به نظر می رسد جلیقه زردها، درام بقای یک معمار، بر معمایی که در خلبان کاشته شده تمرکز می کند: چه کسی بود که برای نجات جان خود فرار می کرد، در حالی که شکارچیان او، هم تیمی های سابق فوتبال که اکنون در یونیفورم های زیبای وحشی پوشیده اند، منتظر بودند تا او در تله میخ ها بیفتد؟ شاید پایان فصل در اواسط ژانویه هویت او را فاش کند. شاید نه. صادقانه بگویم، با عذرخواهی جسد - من همه چیز را در مورد او فراموش کردم، من به توسعه شخصیت معتاد شدم، که حول این طرح تحریف شده توسعه می یابد. میدانید که نمایش روی چیزی متمرکز میشود، در صورتی که آدمخواری ممکن کمترین چیز در آن باشد.
این سریال که توسط اشلی لایل و بارت نیکرسون ساخته شده است، دو خط زمانی اصلی را به تصویر می کشد: سال 1996، زمانی که هواپیمای حامل جلیقه زردها، یک تیم فوتبال نیوجرسی، در بیابان کانادا سقوط کرد، و سال 2021، زمانی که چهار بازمانده ماه ها پیش نجات یافتند. فاجعه، آنها به میانسالی رسیده اند و می ترسند که حقیقت در مورد دوران زندگی آنها در طبیعت آشکار شود. چهار شخصیت اصلی توسط هشت بازیگر - یکی در هر خط زمانی - بازی میشوند که همگی عالی هستند. در سال 2021، شان (ملانی لینسکی)، مادری را میبینیم که در خانه میماند، با سهولت وحشتناکی پوست خرگوش را میکند. او در نوجوانی وقتی در موقعیت «ارباب مگس ها» گرفتار شد، چقدر خون ریخت؟ عنوان نمایش اشاره ای بازیگوش به کتاب گلدینگ است. مگس ها ممکن است مشابه خوبی برای پسران بوده باشند، اما دختران به خشونت زنبورها با زهر و رگ هایشان نیاز دارند. و هوش آنها یکی از آشنایان در سال 2021 به یاد می آورد: "این دختران خاص بودند. آنها قهرمان بودند." در سال 1996 تیم برتر بود، اما تیم بیسبال ضعیف پسران همه اعتبار را به دست آورد. این دست کم گرفتن، جلیقه زردها را شعله ور می کند، که به سبک دختران ابتدای قرن فوق العاده هستند: قانون و عصبانی و مصمم برای فرار از حومه های بن بست. (موسیقی متن سریال - پی جی هاروی، هول، پورتی هد - به برانگیختن حالتی طعنه آمیز کمک می کند.) دختران به صورت فونت های شدید با بدن هایی به تصویر کشیده می شوند که نمی توانند به طور کامل کنترل کنند: وقتی تایسا (جاسمین ساوی براون)، ستاره تیم، از این موضوع آزرده می شود. دانشجوی سال اول، او را در زمین خرابکاری می کند، پهلویش را چنان تاب می دهد که پایش شکسته و استخوانی را نمایان می کند.
جلیقه زرد در مورد خون ضربه نمی زند. این نمایش به بررسی آسیب پذیری بدن انسان می پردازد. داستان بر اساس جریان لمسی خون است. وقتی هواپیما به زمین برخورد کرد، دختری متهم شد. یک بازمانده پس از احساس رطوبت روی پیشانی خود به بالا نگاه می کند، اما جسد سرمربی را می بیند که روی شاخه ای از درختی که از خون می چکد افتاده است. بقای این گروه در ابتدا به شکار حیوانات بستگی دارد. صحنه های زیادی از ذبح و جویدن گوشت وجود دارد. مدتی طول می کشد تا دختران با هم سازگار شوند - همه به جز میستی (سامی حنرتی)، مدیر تجهیزات تیم. میستی یک کلاهبردار خاص است. او در حومه شهر به خاطر عجیبوغریب بودنش آزار میداد، اما در طبیعت، جایی که مهارتهای مرتبسازی او از همسالانش پیشی میگیرد، او قادر مطلق است. نوزاد پرستار راچد، پای شکسته دستیار تیمی که عاشقش است را قطع کرد و او را نجات داد، اما او را هم گرفتار کرد. میستی مسن (کریستینا ریچی) به یک پرستار واقعی تبدیل می شود که هنوز بخش های خود را شکنجه می کند. تمایل میستی برای عبور از مرزها نه تنها برای تهدید، بلکه همچنین برای تهدید، اندوه ناتالی، یک فرد خارجی دیگر را که او نیز ناپایدار است، کاهش می دهد. در جنگل، ناتالی جوان (سوفی تاچر) و تراویس (کوین آلوز)، پسر ارشد سرمربی، رمانی درباره تفنگی میسازند که برای شکار از آن استفاده میکنند. ناتالی سالخورده (جولیت لوئیس) نیز یک تفنگ دارد، اما بیشتر به عنوان یک توتم عمل می کند تا به عنوان یک سلاح.
