در 2 آوریل 1980، اندی وارهول با پاپ ژان پل دوم در میدان سنت پیتر ملاقات کرد. جان پل در دوران اوج زمامداری خود بود و تصویر او به عنوان یک شهروند جوان، قوی و مستقل جهان با سفر به نیویورک در پاییز گذشته به دست آمد. وارهول امیدوار بود که مجموعه ای از پرتره های ابریشمی افراد مشهور را با پاپ لهستانی تکمیل کند. وارهول و همکارش فرد هیوز به رم وارد شدند که فکر می کردند مخاطبان خصوصی دارند، اما متوجه شدند که بلیط هایشان برای عموم مردم هفتگی است. وارهول در دفتر خاطرات خود این رویداد را به یاد می آورد: "در نهایت ما را با 5000 نفر دیگر به صندلی هایمان بردند و راهبه ای فریاد زد: "تو اندی وارهول هستی!" آیا می توانم امضا بگیرم؟ . . . بعد مجبور شدم پنج امضای دیگر برای راهبه های دیگر بدهم. و من در کلیسا خیلی عصبی هستم. او در ردیف اول بود، هنوز یک VIP. «و سپس پاپ بیرون آمد، او در یک ماشین طلایی بود، به اطراف رفت و سرانجام از جایش بلند شد و علیه طلاق به هفت زبان مختلف سخنرانی کرد. . . . سه ساعت طول کشید."
وقتی مراسم عبادت تمام شد، جان پل به سمت جمعیتی که جلوی کلیسای جمع شده بودند پایین رفت و عکاسان آن را تماشا کردند و در ردیف اول حرکت کردند. بالاخره به وارهول رسید. در عکس ها این دو مرد در مقابل هم قرار دارند. جان پل کاملاً سفید، برنزه و با فک قوی است. وارهول یک لباس سفید، یک کراوات راه راه و یک ژاکت زیتونی به تن دارد و یک دوربین در دست دارد. رنگ پوست او بیشتر از حد معمول است. زیر کلاه گیس او موهای خاکستری روی قاب شفاف عینک او قرار دارد. او لبخند می زند. او مانند یک مرد معمولی به نظر می رسد - فقط یک زائر دیگر در رم. وارهول دست راست خود را دراز می کند و جان پل آن را در سمت چپ خود می گیرد. «دستش را نبوسیدم. . . . وارهول نوشت: جمعیت پشت سر ما از صندلی هایشان بیرون پریدند، ترسناک بود. او هرگز موفق نشد یک پرتره ابریشمی از جان پل بسازد، اما در آن روز عکس خوبی از پاپ دریافت کرد. این به طور کلاسیک تشکیل شده است: عمودی، سیاه و سفید، با ستون دوده ای از St. پطرس به عنوان پسزمینه و پاپ که با دست راستش به درون کادر بیرون زده و به سمت بیننده دراز شده است - حرکتی شبیه به ژست برخی از مقدسین در بالای ستونها - به طوری که چشمان جان پل و حلقه پاپ دو نقطه کانونی این عکسی است که ممکن است ظاهر شود زمان یا روی کارت پستال
این عکس در اواخر اندی وارهول: مکاشفه، نمایشگاهی در موزه بروکلین دیده میشود، و این سوال اصلی را در اثر وارهول که از تصاویر مذهبی استفاده میکند، مطرح میکند: وارهول از همه اینها چه کرد؟ این سوالی است که مردم از همان ابتدا درباره همه کارهای او می پرسند. یک دیدگاه این است که او جدا و بیحساس بود و تصاویر را بهطور مکانیکی تکثیر میکرد تا اینکه (برخلاف پیشبینی والتر بنجامین) هاله آنها به جای کاهش یافتن تشدید شد. دیگر اینکه او اساساً بی احترامی می کرد و برای نادیده گرفتن اخلاق مرسوم فیلم هایی به نام های «بلو جاب» و «الاغ تیلور مید» ساخت. دیدگاه سوم این است که کار او از درون به بیرون نشان دهنده ی عبادت است: اینکه او خالق نمادهایی بود که با هم کیهان شناسی مدرن مردم و اشیایی را تشکیل می دهند که با شکوه خدایی شده اند.
