خود پرتره از من کامل خود

تا زمانی که من روشن 16 من در یک ماموریت برای ایجاد بیشتر زیبایی خشنود وبلاگ Tumblr است. من استفاده می شود به ص

توسط NEWSWORLDS در 18 تیر 1399

تا زمانی که من روشن 16 من در یک ماموریت برای ایجاد بیشتر زیبایی خشنود وبلاگ Tumblr است. من استفاده می شود به صرف ساعت reblogging و میل ده ها تصاویر: نقاشی های انتزاعی مردم ایستاده در گالری های هنری و سیگار و فنجان قهوه خاکی قفسه درختان نخل و اشعار کوتاه. برای برخی از دلیل من هرگز نگاه در نوشتن شرح تصاویر و از این پست — من نمی دانم که در زمان این عکس یا نقاشی که نقاشی. اما شعر کوتاه در قالب یک جمله بیش از یک صفحه (بله مثل Rupi Kaur) آنهایی که نگه داشته به من خیره در روی صفحه نمایش در حالی که تلاش برای به سختی هضم آنها یک استثنا.

در عین حال یکی دیگر از روز مشتاق به افزایش رو به رشد مجموعه ای از تصاویر من تصادفا یک تصویر از یک ثبت نام با یکی از این اشعار. آن گفت: "اگر کسی نمیخواهد من/ آن است که پایان جهان است./ اما اگر من نمی خواهم من/ دنیا جز انتهای." من 15 ساله خود در مطلق ترس از این دو جمله. نشانه خوشبختانه شامل این شاعر نام در آن: Nayyirah وحید. این من را نجات داد ساعت درمانده از گوگل. در عین حال که هنوز دشوار است برای پیدا کردن هر گونه اطلاعات در مورد این مرموز شاعر: تصاویر, بدون شرح حال ، تنها قطعه ای از شعر او در سراسر اینترنت. بنابراین ساعت از گوگل رخ داده است به هر حال.

هنگامی که من در نهایت در بر داشت خود سایتگرفتم که شعر من با خواندن بخشی از یک مجموعه با عنوان "نمک." بود که در سال 2013 منتشر شد. من بلافاصله اضافه آن را به سبد خرید خود را و آن را خریداری حتی اگر من می دانستم که این بسته را به سن می رسند. (من تبوک آدرس همیشه به نظر می رسید غیر قابل تشخیص به حمل و نقل شرکت.) بنابراین من قرار داده شده جهت امید به reexperience شعر اما این بار بر روی کاغذ.

پس از یک ماه و پنج ایمیل در مورد تاخیر در حمل و نقل با DHL آن وارد شده است. من بدون پوشش بسته به امید شروع اشعار در طول یک آخر هفته. هنگامی که من شروع به آن, آن را تنها من و Nayyirah بسیار کوتاه شعر خیره در من تشریحی من می روم و من باز به catch my breath. و با هر صفحه تلنگر, روند تکرار شد.

من خواندن یک شعر هر چند با یک چشم رول. این بود, ""من خودم را دوست دارم.'/ این/ آرامترین./ ساده ترین./ ترین/ قدرتمند است./ انقلاب./ تا کنون." من مطمئن هستم که چرا من را دوست نداشتند و آن را در اول. شاید من فکر کردم آن را در تلاش برای فروش من دیگر چه مثبت و عشق به خود, نقل قول, من سعی کردم برای جلوگیری از سراسر Tumblr شد. یا شاید به این دلیل که من زده شد و با تحقق است که گفت: من هرگز این عبارت به خودم. من تکرار "دوستت دارم" را به تقریبا هر کسی می دانست. این حتی شامل mutuals در وبلاگ Tumblr من می خواهم شناخته شده برای کمتر از هفته. اما من آن را گفت: هرگز به خودم. من هیچوقت دلیل به آن می گویند.

من یاد گرفتم از خود نفرت راه قبل از من یاد گرفتم خود را دوست دارم. من همیشه می خواستم به طور دقیق زیباتر و بلندتر اعتصاب تر و مردانه تر و عضلانی تر و صریح تر خروجی. من صرف بیش از نیمی از زندگی من متنفر از همه چیز من بود. پس چگونه بود که وجود هر یک از خودم به عشق ؟ چرا Nayyirah مرا به یاد این بی?

من احاطه شده توسط مردم که بین بدن خود و موهای سفید پوست خود را. همه آنها می خواستند به همه آنها نیست. همه آنها قبل از آن توسط افرادی که می خواستند برای رسیدن به همان هدف: "کامل" تصویر است که ما زبان و استخوان و روح هرگز نمی تواند رسیدن به. ما به ارث رسیده خود, نفرت, و ما همچنان به انتقال آن به نسل های بعدی.

من فکر نمی کنم مردم قبل از من بودند بیدار و آگاهانه تصمیم به رد هر اینچ از خود. این همه از آنجا که از سال غیر واقعی اجتماعی ساختار انتظارات. سال Eurocentric استانداردهای زیبایی و امپریالیسم. سال از مردسالاری اجرای نقش های جنسیتی و کشورهای مستقل مشترک المنافع-دگرجنسگرایی. سال از پدر و مادر ترس همسالان انتظارات و جامعه فشار. سال از وادار کردن یکدیگر به اعتقاد به این که هیچ یک از آنچه که ما تا به حال به اندازه کافی بود — همیشه وجود دارد کامل تر, تصویر, بدن, صورت, صدای, به تلاش برای.

در عین حال من اینجا هستم با Nayyirah را "نمک." تلاش برای شکست سال از ارث خود نفرت توسط خودم. شبیه به آنچه که دوست من یک بار پرسیدم همیشه می خواستم به شخص دیگری تمام زندگی من از زمانی که من شروع به مایل بود به من؟" من صرف تمام زندگی من مایل به همه چیز من نیست. و در حال حاضر که من به رسمیت شناخته اند که این ناقص بود و نه من را صرف بقیه فراموش شده آن است.

اما آن را سخت. هنگامی که تمام جهان از طریق آن مردم و رسانه ها تضمین می کند که بی فکر از نظرات و مضر کلیشه های رشد بر شما ماموریت خود عشق می شود سخت و حتی غیر قابل تحمل. متنفر از همه چیز شما را در این مورد آسان تر می شود — این یک راه برای منعکس انتظار آنها از شما.

اگر چه من ایجاد نشده کامل وبلاگ Tumblr وبلاگ من یک شعر — و یا به عنوان Nayyirah می گویند شعر در بر داشت راه خود را به من به من آموخت که چگونه به اعتراف عشق من به خودم. عشق به خود انقلابی است. عشق به خود است یک عمل از مقاومت است. عشق به خود است رد استعماری مردسالار و اجتماعی ساخته شده و کامل تصویر. و در حالی که من استفاده می شود به ندرت می گویند "من شما را دوست دارم" اشاره کرد و خودم و یا آن را گاهی اوقات با مشتقات جزئی ناباوری من در حال حاضر به شستن خودم با آن است. این cringeworthy. آن را دشوار است. من احساس نمی مانند آن را گاهی اوقات. اما من سوفل آن است. من فریاد از آن. من مهمتر از همه به آن اعتقاد دارند.



tinyurlis.gdu.nuclck.ruulvis.netshrtco.de
آخرین مطالب
مقالات مشابه
نظرات کاربرن