تایسا و شونا نیز به عنوان قهرمان به یکدیگر فکر می کنند. در ابتدا، هویت شاون نوجوان (سوفی نلیس) در هویت بهترین دوستش جکی (الا پورنل) پیچیده می شود. جکی کاپیتان محبوب نوجوان است و شاون روشنفکری آرام. شان در نیوجرسی مخفیانه با دوست پسر جکی می خوابید. در "کهیر خونی"، اپیزود پنجم، عالی برای همگام سازی قاعدگی، سیکل شان به تاخیر می افتد و - اسپویلرهای پیش رو - به تایسا می گوید که باردار است. در چهره تایسا نشانه ای از اعتقاد وجود ندارد. او یک فیکس کننده طبیعی است که چیزی در مورد اهمیت رازداری می داند: او و وانگ، هم تیمی دیگر، بسیار شیرین با هم ارتباط برقرار می کنند. در بزرگسالی، تایسا (تاونی کیپاریس) و شونا همچنان اسرار خود را از یکدیگر پنهان میکنند، از روابط خارج از ازدواج که شونا دارد، تا بازیهای احتمالاً فوق طبیعی زنی با خاک در دندانها و زیر ناخنهایش که روی درختی نشسته بود. ، پسرش را از پنجره اتاق خوابش به تایسا می ترساند.
Yellowjackets یک شورش است، اما نمی توانم انکار کنم که ساعت بدی است. برش ها نادر هستند. دوربین روی سلاخی می ماند. دیالوگ شوخآمیز است، اما نمایش واقعاً درباره زبان نیست: تا پایان فصل، دختران بیکلام هستند و زوزه میکشند. سکوت آنها پاسخی به عصر فرهنگ عامه است که گفتار زنان را به عنوان سلاحی برای انتقام از بدن آسیب دیده زن می ستاید. تصویر اصلی نمایش، جسد دختر از ابتدا، نشانه کوتاه نویسی در دستور زبان تلویزیونی است: فقدان آزادی زنان، تقدم جنایت مردانه. "جلیقه زرد" معنای بدن را باز می گرداند. چه به عنوان قربانی و چه به عنوان غذا، حیات بخش است.
آخرین جدول زمانی نمایش، کاوشی دقیق از رویای فمینیستی به تعویق افتاده است. قبل از سقوط، شان در براون پذیرفته شد، اما او هرگز آنجا را ترک نکرد. زنی که ادعا میکند روزنامهنگار است، در حالی که شان در حال باز کردن خواربار است، میپرسد: «آیا واقعاً فکر میکردید زندگیتان اینطور پیش برود؟» تصویر لینسکی از بحران میانسالی نگران کننده است. شونا یک مجرم تکانشی است. وقتی با او آشنا می شویم، او در عکسی از دوست پسر دخترش، نیمه جان خودارضایی می کند. او بعداً با مردی که در یک تصادف رانندگی با او آشنا شد به شوهرش خیانت کرد. او نقاب فروتنی بر چهره می گذارد و بی پروایی خود را پنهان می کند. در همین حال، تایسا که با سیاستمدار شدن به توانایی های خود پی برده است، از درونی کودکانه و وحشی محافظت می کند. ناتالی وارد دوره توانبخشی می شود و از آن خارج می شود.
