازه کافی قوی خواهد بود که امتیازات سرزمینی نهایی را که می تواند در نهایت به صلح منجر شود، بدهد.
من فکر می کنم می توان به جنگ داخلی لبنان، تهاجم اسرائیل به لبنان، اشغال کرانه باختری توسط اسرائیل، انتفاضه نگاه کرد و تصمیم گرفت که خاورمیانه واقعاً از زمان تأسیس آنچه شما این فرمان کیسینجر می نامید، بدتر شده است. چرا موافق نیستی؟
خوب، من فکر می کنم اگر کیسینجر نبود اوضاع می توانست خیلی بدتر باشد. این بدان معناست که موفقیت کیسینجر در بیرون آوردن مصر از درگیری با اسرائیل است. هنگامی که او این کار را از طریق دو توافقی که بین اسرائیل و مصر انجام داد، انجام داد، دیگر کشورهای عربی را غیرممکن کرد که به جنگ با اسرائیل فکر کنند. از این به بعد، همه چیزهایی که شما نقل می کنید جنگ بین دولت ها نیست. در لبنان، اسرائیل علیه ساف یا اسرائیل علیه حزب الله بود، اما شما دیگر درگیری اعراب و اسرائیل بین کشوری نداشتید. و این به میزان قابل توجهی سطح درگیری را کاهش داده است. کیسینجر باور نداشت که بتوانید درگیری را از بین ببرید. او فکر کرد که شما می توانید آن را بهبود بخشید.
[ad_2]
مقالات مشابه
- مزایای فروشگاه آنلاین تجهیزات پزشکی نسبت به بازار
- گرگ در حال حرکت در تمام شهرستانهای استان به سبز به جز لبنان
- ریس اوج پروژه تساوی واکنش از جامعه و Chumash
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- قایق بادی «اینتکس» را از فروشگاه «تهران اینتکس» بخواهید - خبرگزاری مهر
- نیویورک شهرستان, مرد, مصاحبه, دیگران در مورد اعتیاد به, بهبود, برای گسترش پیام امید
- Black Lives Matter اعتراض جرقه تغییر نام برای سامبو را
- شیر فشارشکن میراب|نمایندگی میراب - امجدپایپ نمایندگی میراب|شیر فشار شکن میراب
- ترفند های خانه داری و زندگی - مجله لایف ویکی
- سانتا باربارا را کنترل پیشنهاد کنترل مشکلات