اولین نگاه محکم من به سوفی توبر-آرپ، موضوع یک گذشته نگر شگفت انگیز در موزه هنر مدرن، نه سال پیش از طریق تحقیق، همچنین در ماماندر مورد پیدایش هنر انتزاعی، در حدود 1910-1910. تا آن زمان، به هنرپیشه سوئیسی در بسیاری از صنایع دستی نگاه می کردم. اما در این مناسبت، که شامل مهاجمان سنگین انقلاب زیباییشناختی مانند کاندینسکی، موندریان، و مالویچ میشد، مدام به پشمدوزیهای کوچک با اشکال مستطیلی، ترکیب عمودی-افقی (1916) اثر تابر-آرپ بازگشتم. زیبا، کاملاً مطمئن و غیرقابل بیان از صمیم قلب، این باعث شد همکاران هنرمند، تقریباً همه مردان، نسبتاً فاحشه به نظر برسند و مشغول نوآوری هایی باشند که برای او آسان بود. این واقعیت که رسانه با معیارهای آن زمان «کار زنانه» بود، بر حیرت من افزود و بر تحقیر تنبلی غلبه کرد. بیتردید ارزشهای تاریخی توسط فمینیسم برای من حساس بود. خوب خوب است، چه با قلم مو یا سوزن انجام شود.
حالا اینجا گلدوزی دوباره مثل یک دوست قدیمی در «سوفی تابر آرپ: انتزاع زنده» است. این نمایش دستاوردهای متنوع این هنرمند را تا زمان مرگ او در سال 1943، زمانی که پنجاه و سه سال داشت، زیر رادار سبک های حاکم نشان می دهد. راه راه ها و الگوهای با ساختار نامتقارن در رنگ های سفید، سیاه، قرمز، آبی، خاکستری و دو قهوه ای عظمت به ظاهر یکپارچه را ایجاد می کند. اجرا ذرات سرگرم کننده ای را منتشر می کند که قبلاً متوجه آن نشده بودم: یک شکل کوچک و غیرعادی بدون رنگ در یک میدان قهوه ای. یک الگوی شطرنج تقریبا نامحسوس از بخیه های افقی و عمودی متناوب در یک منطقه سیاه (پیشگویی از نقاشی های سیاه و سیاه جهنم راینهارت). و یک توده کوچک نخ بیش از حد بارگذاری شده، که اگر به شدت بر ملموس بودن کار تأکید نمی کرد، یک نقطه ضعف به نظر می رسید. توبر آرپ به همان اندازه که به نظم هندسی پایبند بود، آزادی خود را اعلام کرد.
سوفی تابر چهارمین فرزند پدر و مادر یک داروساز بود که یک فروشگاه لباس زیر زنانه در داووس داشت. پس از مرگ پدرش در دو سالگی بر اثر سل، مادرش دانشآموزان را در خانهشان در شهر عمدتا آلمانیزبان تروگن اسکان داد. Taeuber هنرهای زیبا و کاربردی را در مدارس سوئیس و آلمان تدریس می کند. در سال 1915، در یک نمایشگاه هنری در زوریخ، او با مجسمهساز و شاعر آلزاسی آرپ، که از ژان به عنوان نام کوچک خود در فرانسه و هانس در جاهای دیگر استفاده میکرد، ملاقات کرد. آنها از اولین اعضای دادا بودند که در یک کلوپ شبانه در شهر، کاباره ولتر، متمرکز شدند و هنرمندان و نویسندگان را برای شورش علیه هر چیزی که میتوانست با فحاشی جنگ جهانی اول مرتبط باشد گرد هم آورد. افراد دیگری که در صحنه گالوانیکی حضور دارند عبارتند از تریستان کارا شاعر رومانیایی و هوگو بال آلمانی. تائوبر با استعداد و به طور معمول شجاع درست در درون او قرار می گیرد.