این نمایش شواهد فراوانی برای حمایت از دیدگاه دوم ارائه میکند و منشأ آن را - مانند بسیاری از منتقدان - در تربیت وارهول در سنت کاتولیک بیزانسی قرار میدهد. او که در سال 1928 در پیتسبورگ متولد شد و اندرو وارهول نام داشت، در جامعه ای نزدیک از مهاجران از روتنیا در نزدیکی مرز جنوبی لهستان بزرگ شد. در کودکی، او یکشنبهها صبح را به تماشای مسیح، مریم باکره و مقدسین در کلیسای کاتولیک بیزانسی سنت جان کریزوستوم میگذراند، جماعتی که از آیین بیزانس پیروی میکردند - کشیشی که پشت دیواری از نمادها و طلسمها در کلیسای قدیمی پنهان شده بود. اسلاو - و او برای قدرت تصاویر مذهبی مذهبی به دست آورد. تصاویر مذهبی نیز در خانه دیده می شد. مادرش، جولیا، فرشتگان را با قلم و جوهر می کشد. نسخهای از شام آخر لئوناردو داوینچی در سالن آویزان بود. (او گفت: «وقتی از آن عبور کردی، علامت صلیب را گذاشتی.») یک آبرنگ در اتاق نشیمن که او در حالی که دانشجوی مؤسسه فناوری کارنگی نقاشی کرد، صلیبی را بر روی مانتو نشان میدهد - صلیبی که روی آن قرار گرفته است. بالای تابوت پدرش اندرو او.
به عنوان یک هنرمند جوان در نیویورک، وارهول عادات مذهبی خود را حفظ کرد (که در بیوگرافی اخیر بلیک گوپنیک دیده می شود) که درک کامل اهمیت آنها دشوار است. او هر از گاهی به تنهایی یا با مادرش که در سال 1952 با او نقل مکان کرد به کلیسا می رفت. او برای تیفانی کارت های کریسمس می کشید. هنگامی که پاپ پل ششم در اکتبر 1965 از نیویورک و سازمان ملل بازدید کرد، وارهول متعجب شد که چگونه کاروان موتوری ("منظورم... بر پاپا!») درست از کنار استودیوی وارهول در منهتن، کارخانه، در خیابان چهل و هفتم شرقی. داستان بازدید پل ششم از کتاب وارهول "پوپیسم"، پاپ را به عنوان نمونه ای از سبک جسورانه هنر پاپ از تقطیر پیام پل به سازمان ملل متحد ("در اصل او گفت: "صلح، خلع سلاح و کنترل تولد" ارائه می کند. ')" به خلاصه کنفرانس مطبوعاتی پل: "وقتی خبرنگاران از او پرسیدند که در نیویورک چه چیزی را بیشتر دوست دارد، [the Pope said] "Tutti buoni" ("همه چیز خوب است") که دقیقاً فلسفه پاپ بود.
تا پایان این دهه، وارهول پاپ پاپ نامیده می شود و از جمله تصاویری که باعث شهرت او شد، تصاویری با انجمن های مذهبی بود. مجموعه مونالیزا در سال 1963 پس از اینکه موزه هنر متروپولیتن - با حمایت بانوی اول جکی کندی - مونالیزا را از موزه لوور نیویورک به داوینچی آورد، ساخته شد. سریال سال بعد وارهول "جکی" جکی کندی را به عنوان یک پای - مانند میکل آنژ در نمایشگاه جهانی کوئینز در سال 1964 - با روبنده ای که در مراسم تشییع جنازه شوهرش بر سر داشت، نشان می دهد. و در سال 1967، در اوج شهرت، وارهول از طرف کلیسای کاتولیک سفارش خانواده دی منیل را پذیرفت و مجموعه ای از فیلم ها را با عنوان "طلوع / غروب خورشید" برای غرفه واتیکان در یک نمایشگاه جهانی برنامه ریزی شده ساخت. در سن آنتونیو این نمایشگاه هرگز برگزار نشد، اما اثری از این مجموعه کمشناخته - ویدیویی با غروب طولانی بر فراز اقیانوس آرام - در بروکلین به نمایش درآمده است، با صدایی پشت سر نیکو، خواننده ای که نقش Velvet Underground را بازی میکرد. طلوع/غروب آفتاب به عنوان دوتایی پاپ کلیسای روتکو در هیوستون، به سفارش دی منیل در همان دوره، به عنوان یک ژست «معنوی» برای تعالی تعبیر می شود.