Amazon Prime's Wilds همان فرضیه Yellowjackets را دارد: سقوط هواپیما گروهی از دختران را به دام میاندازد. اما نمایش YA است. نوجوانان نوجوان می مانند ژانر پیری معمولاً اجازه نمیدهد شخصیتهایش تا بزرگسالی پیشرفت کنند، زمانی که رشد در یک روال کلسیفیه میشود. ساختار موازی «جلیقه زردها» فقط یک ترفند مدرن برای داستان سرایی نیست. گویی زنان 2021 خاکستری و مرموز پاسخ یک معادله بودند و دختران سال 1996 متغیرهای آن. ریاضیات شاعرانه است. ریخته گری برای جذب ضروری است. شباهت بین بازیگران پیر و جوان تقریباً متافیزیکی است: هر زوج مخزنی از ژستها و ژستهای مشترک را جمع کردهاند. حس تداوم و به دنبال آن گسیختگی، پیشبینی و سپس غافلگیری، من را به یاد اجرای سهجانبه بری جنکینز در مهتاب انداخت.
جلیقههای زرد بزرگسالان موضوع شیفتگی عمومی هستند: یک اهداکننده بالقوه تایسا را با سؤالات قلدری میکند، و ناتالی نیز توسط یک بیمار در طول درمان گروهی تحریک میشود. در روز هالووین، دختر شان یک تی شرت قدیمی جلیقه زرد را از کمد لباس مادرش می دزدد تا به عنوان لباس از آن استفاده کند و شان با دیدن دخترش در دوردست، او را یک روح می پندارد. حضور لینسکی، لوئیس و ریچی، بت های مستقل در شورش دهه 1990، بخشی از تفسیرهای متا سریال است. زنان نیز به عنوان کودک شناخته شده اند و باید از سرگردانی شهرت آگاه باشند.
این فصل پس از بازگشت به خانه با موضوع آخرالزمان، که دختران در جنگل نگه می دارند، با مجموعه ای بی نظیر از میل و خشونت فرابنفش به پایان می رسد. در مقایسه، خط داستانی 2021 دارای نوسان است. نمایش به دلیلی نیاز دارد تا شخصیتهایش را دوباره متحد کند، اما نمایشی که طرحی باجخواهی را تولید میکند که به انفجاری از درخشش ختم میشود، شکننده است. یک عنصر فراطبیعی بالقوه - یک نماد زن محوری مکرر - به طور کامل در تاریخ گنجانده نشده است. شاید فصل آینده این رمز و راز را توسعه دهد. اما اینها سکسکه هستند که در نمایشی که در سطح بالایی کار می کند قابل درک است. البته همه از Lost به عنوان پیشرو جلیقه زردها یاد می کنند، اما The Leftovers، اثر فوق العاده باروک دیمون لیندلوف، مقایسه بهتری است. فرقه پس از آن در حال جمعآوری است، نظریههای جنجالی طرفداران را میچرخاند، دیالوگها را تشریح میکند. برای ثبت نام دیر نیست. ♦
[ad_2]
مقالات مشابه
- بهترین آب انار گیری دستی
- شرکت صادرات و واردات کالاهای مختلف از جمله کاشی و سرامیک و ارائه دهنده خدمات ترانزیت و بارگیری دریایی و ریلی و ترخیص کالا برای کشورهای مختلف از جمله روسیه و کشورهای حوزه cis و سایر نقاط جهان - بازرگانی علی قانعی
- بازداشت خبرنگار برنامه پوشش اسبوری پارک اعتراض بخشی از یک مشکل روند | Carino
- مامان موزه
- 3 بازی برای $3: حیوان خانگی توله سگ در حزب کودکان و نوجوانان Helionaut
- UC رئیس جمهور منتخب Michael دریک بحث علمی پس زمینه برنامه های آینده در livestreamed گفتگو
- 'بسیار مهم': CA رژیم صهیونیستی است. گاوین Newsom نشانه لایحه به PG&E امن تر
- آموزش ساخت و ارائه فرمول کرم سازی گیاهی
- آلیا شوکات یک کلاسیک کالت است
- کربن فعال | سایت فروش