دادائیست ها که هنر شایسته موزه را رد می کردند، انرژی خود را وقف شب هایی کردند که با قله هایی مانند بداهه پردازی های عمدی اشعار نامفهوم مشخص می شد. آنها کار خود را به عنوان پایانی - یک آواز قو طعنه آمیز - برای تمدن رسوا شده غربی می دیدند. تابر، با لباس های نفیس، با آنچه بال در سال 1917 به عنوان "پر از سنبله و شاه ماهی" توصیف کرد، خواهد رقصید. فقط یک عکس تار این مرحله را مستند می کند. همچنین بهصورت پراکنده، با صحنهنگاری و چند عکس، نمایش عروسکی سه پردهای او در سال 1918، اقتباسی از نمایشنامه شاه گوزن متعلق به قرن هجدهم، ثبت شده است. این تولید پس از سه اجرا، در میان خطرات یک بیماری همه گیر آنفولانزای مرگبار در آن سال، به پایان رسید. عروسک ها زنده مانده اند و در آنها دیده می شوند مامان- انسانها، حیوانات و شخصیتهای خارقالعاده مبتکرانه، مانند درویشی در حال چرخش با چند شمشیر بر روی یک گیزمو - در چوبی با رنگآمیزی درخشان با لولاهای فلزی. کلیپ هایی از یک اجرای مجدد گمانه زنی، که در سال 1993 فیلمبرداری شد، اشتیاق بیننده برای حضور در نمایش اصلی را برانگیخت. شما این کار را نمی کنید دارند بله من آنجا بودم، اما چه سعادتی اگر بود.
با الهام از تورهای طراحی Taeuber، آزمایشهایی در هنر غیر فیگوراتیو در حلقه دادا در حال ظهور است. گلدوزیها و گواشهای بعدی او، که «ترکیب عمودی-افقی» نیز نامیده میشود، زبانی از فرم را چنان نرم ایجاد میکند که ممکن است به نظر برسد که برای او متولد شده است: بسیار متعادل، همیشه شگفتانگیز. او حالت را گسترش داد تا مثلثها و سپس منحنیخطی یا ناهموار، اشکال پراکنده، همه پر جنب و جوش و صمیمیت سطوح او را که التماس میکنند لمس شوند، گسترش داد. او اغلب از دو بعد منحرف می شد و سرهای چوبی را با الگوهای انتزاعی غیرمنطقی نقاشی می کرد، گویی به قلمروی بالاتر روان فکر می کرد. در سال 1920 از سوی پادشاه درخواست شد تا عکسی از صورت او ارائه دهد، او چند عکس گرفت که در آنها با لبخند از پشت سر یکی از دادا نگاه کرد.
توبر و آرپ در سال 1922 ازدواج کردند و او نام او را به نام خود اضافه کرد. آنها قبل از استقرار در فرانسه در سال 1929، به طور گسترده در میان نقاط داغ آوانگارد اروپایی سفر کردند. کارنامه او شامل مهره کاری های بسیار پر زحمت بود که در جواهرات و کیف های کوچکی که می توانست به صورت تجاری بفروشد، استفاده می کرد. او همچنین رومیزی های ظریف بافتی درست کرد که حتی در رویای گذاشتن آنها روی فنجان قهوه هم نمی شدی. تعهد او به صنایع دستی ممکن است استراتژیک به نظر برسد، که به او اجازه می دهد تا از مقایسه با سبک های بزرگ هنرهای زیبای آن دوره اجتناب کند - که با این وجود کاملاً با آن آشنا بود. او به عنوان یک نجار قسم خورده، نمایش های گروهی را با گرایش های مختلف از جمله سوررئالیسم تقویت می کند. مردم دوست داشتند او را در اطراف داشته باشند.
با شروع در سال 1930، Taeuber-Arp روی نقاشی رنگ روغن متمرکز شد. او نقش برجستهای را در جنبشهای Cercle et Carré و Abstraction-Création - که هر دو برای ترویج انتزاع هندسی سازماندهی شدهاند - با از دست دادن کاریزما ثابت کرد. هنرمند دیگه اما با دقت نگاه کن او ظرافتهای فنی مانند ساختن چیزی را تمرین میکرد که شبیه یک موج دستی از خطوط پیچخورده با لمسهای کوچک و تقریباً غیرقابل تشخیص باشد تا به آنها توده فیزیکی ناخودآگاه بدهد. هر کاری که او انجام داده است، از جمله هجوم به شیشه های ویترای و پروژه های معماری و طراحی داخلی، از روشی که او انجام داده است، یک عرفان به دست می آورد.