در ژوئن 1968، وارهول در کارخانه به ضرب گلوله کشته شد (صفحه اول صبح روز بعد روزنامه در نمایشگاه است) و او دو ماه را در بیمارستان گذراند و دوره نقاهت را سپری کرد. تیراندازی نقطه عطفی در زندگی و زندگی مذهبی او بود. پس از زنده ماندن، نذر کرد که یکشنبه به کلیسا برود، و در سالهای بعد به عهد خود وفا کرد و خود را به کلیسای سنت وینسنت فرر در خیابان لکسینگتون نزدیک تالار شهرش پرت کرد، زیرا پنج دقیقه قبل از بردن او به شهر. بازار دستفروشی چلسی پس از انجام عمل جراحی برای برداشتن گلوله، او زخم هایی می پوشد که یادآور این بود که او یک نماد نیست - او مردی با بدن بود.
دو تا از قدرتمندترین تصاویر در نمایش بروکلین این نکته را تحت عنوان "بدن کاتولیک" توسعه می دهند. یکی عکسی از وارهول توسط ریچارد آودون است که در آگوست 1969 گرفته شده است. کت چرمی مشکی که وارهول پوشیده است، بیرون کشیده شده است تا نیم تنه مشخص شده توسط عمل جراحی نمایان شود. این تصویر تداعی کننده مصلوب شدن است، که در آن تنه عیسی با نیزه توسط یک سرباز در حالی که بر صلیب آویزان است سوراخ می شود تا بررسی شود که آیا او زنده است یا خیر. او همچنین تصاویری از سنت سباستین را به یاد میآورد، قدیسی که معمولاً با تیرهایی سوراخشده به تصویر کشیده میشود و ارادت همجنسگرایان را ترسیم میکند. و مجادله در مورد بدن را به عنوان میدان نبرد تصور می کند که در هنر دهه نوزدهم و هشتاد ظهور خواهد کرد.
در دهه 1980، وارهول خود را وقف کار در تقاطع هنر و تجارت کرد: سلف پرتره های سبک، مصاحبه یک مجله MTV به نام پانزده دقیقه اندی وارهول، یک چاپ صفحه نمایش به سبک ودکای Absolut. در عین حال، هنر دینی را در انواع مختلف ساخت. بوم هایی از جمجمه ها و صلیب های نیمه انتزاعی بزرگ می سازد. او به عروسک ها لباس کشیش و راهبه می پوشید و از آنها عکس می گرفت. او مادران تازه وارد را استخدام کرد تا در حین شیر دادن به نوزادان خود برای عکس بنشینند و از روی مجموعه ای از عکس ها نقاشی هایی به نام مجموعه «مدونای مدرن» ساخت. نقاشی ها تصاویر مسیحی را مستقیماً و بدون تقلید یا کنایه تداعی می کنند.
در سال 1984، فروشنده آثار هنری، الکساندر آیولاس، یک میلیون دلار به وارهول پیشنهاد کرد تا کار جدیدی را برای نمایش در میلان، در ساختمانی باشکوه در گوشه سانتا ماریا دل گرازی - جایی که شام آخر لئوناردو در آن تماشا میشد، انجام دهد. وارهول کمیسیون را گرفت و از این مبلغ شگفت زده شد. ("پس حدس میزنم من یک هنرمند تجاری هستم.") طی یک سال و نیم آینده، او تصاویر مرجع شام آخر، از جمله بازتولیدهای مضحک نسخه لئوناردو، مدخلهایی از یک دایره المعارف هنری قرن نوزدهم، و یک جدول جمع آوری کرد. با نقش های نقاشی شده مسیح و حواریون. .
[ad_2]
مقالات مشابه
- Coronavirus به روز رسانی: بیش از 75 دولت liquor stores به بازگشایی در, Pa. s زرد فاز شهرستانهای
- سانتا باربارا–بر اساس Shroomi Magnifies قارچ به عنوان پزشکی
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- مرکزی نیویورک استخدام سابق اواسط پن به عنوان رهبر جدید پسران' مربی تیم بسکتبال
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- تجربه VR "Anne of the Green Gables".
- زمان كاشت: مراکز باغ از دست دادن کسب و کار به فروشگاه های بزرگ در ارتفاع نجومی
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- بررسی داستان وست ساید و نگاه نکنید