در سال 1940، توبر-آرپ و آرپ از خانه خود، خارج از پاریس، به منطقه اشغال نشده جنوب فرانسه گریختند، کمی قبل از ورود نیروهای آلمانی به شهر. این زوج قبل از پناه بردن به سوئیس بی طرف، مهاجرت احتمالی به ایالات متحده (آنها ویزا داشتند) را در نظر گرفتند اما متوقف کردند. در ژانویه 1943، تیبر آرپ یک شب را در خانه یکی از دوستانش گذراند. او یک اجاق چوبی را در اتاق مهمان روشن کرد، اما پس از اینکه به طور غیرقابل توضیحی نتوانست دودکش را باز کند، در خواب بر اثر مسمومیت با مونوکسید کربن جان خود را از دست داد. فاجعه به عنوان یک درد آزاردهنده ادامه دارد.
یکی از دوستان پیشنهاد کرد که نمایش Taeuber-Arp نمونه ای از چیزی است که او نامیده است. مامان تور عذرخواهی.» پس از انتشار مجموعه ای از استادان و جنبش های مدرنیستی از روزهای اولیه خود، به سرپرستی آلفرد اچ بار جونیور، در سال های اخیر موزه شروع به تجلیل از استعدادها و پدیده های گذشته کرده است که زمانی به حاشیه منتقل می کرد. وضعیت نمایش همزمان در موزه جوزف ای. یواخوم: آنچه من دیدم آثاری از یک هنرمند خارجی شیکاگو که در سال 1972 درگذشت. یواخیم نقاشی را در سن هفتاد سالگی در پایان یک زندگی مبهم و ناکام آغاز کرد و به گرمی مورد استقبال قرار گرفت. توسط گروهی از هنرمندان فیگوراتیو عجیب از شیکاگو که با رد نفوذ نیویورک، خود را Hairy Who نامیدند. آنها اخیراً خودشان به عدالت بازیابی رسیده اند. مناظر یواخیم با فرمهای متورم نفسانی که از تخیل احشایی میجوشند، فضای خالی را پر میکنند. مامانداستان هنر قرن بیستم.
اما مورد Taeuber-Arp فراتر از ژست دیرهنگام کاتولیک است. ظهور آن چیزی است که در هنر مدرن به عنوان "بنیادی" شناخته می شود. تصادفی نیست که در زمان خود، او بخشی جدایی ناپذیر از گسترش کلی این بود که هنر چه چیزی می تواند باشد و چگونه می تواند جهان را به طور کلی تغییر دهد. این نمایش مفروضات ارزشی را که مدتها در گروگان سلسله مراتب رسانهای بوده و به استثنای استثنائات نادری توسط مردان تحت سلطه قرار میگیرد، بازسازی میکند. داستانی که میگوید، تأملاتی را در مورد آنچه مهم است - و هنوز هم مهم است، و از این پس - در سالنامه فرهنگی ما با نبوغ مداوم آزاد میکند. ♦
موارد دلخواه در نیویورکر
[ad_2]
مقالات مشابه
- شان هانیتی در 6 ژانویه به یک هیئت گفت که قسم به حقیقت، قرارداد او با فاکس را نقض می کند.
- هانوفر CommunityAid کارمند تست مثبت برای COVID-19
- آشنایی با عایق الکتریکی
- سالمندان به اشتراک گذاری کالج خاطرات
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- نیویورک مرد مجبور راه خود را به یک اتاق متل و تجاوز به یک زن, پلیس می گویند
- خطرات و عوارض ایمپلنت دندان روش پیشگیری
- نیویورک شهرستان prothonotary دفتر کارمند تست مثبت برای COVID-19 اما عمومی نیست گفت
- کارل و جو لیندروس: 1936-2019
- Lebanon County رد رژیم صهیونیستی است. Wolf تصمیم و رای به حرکت خود به زرد فاز'